به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از اردبیل، کتاب «سطرهای سرافراز» شامل دلنوشتههایی برای سردار دلها، شهید «حاج قاسم سلیمانی» بوده که با همت «مصطفی آمون» گردآوری شده است. همچنین این اثر با حمایت مالی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت استان اردبیل و توسط انتشارات «خط هشت» در سال ۱۴۰۲ به چاپ رسیده است.
در سومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، پویش دلنوشتهای به سردار دلها در بین جوانان و نوجوانان شکل گرفت تا دلنوشتههای فرزندان ایران اسلامی و اوج علاقه و ارادت آنان به شهید حاج قاسم سلیمانی نگاشته شود.
در اولین هفته بیش از ۳۰۰ دلنوشته به دبیرخانه برگزاری این پویش واقع در ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی هنری مساجد استان اردبیل ارسال شد، دلنوشتههایی که حرف دل نوجوانان و جوانانی بود که با صدق دل برای سردار دلها نوشته بودند.
با وجود سن و سال کم برخی از ارسالکنندگان آثار، نوشتههایشان ما را به فکر فرو برد که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تا چه اندازه در دلها و فکرها نفوذ پیدا کرده است.
در بخشی از این اثر که دلنوشتهای از «دلسا خضوعی»، نوجوان ۸ ساله اردبیلی است، میخوانیم:
سلام بر بزرگترین مرد تاریخ و سلام بر بزرگترین ترس دشمن. من «دلسا خضوعی» هستم، هشت ساله و عاشق خندههای سردار. یک صبح جمعه که من پنج سالم بود، وقتی بیدار شدم دیدم مادرم گریه میکنه.
دلیلش رو پرسیدم، گفتند: دشمن، یار امام یعنی سردار رو به شهادت رسونده.
اون جمعه ما جایی نرفتیم و موندیم خونه، با گریه نشستیم پای تلوزیون. شنبه وقتی به موسسه قرآنی رفتم، دیدم اونجا هم مشکی پوشیدند؛ همه ناراحت بودند، یاد دیروز افتادم.
رفتم کلاس و مربی قرآنمون اومد. هقهق گریه میکرد. اون برامون از بزرگیتون، از اینکه دشمن چقدر ازتون میترسید، از مهربونیهاتون، از اینکه خودتونو سرباز میدونستین نه سردار گفت و گریه کرد.
همه مامانا هم گریه میکردند. من تو عالم بچگی هر شب حرفای خانوممو با خودم تکرار میکردم.
اون روز به خودم قول دادم راهتونو ادامه بدم و رهبرمونو تنها نذارم. هر روز از مادرم خواستم ازتون برام بخونه و من براتون شعر و دکلمه حفظ کردم.
سردار دلها، من دوست دارم راهتونو ادامه بدم. از شما یک خواهشی دارم، اونم اینه که سردار دعام کنی تا منم مثل شما عاقبت به خیر شوم. آمین.
انتهای پیام/