نبرد تا انتهای افق؛ [به قلم: دکتر علی کلوندی]؛
۱۴ تیر ماه مصادف است با سالروز ربایش حاج احمد متوسلیان و ۴ نفر از همراهان وی توسط عوامل رژیم صهیونیستی.
حاج احمد فعالیتهای مبارزاتی خود علیه گروهکهای ضد انقلاب را از ترکمن صحرا و به طور جدی از کردستان شروع کرد.
مردم کردستان در سالهای اول انقلاب اسلامی با نا امنی ناشی از حضور نامیمون گروهکها دست و پنجه نرم میکردند و خوب به یاد دارند که رزمندگان بی نام و نشان در کنار آنها و دوشا دوش رزمندگان انصار و پیشمرگان مسلمان کرد به مبارزه علیه ضد انقلاب پرداختند.
حاج احمد از بوکان و مهاباد و سقز و بانه و پاوه و مریوان و دزلی و ارتفاعات پنجوین و تته و دالانی شروع کرد تا به همراه حاج ابراهیم همت و دیگر رزمندگان پرچم محمد رسول الله (ص) را در پادگان اندیمشک به اهتزاز در آوردند.
حاج احمد با حکم شهید محمد بروجردی فرمانده سپاه هفتم، به فرمانده سپاه مریوان منصوب شد، او در طول مدتی که توانسته بود به همراه تعدادی از رزمندگان محاصره مریوان را بشکند دست به پاکسازی شهر زد و در غیاب مسوولین دولتی اداره شهر و تامین مایحتاج مردم را به عهده گرفتند.
دوران تصدی او در فرماندهی سپاه مریوان از درخشانترین دوران مجاهدت این مرد بزرگ بود، او در آخرین روزهای دی ماه سال ۱۳۶۰ بنا به دستور فرمانده کل سپاه عازم جنوب شد.
او به همراه تعدادی از رزمندگان بنیان لشکر محمد رسول الله (ص) را نهادند که در دوران دفاع مقدس منشاء خیر و برکت و مجاهدان و رزمندگان و فرماندهان بزرگی در این لشکر تربیت شدند.
اکنون در سالروز ربایش آن مرد الهی، بخشی از کتاب " آنسوی افق"، که روز وداع او با رزمندگان و مردم مریوان را به تصویر کشیده است مرور میکنیم:
"در یک صبحدم سرد آخرین روزهای دی ماه سال ۱۳۶۰، حاج احمد پس از وداعی گرم و پرشور با باقی مانده نیروهای سپاه مریوان، به همراه رزم آورانی که خود برای این سفر مقدس برگزیده بود قدم در راهی صعب و پرفراز و فرود گذاشت. به محض حرکت مینیبوسها از مقابل ساختمان سپاه، باران اشک بود که از چشمان بازماندگان جاری شد. همه بی اختیار مویه کنان اشک میریختند. اشک گفتم؟ نه! خونابه جگر بود که از آسمان غم گرفته دیدگان پاسداران انقلاب، پیشمرگان مسلمان کرد و مردمان با صفا و قدرشناس مریوان، در بدرقه دلیرترین مرد خطه مریوان، گونهها را شست و شو میداد. شهر مریوان با فرستادن عزیزترین مردانش به جبهه خوزستان اوج ایثار خویش را به نمایش گذاشته بود و اینگونه بود که مردم این شهر مصداق صادق کریمه قرآنی وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِم خصاصه گشتند. آری، مریوان در راه آزادسازی خاک خون رنگ خوزستان از نثار پارههای جگر خویش نیز دریغ نورزید و ابراهیم وار اسماعیلهای رشید خود را روانه مذبح عشق کرد"...
انتهای پیام/