گروه سیاسی دفاعپرس: فضای علمی ایران در سالهای اخیر به میدان تقابل میان اراده ملی برای پیشرفت و نظام سلطه برای توقف آن تبدیل شده که چهرههایی چون شهید محمدعلی طهرانچی و فریدون عباسی نماد این رویارویی هستند؛ دانشمندانی که با تکیه بر دانش بومی، تعهد ملی و مقاومت در برابر فشارها، ستونهای استواری برای استقلال علمی کشور بنا نهادند زیرا ایران با وجود تحریمها، تهدیدها و محدودیتهای گسترده، توانسته در بسیاری از حوزههای پیشرفته علمی به جایگاهی قابل توجه دست یابد به عنوان مثال دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای، پیشرفتهای چشمگیر در فناوری نانو، تولید داروهای پیچیده بیوتکنولوژیک، توسعه تواناییهای فضایی و گسترش فناوریهای بومی در صنایع دفاعی، تنها بخشی از نمودهای این جهش علمی است.
لذا یکی از مهمترین مؤلفههای این پیشرفت، شکلگیری «شبکه علمی مقاومتی» است؛ این شبکه که متشکل از دانشگاهها، مراکز پژوهشی، صنایع دانشبنیان و گروههای جهادی علمی است، توانسته فاصله ایران با کشورهای پیشرفته را در برخی حوزهها بهشدت کاهش دهد که نمونههای موفق آن را میتوان در تولید واکسنهای ایرانی، طراحی پهپادهای پیشرفته یا توسعه سامانههای مخابراتی و هوش مصنوعی مشاهده کرد؛ حوزههایی که مستقیماً با مسائل امنیت ملی، سلامت عمومی و اقتصاد دانشبنیان گره خوردهاند.
این مسیر البته بدون هزینه نبوده است. ترور دانشمندان، تحریم تجهیزات، محدودیت در تبادل علمی و بایکوت بینالمللی تنها بخشی از موانعی بودهاند که ایران با آنها مواجه شده است. اما همین فشارها، انگیزهای مضاعف برای بومیسازی و اتکای درونزا ایجاد کردهاند. در چنین شرایطی است که چهرههایی چون شهیدان طهرانچی و عباسی، نه فقط مدیران علمی بلکه معماران مقاومت فناورانه ایران محسوب میشوند؛ افرادی که بهجای مهاجرت یا انفعال، به میدان ساختن قدرت ملی وارد شدند.
محمدعلی طهرانچی استاد فیزیک کاربردی و از مدیران مؤثر نظام آموزش عالی، در سالهای اخیر نقش مهمی در جهتدهی به سیاستهای علمی کشور ایفا کرد؛ وی در سمتهایی چون ریاست دانشگاه شهید بهشتی، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و ریاست دانشگاه آزاد اسلامی، همواره بر پیوند علم با هویت ایرانی اسلامی تأکید داشت؛ طهرانچی دانشگاه را نه صرفاً نهاد آموزشی، بلکه بستری برای تولید قدرت ملی و تمدنسازی میدانست.
او از جمله مدافعان سرسخت استقلال علمی در برابر فشارهای خارجی و تحریمهای تکنولوژیک بود؛ حمایتهای او از پروژههای راهبردی در زمینه نانو، هستهای، هوافضا و علوم شناختی، حاکی از نگاهی راهبردی به نقش دانشگاه در منظومه قدرت ملی بود.
در کنار او نام دکتر فریدون عباسی دوانی نیز بهعنوان یکی از استوانههای علمی و مدیریتی حوزه انرژی هستهای، جایگاه برجستهای دارد. عباسی استاد فیزیک هستهای و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران از معدود دانشمندانی است که در جریان حملات تروریستی علیه دانشمندان ایرانی هدف قرار گرفت اما زنده ماند بدین صورت که در آذر ۱۳۸۹ در یکی از بیسابقهترین اقدامات تروریستی، عوامل وابسته به رژیم صهیونیستی با نصب بمب مغناطیسی روی خودروی عباسی، تلاش کردند او را ترور کنند؛ این سوءقصد که با هدف توقف برنامه هستهای ایران انجام شد اما به طرز معجزهآسایی از آن جان سالم بهدر برد و پس از آن، هدایت سازمان انرژی اتمی را در یکی از پرچالشترین مقاطع تاریخ خود بهعهده گرفت.
در دوران ریاست عباسی، ایران با تحریمهای گسترده، تهدیدهای امنیتی و محدودیتهای بینالمللی مواجه بود. اما او با اتکا به توان داخلی و شبکه دانشمندان ایرانی، مسیر توسعه چرخه سوخت هستهای، افزایش ظرفیت غنیسازی و تقویت زیرساختهای تحقیقاتی را پی گرفت و با صراحت لهجه از ضرورت مقاومت علمی در برابر نظام سلطه سخن گفت و پس از اتمام دوره مدیریتی خود بهعنوان نماینده مجلس یازدهم به فعالیت سیاسی ادامه داد.
اما دشمنی با دانشمندان ایرانی همچنان ادامه دارد که نمونه بارز آن ترور طهرانچی و عباسی در کنار دانشمندان هستهای دیگر یعنی شهیدان دکتر عبدالحمید مینوچهر، دکتر احمدرضا ذوالفقاری، دکتر سید امیرحسین فقهی و دکتر مطلبیزاده توسط رژیم صهیونیستی در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ است؛ این ترورها که بار دیگر جامعه علمی کشور را در بهت و خشم فرو برد، در ادامه سلسله عملیاتهای خرابکارانهای ارزیابی میشود که هدف آنها جلوگیری از پیشرفتهای راهبردی ایران در حوزههای حساس فناوری است.
ترور این دانشمند در حالی رخ داد که ایران در سالهای اخیر گامهای بلندی در زمینه فناوریهای پیشرفته از جمله هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی، صنایع دفاعی و هستهای برداشته است؛ تجربه شهادت افرادی چون شهریاری، احمدی روشن، علیمحمدی، فخریزاده و این شهدای اخیر علمی نشان میدهد که دشمن بهروشنی بر نقش دانشمندان در اقتدار ملی آگاه است و در نبود امکان جنگ مستقیم، ترور علم را بهعنوان ابزار مهار ایران برگزیده است.
با این حال، آنچه مانع تحقق اهداف دشمن شده، نه فقط ساختارهای فنی، بلکه فرهنگ علم است؛ فرهنگی که طهرانچی و عباسی بهعنوان الگوهای آن شناخته میشوند. این دو چهره هر یک بهگونهای، یکی در عرصه آموزش و نهاد علم و دیگری در میدان اجرای پروژههای راهبردی، مفهوم «علم در خدمت استقلال» را بهعمل درآوردند.
در مجموع، مسیر شهدای علمی و دانشمندان متعهدی چون طهرانچی و عباسی نشان میدهد که علم در جمهوری اسلامی ایران، تنها ابزار پیشرفت نیست، بلکه ابزاری برای حفظ عزت ملی و مقابله با استکبار جهانی است. استمرار این مسیر نیازمند تربیت نسلی تازه بر مبنای همین الگوهای تعهد، تخصص و شجاعت است.
انتهای پیام/381