خادمی شهدا امتداد عاشقی‌های دفاع‌مقدس

در روزهای آغازین سال جدید در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس خوان فضل و سعادت پهن شده است. هرکسی می‌آید و به حد بضاعت خود بهره می‌برد ولی برخی عنوان خادمی شهدا نصیبشان می‌شود.
کد خبر: ۷۵۹۹۸
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۴ - 03April 2016

خادمی شهدا امتداد عاشقی‌های دفاع‌مقدس

به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، شلمچه این روزها مثل سایر مناطق عملیاتی میزبان است میزبان دلهای عاشق و مشتاق، اینجا شوق و اشتیاق رکنی مشترک است. خواه زائر باشی و گذر کنی، خواه خادمباشی و بیتوته.

خاک مقدس اینجا همه را جذب و پایبند میکند. خیلیها از راهی دور عازم شدهاند لحظه تحویل سال نو را در کنار خانواده نبودند چراکه بر این باورند که همنشینی و الفت شهدا ارزشی فراتر دارد.

خادمی ما را به محل عبادت شبانه شهیدان برد

مرتضی نوجوان ۱۹ساله اهوازی است که برای خادمی زائران شلمچه راهی این سرزمین شده است.

این خادم نوجوان با پایبرهنه در ورودی یادمان میایستد، به آنان که میآیند خوشآمد میگوید و برای آنان که آنجا را ترک میکنند آرزوی عاقبتبهخیری و زیارت کربلا میکند.

مرتضی علی پور، جایگاه و قتلگاه شهدا را قابلاحترام میخواند و پابرهنه ایستادن در ورودی این اماکن مقدس را نوعی ادای احترام میداند و عنوان میکند: اگر بخواهیم وارد خانه شویم کفشهای خود را درمیآوریم و اینجا نیز محلی است که خونهای پاک شهدا به زمین ریخته شده تا ما در آرامش باشیم و شایسته احترام است.

وی میگوید: بار اول است که به شلمچه میآید و حسرت آنانی را میخورد که بیشتر از او به این دیار مقدس آمدهاند. میگوید اینجا خادم الشهدا است، واکس میزند و گاهی وسایل را جابهجا میکند و هرازگاهی نقشی متفاوت را ایفا میکند.

مرتضی با تأکید بر اینکه از بودن در اینجا بهعنوان یک خادم راضی است، میافزاید: ما اینجا با برادران شهیدمان نجوا میکنیم، شبها همینجا میمانیم و بهترین شبهای زندگیمان را تجربه میکنیم.

علی پور در ادامه بیان میکند: شبهای شلمچه صفایی دیگر دارد. ما را از حال و هوای خیابانها جدا کرده است و بودن در کنار شهدای گمنام، در محلی که روزی شاهد نجواهای شبانهشان بوده آرامش عجیبی به ما میدهد.

این خادم الشهدا در ادامه اشتیاق زائران را بسیار قابلتوجه ارزیابی میکند و حرکت راهیان نور را زمینهساز ایجاد این اشتیاق و درک دلیل آرامش فعلی حاکم بر کشور میداند.

آمدن به مناطق جنگی مقدمه شهادت است

برخی از خادمان از راه دورتری میآیند. با همه عشق آنهمه راه میآیند تا سال نو خادم و همجوار شهدا باشند.

عبدالرضا فامیلیان یکی از این خادمان است که از ساری به خرمشهر و شلمچه آمده، در دوران دفاع مقدس در جبهههای جنگ بوده در عملیات کربلای ۵ در شلمچه حضورداشته و خاطرات بسیاری با خاک این خطه دارد.

کارمند جهاد کشاورزی مازندران بوده که چهار سالی است بازنشسته شده و از هر فرصتی برای بازگشت به دیاری استفاده میکند که با آن الفتی دیرینه دارد تا این بار بهجای جهاد خادمی کند.

این خادم زائران زیارتگاه شهدای شلمچه عنوان میکند: از اولین روز فروردین به شلمچه آمدم و تا ۱۵ فروردین همینجا میمانم.

وی از اینکه در نخستین روز از سال جدید و در لحظه تحویل سال در کنار خانواده نبوده ناراضی نیست و میگوید: همینکه ۲۷ سال با خانواده زندگی کردم بس است، اکنون آمدهام تا به برکت خون شهدا این چند روز باقیمانده از عمر سعادت بودن در کنار شهدا را داشته باشم.

وی همچنین به حضور زائران  اشاره و اشتیاق را وجه مشترک در همه میداند و عنوان میکند: همه آنهایی که میآیند مشتاقاند، چه آنهایی که برای بار اول است که در اینجا حضور دارند و چه آنهایی که بودن در این مناطق عادتشان شده است.

فامیلیان ادامه میدهد: بعضی از این افراد رهروان راستین شهدا هستند و سایر افراد نیز باوجوداینکه میتوانستند درجایی خوش آبوهوا باشند اینجا و در میان گردوغبار را انتخاب کردهاند.

وی شهدا را عامل حضور زائران در این مناطق میداند و با اشاره به فرموده رهبری شهدا را هدایتگران راستین میخواند.

این خادم الشهدا به تابلوی ورودی شلمچه که روی آن نوشته شده است «راه سعادت - راه شهادت» اشاره میکند و توضیح میدهد: باید در ابتدا راه سعادت را پیدا کنیم تا توفیق شهادت را به دست آوریم و خادمی کردن و زائر بودن سعادتی است که نصیب هرکسی نمیشود.

فامیلیان، فراهم ساختن زمینه حضور در مناطق عملیاتی را یک ضرورت و کاروانهای راهیان نور را حرکتی در راستای رفع این ضرورتها برمیشمارد و بیان میکند: باید حتی برای یکبار هم که شده در این منطقه حاضر شد تا زمانی که جملهای در وصف آن دوران و نحوه جنگیدنها گفته شود بتوان معنایش را درک کرد.

راهیان نور مسیر زندگیام را متحول کرد

معصومه هم یک خادم است. خادمی که دوست نداشت شناخته شود. میگفت بگویید خادم گمنام شهدا، تا شاید همین واژه گمنام را با شهدا مشترک داشته باشم.

معصومه تعریف میکند از ابتدا اینگونه نبوده است و حضورش بهعنوان خادم در شلمچه و حتی نوع پوشش امروزش را مدیون شهدا میداند.

این خادم زائران شلمچه عنوان میکند: یکی از ۲۱ بانوی خادم در شلمچه هستم و برای بار دوم است که بهعنوان خادم به شلمچه اعزام میشوم و قرار است ۱۰ روز در این منطقه بمانم.

وی این حال و هوا را دوست دارد و عنوان میکند، بودن در شلمچه را به بودن در بهترین هتلها ترجیح میدهد. قصه تحول معصومه در مناطق عملیاتی نیز قصهای بس شنیدنی است خودش اینطور تعریف میکند: در سال ۹۰ با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی آمدم آن زمان مثل حالا نبودم نه چادربهسر میکردیم و نه از شهید و شهادت چیزی میدانستم، همان زمان با آن دو آهنگ که در مورد شهدا شنیدم احساس متفاوتی به من دست داد، اولین یادمانی که در آن سال به زیارتش رفتیم طلائیه بود، برای اولین بار بود که به آنجا میرفتم  و همان رفتن به طلائیه مسیر زندگیام را تغییر داد.

وی ادامه داد: تأثیر راهیان نور را به چشم دیدم. این ذره کوچک ایمانم را مدیون طلائیه و شلمچه میدانم و اعتقاددارم که شهدا من را به اینجا آوردند تا راه را به من نشان دهند.

این خادم الشهدا همچنین به نحوه خادم شدنش اشاره میکند و میگوید: دو سال پیش برای خادمی ثبتنام کردم، آرزوی خادمی داشتم، مادرم را نیز بهتازگی ازدستداده بودم برای همین به شهدا توسل کردم و سعادت پیدا کردم که برای اولین بار خادم شهدا شوم.

وی میافزاید: سال بعد که اعلام شد شهرستان ما جزو لیست خادمان اعزامی نیست با دانشگاه بهعنوان زائر آمدم، خیلی دلم شکست که چرا سال گذشته خادم بودم و امسال زائر در حال بازگشت بودیم که پیامکی آمد و من بار دیگر این سعادت را کسب کردم که خادم شهدا باشم.

معصومه در ادامه تأکید میکند: هرکسی به اینجا میآید خواه برای زائری باشد یا خادمی، دعوتشده است و نباید به دنبال علت گشت بلکه باید به دنبال حکمت بود.

وی بابیان اینکه هر کس به مناطق عملیاتی میآید دلش از جایی شکسته است و بهطور حتم شهدا برنامهای برایش دارند، حضور مردم در مناطق عملیاتی را به دعوت شهدا و بر اساس حکمت میداند.

در این دشت تفتیده خادمهای بسیاری بودند. برخی روحانی بودند و در قالب روانشناس یا مشاور در حد فهم بزرگسال و خردسال منعطف میشدند. برخی راوی بودند و حماسهها و معجزات دوران دفاع مقدس را روایت میکردند و معجزات شهدا را به عینه میدیدند تا هرساله راوی معجزات دیگر و جدیدی از شهدا باشند. برخی واکس میزنند و گرد از کفش زائر میزدایند و عدهای دیگر نیز اسپند دود میکنند و خلاصه هرکس بهنوعی عاشقی را با خادمی پیوند میدهد و کمترین کار خادمان این سرزمینهای نور دعا است، دعا برای زیارت ارباب شهدا.

دعوت شهدا جمله کلیدی بود که بدون استثناء در صحبتهای همه پیدا میشد. همه اعتقاد داشتند خادمی کردن سعادتی است که نصیب هرکسی نمیشود و شاکر بودند که امسال مورد فضل شهدا قرارگرفتهاند.

همچنین همه متفقالقول اعتقاد داشتند که سرزمینهای عملیاتی جادویی دارند که افسونش اکسیر هدایت است و کاروانهای راهیان نور را بابی دانسته که با تسهیل شرایط، امکان بودن همه در این اماکن را فراهم کرده و درهای سعادت را بازتر کرده است.

منبع:مهر

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار