یادداشت؛

پسابحران؛ آزمون حکمرانی، وفاق ملی و نشاط اجتماعی

جنگ می‌گذرد، اما آثار آن در ذهن ملت و ساختار حکمرانی باقی می‌ماند. سرمایه اجتماعی که در بحران ۱۲ روزه تقویت شد، به سرعت ممکن است در اثر تبعیض، رانت یا ناکارآمدی از بین برود. اکنون نگاه‌ها در کنار میدان تقابل سخت، به عرصه‌ای مهم‌تر دوخته شده؛ میدان حکمرانی در دوران پسابحران. 
کد خبر: ۷۵۹۹۱۲
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۳ - 04July 2025

گروه استان‌های دفاع‌پرس - مجتبی اشرافی استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه شیراز؛  جنگ می‌گذرد، اما آثار آن در ذهن ملت و ساختار حکمرانی باقی می‌ماند. سرمایه اجتماعی که در بحران ۱۲ روزه تقویت شد، به سرعت ممکن است در اثر تبعیض، رانت یا ناکارآمدی از بین برود. اکنون نگاه‌ها در کنار میدان تقابل سخت، به عرصه‌ای مهم‌تر دوخته شده؛ میدان حکمرانی در دوران پسابحران. 

پسابحران؛ آزمون حکمرانی، وفاق ملی و نشاط اجتماعی

مردمی که در سخت‌ترین شرایط ایستادند و نشان دادند در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز، پشت کشورشان را خالی نمی‌کنند، حالا چشم‌به‌راه تدبیر مسئولان‌اند؛ تدبیری برای حفظ قدرت دفاعی از یک‌سو و بازسازی سرمایه اجتماعی از سوی دیگر.

این روز‌ها پرسش اصلی این نیست که چه کسی پیروزشد، بلکه این است که با این پیروزی یا تاب‌آوری، چقدر توانستیم پیوند ملت–حاکمیت را ترمیم کنیم؟ یکی از مهم‌ترین نیاز‌های دوران پسابحران، هوشمندی ملی و پرهیز از دوگانه‌سازی‌های فرساینده امنیت/معیشت، مقاومت/رفاه یا حاکمیت/ملت است.

مردم در این بحران، نه «مخاطب تبلیغات رسمی» بلکه «بازیگران میدان تاب‌آوری ملی» بودند. این سرمایه عظیم اجتماعی، اگر به درستی دیده و پاس داشته نشود، چه‌بسا در رقابت‌های جناحی یا سوءمدیریت‌ها تحلیل خواهد رفت.

و، اما بعد، وفاق ملی باید راهبرد اصلی ما باشد؛ تأکید بر هویت ملی، پذیرش تنوع در عین انسجام و البته، احترام به جایگاه واقعی مردم در ساختار قدرت، ضرورتی انکارناپذیر است. ملت ایران نشان داد در لحظه خطر، نه فقط «همراه» که «حامی تمام‌قد» کشور است؛ حالا نوبت حاکمیت است که نشان دهد مردم صرفاً ابزار نیستند، بلکه هدف و شریک اصلی هستند.

ضروری می‌بینم بر این مهم تاکید کنم که موشک‌ها و رادار‌ها و قدرت بازدارندگی ما در برابر هجمه دشمنان، رکن اصلی قدرت دفاعی کشور است. اما توان دفاعی علاوه بر اینها؛ در اعتماد عمومی، انسجام اجتماعی و رضایت مردم نیز نهفته است. 

اگر بخواهیم بازدارندگی پایدار داشته باشیم، باید با بازسازی عقلانیت حکمرانی به‌عنوان یک ضرورت راهبردی برای بقای اعتماد عمومی، توازن بین قدرت سخت و سرمایه نرم را حفظ کنیم. تقویت توان نظامی بدون نگهداشت سرمایه اجتماعی از طریق عدالت و رفع تبعیض و مقابله جدی با فساد و تقویت و ترمیم نشاط اجتماعی و توجه به صدای مردم، سازه‌ای بی‌پایه خواهد بود.

عدالت؛ ستونِ ماندگاریِ جمهوریت و مقبولیتِ نظام است و البته، تبعیض، فساد و رانت، تهدید‌های خاموشی‌اند که توان فرسایشی‌شان از هر دشمن خارجی خطرناک‌تر است. 

متأسفانه، بسیاری از منتفعین رانت و ذی‌نفعان فساد، خود را به حاکمیت منتسب می‌دانند و این‌جاست که بی‌عدالتی به پای کل نظام نوشته می‌شود؛ لذا تاکید می‌کنم که بایستی با صراحت و اراده سیاسی، این پیوند‌های مخرب را قطع کرد. الزاماً و تاکیداً، این تنها راه ترمیم اعتماد و ارتقاء مشروعیت مردمی است.

نباید اجازه داد که شکاف‌های اجتماعی، حاصلِ عملکرد کسانی باشد که خود را به ساختار قدرت منتسب می‌دانند ولی عملاً رابطه ملت و نظام را تخریب می‌کنند.

مبارزه با فساد؛ نه مصلحت‌اندیشی، بلکه ضرورت بقا است همچنین بخش بزرگی از نارضایتی‌های اجتماعی، ریشه در اقتصاد معیوب و شبکه‌های فساد دارد. 

ملت ما عزیز و شریف و قانع و بزرگوار هستند. این مردم نه در برابر سختی‌ها، بلکه در برابر بی‌عدالتی احساس شکست می‌کنند و دل‌سرد و دل‌آزرده و دل‌چرکین می‌شوند. بنابراین، اگر نتوانیم برای مبارزه با فساد، تدبیر کنیم، خودِ این فساد، بزرگ‌ترین عاملِ هدررفتِ سرمایه اجتماعی خواهد شد.

نشاط اجتماعی؛ سوخت حرکت تمدنی ما به سمت پیشرفت و آینده روشنمان است. باید پذیریم که نشاط اجتماعی چیزی فراتر از سرگرمی یا شادی لحظه‌ای است. نشاط یعنی امید به آینده، احساس تعلق و البته مشارکت فعال. 

اگر نتوانیم نشاط و رضایت را بازگردانیم، قدرت سخت نیز در بلندمدت بی‌اثر خواهد شد. متأسفانه گاه نفوذی‌هایی در بدنه‌های سخت و ثابت حاکمیت، به‌جای عمق‌بخشی به پیوند ملت و دولت، تلاش می‌کنند با ایجاد فضای یأس و شکاف، پروژه‌های دشمن را از درون تکمیل کنند.

بنابراین، امروز، فرصت ترمیم و زمان میدان دادن به نخبگان و فتح دل‌های مردم است. اگر بخواهیم از این بحران به‌درستی عبور کنیم، باید نه فقط خاکستر جنگ، بلکه آتش زیر پوست جامعه را هم بشناسیم. مردم نشان دادند در سخت‌ترین شرایط پای کشورشان می‌مانند؛ حال نوبت ساختارهاست که با شفافیت، عدالت و کارآمدی پاسخ دهند. حکمرانی مطلوب، وفاق ملی، عدالت ساختاری و نشاط اجتماعی، ستون‌هایی‌اند که ایرانِ آینده باید بر آن بنا شود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها