مادر دوقلوهای شهید: «وعده‌ صادق۳» مرهمی بر داغ مرتضی و مصطفی بود

من مادر شهیدم، خدا را گواه می‌گیرم، وقتی ندای انتقام بلند شد، داغم خاموش شد. آن ۲۲ مرحله «وعده‌ صادق۳» مثل مرهم، بر زخم دلم نشست. دیدم، فهمیدم، که مصطفی و مرتضی بی‌پناه نبودند. فرماندهانشان، همرزمانشان، رزمنده‌های میدان، همه با غیرت و با صلابت ایستاده‌اند.
کد خبر: ۷۵۷۵۶۴
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۲ - 25June 2025
به گزارش دفاع‌پرس از کرمانشاه، در یک کوچه‌ی ساده در یکی از محلات کرمانشاه، خانه‌ای بود با پنجره‌هایی رو به آسمان. خانه‌ای که در ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴، آسمان در آن فرود آمد... با خبر شهادت دو فرزند، دوقلوی مؤمن، که با هم متولد شدند، با هم قد کشیدند، و با هم پر کشیدند.
مادر دوقلوهای شهید: «وعده‌ صادق۳» مرهمی بر داغ مرتضی و مصطفی بود
 
شهیدان مصطفی و مرتضی شریفی‌نسب، مهندسین هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از نخبگان گمنام کشور، در حمله‌ موشکی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. فرزندان مادری که امروز، اشک در چشم دارد اما لبخند در دل و پدری که رزق حلال، جانمایه‌ی تربیت این دو فرزند شده است.

تولد دو ستاره

در سی و یکم شهریورماه ۱۳۶۵، در نیمه‌شبی آرام، نوزادی چشم به جهان گشود: مصطفی. دو ساعت بعد، در سپیده‌دم همان شب، برادر دوقلویش مرتضی نیز قدم به دنیا گذاشت.
 
 از همان آغاز، در دو زمان مختلف به دنیا آمدند، اما مسیرشان یکی بود؛ از کلاس اول دبستان تا آخرین عملیات نظامی، دوشادوش یکدیگر، هم‌درس، هم‌سنگر و هم‌قسم بودند.آنگونه که مادر روایت می‌کند: تحصیلات خود را در مدارس دولتی و با تلاش بی‌وقفه پشت سر گذاشتند.
 
 هر دو در رشته‌ مکانیک قبول شدند و در ادامه وارد دانشگاه امام حسین(ع) و سپس یگان‌های تخصصی هوافضا شدند. ایمان، پشتکار، ادب و خلوص، ویژگی‌هایی بود که مادرشان بارها از آن‌ها یاد کرده‌.

مدافعان حرم؛ یاران سردار دل‌ها

هر دو شهید، در مقاطع مختلف در جبهه‌ مقاومت فعال بودند؛ از سامرای عراق تا حلب و دمشق. مادرشان روایت می‌کند که مصطفی و مرتضی، شاگردان مکتب حاج قاسم سلیمانی بودند؛ بی‌صدا، اما پراثر. او می‌گوید: مصطفی و مرتضی… مدافعان حرم بودند، اما فقط نه به حضور بلکه با تمام وجود، آن‌ها جان‌شان را کف دست‌شان گذاشته بودند برای دفاع از حرم اهل بیت. برای دفاع از حضرت زینب (س)، حضرت رقیه (س).
 
مدافع حرم بودن، یعنی شب نخوابیدن، یعنی در سامرا زندگی کردن با خطر، با گلوله، با دشمنی که تا دندان مسلح بود.این بچه‌ها، فرزندان من، خستگی‌ناپذیر بودند. هیچ‌وقت نگفتند «خسته‌ایم». هیچ‌وقت نگفتند «بسه». کار می‌کردند، می‌جنگیدند، خدمت می‌کردند.
 
در عراق و سوریه کنار مردم مظلوم بودند و کنار دلیرانی مثل شهید حاج قاسم سلیمانی.بارها با سردار دل‌ها بودند. با او در مأموریت‌ها، در دل میدان.همان خطی را می‌رفتند که حاج قاسم رفت؛ راه مقاومت، راه عزت، راه شهادت.

شهادت در سایه‌ ایستادگی

صبح جمعه، ۲۳ خرداد، وقتی ساعت از ۱۰ گذشت، موشکی سنگدل، مأموریتی خونین را کامل کرد. در یک لحظه، مصطفی و مرتضی به همراه سه تن از همکاران‌شان شهیدان سرحدی، قاسمی و اسدی آسمانی شدند.مرتضی، پیش‌تر پر کشید. مصطفی، زخمی، در راه بیمارستان بود. برادرش روایت می‌کند، روزی که خبر حادثه را به ما دادند، لحظاتی پر از بغض و بهت بود لحظاتی که تنها پناه ما، تمسک به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بود.مادرم، با تمام وجود گریه می‌کرد...
 
 اما نه از ضعف، بلکه از عشق. تکرار می‌کرد: «فدای امام حسین(ع)... فدای امام حسین(ع)...»این جمله برای ما فقط یک ذکر نبود، روح بود، قدرت بود. این ذکر، ما را آرام می‌کرد، ما را زنده نگه می‌داشت در میان آن داغ سنگین.در آن فضا، جایی که شاید در خانواده‌ای دیگر فرزند باید مادر را آرام کند، اینجا برعکس بود. پدر و مادرم بودند که به من و دو تا خواهرانم دلداری می‌دادند.
 
با ذکر، با دعا، با توکل، با لبخند تلخی که عمق ایمانشان را فریاد می‌زد.من واقعاً انتظار نداشتم پدر و مادرم این‌چنین قوی ظاهر شوند. اما حالا که فکر می‌کنم، مگر می‌شود پدر و مادری که مصطفی و مرتضی را آن‌گونه تربیت کردند، خودشان صبور و مومن نباشند؟.

پدر شهیدان شریفی‌نسب: راه شهدا با تمام وجود ادامه خواهیم داد

پدر این دو شهید، مردی زحمت‌کش است. راننده ماشین‌سنگینی که سالیان سال خدمت کرده و الان پیر و سالخورده است. که همیشه با رزق حلال فرزندانش را بزرگ کرد. او می‌گوید: بچه‌هام از همون اول با رزق حلال بزرگ شدند. دل‌شون صاف بود. تربیت از نان پاک شروع می‌شود.
 
پدر شهید، با صدایی پرصلابت و قلبی آکنده از ایمان و امید، می‌گوید: نابودی اسرائیل، تنها یک آرزو نیست؛ یک پیمان است، قسم به خون فرزندان شهیدانم و تمام شهیدان، تا آخرین نفس، تا لحظه‌ای که در این دنیا هستیم، راهشان را ادامه خواهیم داد.
 
 این راه، راه حق است. راهی که با خونشان به ما سپرده شده است، همانند قسم مقدس به امام حسین (ع) است.به خداوند یکتا قسم می‌خورم، به جان رهبر عزیزمان قسم می‌دهم، این مسیر را با تمام وجود ادامه خواهیم داد، تا آخرین نفس و آخرین قطره خون.
 
هر دو شهید، اهل خمس، صدقه پنهان و بی‌ادعا بودند. نه شکایتی، نه گله‌ای. ایمان، در عمل‌شان بود، نه در شعار.مصطفی، سال ۱۳۹۲ ازدواج کرد و دو فرزند دارد؛ دختری به نام ثنا و پسری به نام محمدحسین. مرتضی هم در سال ۱۳۹۵ ازدواج کرد و دختری به نام نازنین زهرا از او به یادگار مانده است. مادر شهیدان می‌گوید: همسرانشان نیز زنانی مؤمن، محجبه و رهرو خط ولایت‌اند.

افتخار و انتقام

مادر می‌گوید: ما افتخار می‌کنیم که بچه‌هامون در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی شهید شدند. خدا خودش اسرائیل را نابود کنه. ما هم‌چنان ایستاده‌ایم، تا آخر.من از روز اول انقلاب طرفدار دوآتشه انقلاب بودم.
 
 آن روزها، با چشمانم دیدم طاغوت چه می‌کرد... چه ظلم‌هایی، چه محرومیت‌هایی. همیشه به اطرافیانم می‌گفتم: نگذارید آن روزها برگردد. سختی امروزمان، نتیجه راه شرافتمندانه‌ای‌ست که انتخاب کرده‌ایم.من مادر شهیدم، خدا را گواه می‌گیرم، وقتی ندای انتقام بلند شد، داغم خاموش شد. آن ۲۲ مرحله «وعده‌ صادق» مثل مرهم، بر زخم دلم نشست.دیدم، فهمیدم، که مصطفی و مرتضی بی‌پناه نبودند.
 
 فرماندهانشان، همرزمانشان، رزمنده‌های میدان، همه با غیرت و با صلابت ایستاده‌اند. دشمنان اسلام را عقب راندند؛ همان‌هایی که خون پاک عزیزان ما را ریختند.من وقتی خبر عملیات را می‌شنیدم، با خودم می‌گفتم: خدایا شکرت... که این بچه‌ها، این دلیرها، نگذاشتند خون مصطفی و مرتضی پایمال شود.

این تازه اول راه است

خانواده شریفی‌نسب، با وجود داغ بزرگ، از اقتدار نیروهای مسلح در پاسخ به این جنایت قدردانی کردند. به گفته‌ی برادر شهیدان: با اینکه رسانه‌هایشان سانسور می‌کنند، با اینکه بایکوت خبری شد، اما آنچه از لابه‌لای همان اندک خبرها بیرون آمد، نشان می‌دهد که اسرائیل ضربه خورده... هم در اقتصاد، هم در وجهه جهانی، و هم در روحیه.این تازه اول راه است. انتقام گرفته شد، اما راه هنوز ادامه دارد.
 
نه فقط به‌خاطر مصطفی و مرتضی، بلکه به‌خاطر همه مظلومان دنیا.و ما، با صدای بلند می‌گوییم: راه شهدا ادامه دارد. و تا نابودی کامل اسرائیل و سقوط استکبار، از پا نمی‌نشینیم.
 
خانه‌ای که آسمان در آن به زمین آمد... و زمین، افتخار کرد به این آسمانیان.خانه‌ایی که سکوت‌شان سنگین‌تر از هر فریادی‌ست. خانه‌ایی که در آن، مادر، ایستاده می‌گوید: « مصطفی و مرتضی، شهادتان مبارک…»و پدری که با دستان پینه‌بسته، راه را نشان می‌دهد: «ما راه علی‌اکبر را می‌رویم… فدای رهبر، فدای امام حسین…»
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار