به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، مرحوم حجتالاسلام والمسلیمن «سید علیاکبر ابوترابیفرد»، را سید آزادگان ایران در دوران دفاع مقدس میدانند. او بدون حکمی انگار نماینده ولی فقیه در اردوگاههای اسرای ایراین بود. شاید بتوان مدعی شد که اگر این سید بزرگوار نبود شاید امروز مرور اتفاقات اسارت به گونهای دیگر و تلخ رقم میخورد.
هنوز چند ماهی از جنگ تحمیلی سپری نشده بود که تقدیر بر این قرار گرفت تا سید علی اکبر ابوترابی به اسارت نیروهای بعثی عراق در آید؛ و در طول هشت سال دفاع مقدس در اردوگاههای عراقی، با تیغ زبان به مصاف دشمنان برخیزد و روشنی بخش جمع اسیرانی باشد که به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده میشد.
«در سلول برای اعتراف گرفتن چندین بار مرا به پای چوبه دار بردند و شماره ۱ و ۲ را گفتند و دوباره برگرداندند. در طول روز چندین بار مرا بردند و آوردند.
بالاخره شب مرا به مدرسه العماره بردند و یک تیمسار عراقی به افرادی که آنجا بودند گفت: این حق خوابیدن ندارد. ما نیمه شب برای اعتراف گرفتن میآییم، اگر اطلاعات لازم را به ما نداد، سرش با میخ سوراخ میکنیم.
نیمه شب هم آمدند و سرم را با میخ سوراخ کردند؛ اما ضربه طوری نبود که راحت شوم»؛ این جملات سخنان سید علی اکبر ابوترابی فرد، است که روزهای اول اسارت خود را چنین به تصویر میکشد.
او سال ۱۳۱۸ هجرى شمسى در شهر قم متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم به تحصیل دروس دینى در مشهد پرداخت. در تظاهرات مردم قم در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ حضورى فعال داشت و در پى تبعید حضرت امام خمینی (ره) به نجف، وی نیز به نجف رفت و مشغول تحصیل در محضر امام (ره) شد. پس از حدود ۶ سال تحصیل در نجف، در مرز خسروى بازداشت شد و ساواک وی را به زندان کمیته مشترک و پس از آن به زندان اوین منتقل کرد.
پس از آزادى از زندان بههمراه شهید سیدعلى اندرزگو به سازماندهى جهاد مسلحانه همت گماشتند و بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفتند. وی پس از پیروزى انقلاب اسلامی بهعنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامى قزوین مشغول به فعالیت و پس از آن با رأى مردم، به عضویت شوراى شهر قزوین انتخاب و رئیس شورا شد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، در کنار شهید دکتر مصطفى چمران در ستاد جنگهاى نامنظم به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداخت و سرانجام در روز ۲۶ آذرماه سال ۱۳۵۹ در یکی از مأموریتها به اسارت ارتش متجاوز صدام درآمد.
سید آزادگان که تمام زندگیش عشق به اهل بیت (ع) بود و با آنکه نشان شکنجههای رژیم پهلوی و بعث عراق را در پیکر داشت و سختیهای بسیاری را تحمل کرده بود، اما آرامبخش رنج مردمان بود. در دوران اسارت با تمسک به سیره ائمه (ع) مکر و حیله دشمن را بیتأثیر کرد و شمع محفل اسیران ایرانی شد. ابوترابی فرد نماد تحمل، مقاومت، خدامحوری، آرامش، تواضع و در یک کلام، مجمع خوبیها بود. از این روست که با تصور واژه «آزادگان»، ابتدا تصویر او بر آیینه خاطرها نقش میبندد. سرانجام پس از گذشت ۱۰سال، حاج سید علی اکبر ابوترابی که به حق «سید آزادگان» لقب گرفته بود با عزت و سربلندی به میهن اسلامی بازگشت.
حجتالاسلام ابوترابى در اردوگاههاى عنبر، موصل ۱، ۳، ۴ و رمادیه و تکریت ۵، ۱۷، ۱۸، و نیز سلولهاى زندانهاى بغداد، اسیر بود. ایشان در تاریخ هفتم مهر ۱۳۶۹ با حکم مقام معظم رهبری در جایگاه نماینده ولىفقیه در امور آزادگان قرار گرفت، دقیقا همان وظیفهای که در دوران اسارت برای اسرای عزیز ایرانی داشت را در دوران آزادگی برای آزادگان عزیز پیگیری کرد. حاج آقا ابوترابی پناه برادران آزاده بود. وی در دورههاى چهارم و پنجم مجلس شوراى اسلامی، به مجلس راه یافت. در این مدت هم امام جماعت مسجد امام حسین علیه السلام میدان امام حسین تهران بود.
پیادهرویهای این مرد بزرگ در مسیر تهران تا حرم امام رضا(ع) و پیاه روی به سمت مرز خسروی برای دعای عرفه از معروفترین اقدامات او بود که با همراهی مریدان و همراهان آزاده اش بسیار پرشور برگزار میشد. وی سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ درحالىکه همراه پدر بزرگوارش عازم مشهد مقدس و حضور در حرم امام رضا(ع) در سالروز شهادت آن امام همام بود بر اثر سانحه تصادف رانندگی درگذشت. پیکر این دو مرد متقی در روز شهادت امام رضا (ع) در صحن آزادی حرم مطهر به خاک سپرده شد.
او هیچگاه از تلاش و فعالیت خسته نشد و در زندگی سراسر تلاش و مبارزه خود، هماره در صدد به دست آوردن رضای الهی بود و اسوه تقوا پیشگی در میان مسئولان به حساب میآمد. او به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «همچون خورشیدی بر دلهای اسیران مظلوم میتابید و، چون ستاره درخشانی، هدف و راه را به آنان نشان میداد و، چون ابری فیاض، امید و ایمان را بر آنان میبارید.»
انتهای پیام/ 119