به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، دلتنگی حاج حسین سلامی در فراق همسایه و یار شهیدش حاج قاسم سلیمانی آنجایی که در تالار غدیر ستاد فرماندهی کل سپاه و دو هفته بعد شهادت در سخنرانیاش با بغض گفت: «من و حاج قاسم همسایه بودیم، هر روز صبح که از خانه بیرون میآمدم که به محل کار بروم وقتی خودروی او را میدیدم دلم قرص بود و آرام، اما الآن چند روزی است که از از قاسم خبری است و نه از خودروی او...» اولین چیزی بود که بعد از خبر شهادتش به ذهنم متبادر شد.
به ذهنم رسید که خطاب به حاج حسین سلامی بگویم؛ روزی بود که از خانه بیرون میآمدی دیگر خودروی حاج قاسم را نمیدیدی و دلتنگ او میشدی حالا تو رفتی در حالتی که حاج قاسم به استقبالت آمد و ما باید با بغض درباره تو بگوییم. خیلی خوب به یاد دارم در برنامه اهدای حکم فرماندهی سردار سلامی بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ستاد فرماندهی کل سپاه حاج قاسم که چند سالی قبل از سردار سلامی درجه سرلشکری گرفته بود مانند یک سرباز در خدمت سردار سلامی گوش به دهان او داشت و به استقبال مهمانان برنامه میرفت. حاج قاسم خیلی به حاج حسین سلامی ارادت داشت و رمز این ارادت را در قرآنی بودن سردار سلامی میدانستم.
شهید سلامی که حافظ کل قرآن بود را نمونه یک مدیر در تراز انقلاب اسلامی میدیدم که به دنبال تنظم لحظه به لحظه خود و مجموعه سپاه با آیات قرآن و روایات بود. اگر او را نمیدیدم درکی از مدیر تراز انقلا باسلامی نداشتم. چه همایشهای بزرگی از مجموعه روحانیون خارج سپاه و روحانیون سپاه و بسیج و حتی اساتید حوزه علمیه که او در آن سخنرانی کرد و از خود هیچ نگفت با آیات و روایات سخنرانی را پیشبرد، طولانی سخنرانی کرد، اما همه جمعیت متمرکز به او بودند و برایشان تحسین برانگیز بود.
انگار که اگر فرصت پیدا میکرد و قبل از سخنرانی در جمعی درباره مباحث مرتبط با موضوع همایش و جمع اطلاعاتی کسب میکرد، هنگام سخنرانی بواسطه انبوه دانش، توانایی جمعبندی گفتار و تمرکز روی موضوع، حاضران نمیتوانستند که تصور کنند که این سخنان را یک فرمانده نظامی میزند. دقیق بسیاری از سخنرانیهای او را به یاد دارم که بعد از پایان حرفهایش وقتی که کارشناسان حاضر در برنامه با او مواجه میشدند، اعتراف میکردند که شما جوری سخنرانی کردید که تصور کردیم شما کارشناس این حوزه هستید.
حدود یک دهه پیش در برنامه همایش سالانه روسای بیمارستانهای نیروهای مسلح در سالهایی که ایشان جانشین فرمانده کل سپاه بود آنطوری که از ساختار مفاصل مچ دست و پیوند این مفاهیم با مفاهیم قرآنی تخصصی سخن گفت که بسیاری تصور کردند او متخصص مفاصل است. یک سال در جمع دانشجویان علوم پژشکی کشور چنان از مفاهیم علمی سخن گفت و از تخصص خود در حوزه دانش مکانیک و فیزیک برای این دانشجویان رونمایی که تحسین جوانان حاضر را به همراه داشت، جایی که جوانان در جنبه مردمداری هیچگاه ندیدیم حسین سلامی از جایگاه ویژه وارد مراسمی شود. این ویژگی در او شاخص بود در هیچ کس دیگر ندیدم، او از همان محلی که مردم عادی یا افراد عادی به محل سخنرانی وارد میشوند وارد برنامه شده و از همانجا خارج میشد.
با حاضران در مسیر ورود یا خروج گرم میگرفت. این دو جنبه داشت، یکی اینکه این فراد را به خوبی میشناخت که چه کسانی هستند و قبلا آنها را کجا دیده که بهویژه در سرکشیهای استانی به خوبی افراد را به یاد داشت. از جنبه دیگر در میان فرماندهان کمتر کسی دیدم که به همه اطرافیان توجه کند با همه سلام و احوالپرسی کرده و با لبخند بگذرد. از ویژگیهای مهم او توجه ویژه به قرآن و نماز در سپاه بود. او مسئولیت مستقیم در قالب فرماندهی قرارگاه منزلت نماز در سپاه و شکلگیری قرارگاه قرآنی نور در سپاه داشت. همه تحولات خیلی محسوس در مجموعه سپاه و بسیج در این سالها محصول تلاش و راهبری او است. چیزی که محل علاقه فرماندهان قبلی بود، اما توانایی تمرکز بر این موضوع را نداشتند، سلامی، اما توانست.
سطح اندیشه او راهبردی بود، هرچند که از موضوعات عملیاتی و راهکنشی هم غافل نبود. این ویژگی بسیار مهمی در او بود. اراده انتقام و جرئت اقدام در او مجسم بود. دوران فرماندهی او بر سپاه دوران عملیاتهای انتقامی علیه ضد انقلاب، تکفیریها، آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. او سپاه را تا حدی به بلوغ رساند که حجم رونمایی از دستاوردهای این نهاد صیانت کننده انقلاب روزانه شد. سپاه بیشتر از قبل پای کار مردم قرارگرفت و نقشهای اساسی در کشور بازی کرد. بارها دیدم که او دغدغه معیشت کارکنان سپاه را دارد، بارها دیدیم که پا به پای جهادیها در سیل و زلزله و بلایای طبیعی برای مدیریت بهتر موضوع حاضر و در میدان بود. او شهید زندگی کرد و شهید شد.
انتهای پیام/ 119