یادداشت؛

ایران مقتدر، دفاع مشروع ۱۲ روزه و پاس گل ملت به حاکمیت

اعتماد عمومی و تأیید حاکمیت سرزمینی و دفاع از تمامیت ارضی کشور توسط ملت در مقابل متجاوزگران صهیونی، پاس گلی بود برای ایران اسلامی تا بتواند با برهم زدن محاسبات دشمنان خارجی که درصدد فعال کردن گسل‌های اجتماعی و عناصر نفوذی خود و تشدید نارضایتی‌های عمومی بودند، در عین دفاع منطقی و کوبنده و به نمایش گذاردن اقتدار نظامی خود، فرصتی هم البته برای بازسازی گفتمان ملی پیرامون سیاست خارجی فراهم کند. 
کد خبر: ۷۶۱۷۲۳
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۳ - 11July 2025

گروه استان‌های دفاع‌پرس - مجتبی اشرافی استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه شیراز؛ در روز‌هایی که جهان با انبوهی از بحران‌های نظامی، بی‌ثباتی سیاسی و آشفتگی رسانه‌ای روبه‌روست، عبور آرام و کنترل‌شده ایران از یک بحران ۱۲ روزه و جنگی تحمیلی از سوی رژیم متجاوز صهیونی، خود نقطه‌ای امیدوارکننده در دل بی‌نظمی غرب آسیا است.

ایران مقتدر، دفاع مشروع ۱۲ روزه و پاس گل ملت به حاکمیت

 این رخداد، با وجود هیجانات سطحی، حامل پیام‌هایی عمیق برای آینده ثبات منطقه‌ای و مسیر سیاست خارجی کشور‌ها بود.  نخستین و مهم‌ترین نکته، آن است که علی‌رغم نمایش قدرت متقابل و درگیری‌های محدود، جنگ تمام‌عیاری درنگرفت. این نه از سر ناتوانی، بلکه نشانه‌ای روشن از ترجیح بازدارندگی هوشمندانه ایران بر ماجراجویی نظامی رژیم متجاوز صهیونی بود. 
 
 واقعیت آن است که هیچ قدرت منطقه‌ای، حتی آنهایی که در ظاهر سخت‌گیر و تهاجمی‌اند، نسبت به هزینه‌های یک جنگ گسترده بی‌تفاوت نیستند.  به همین دلیل هم، ایران در این تقابل و بنا به دفاع مشروع در دفع جنگ تحمیل شده به خود، رویکردی هدفمند و محاسبه‌شده در پیش گرفت.
 
 حملات محدود، دقیق و علنی، که با پیام‌رسانی سیاسی به قدرت‌های جهانی و برخی کشور‌های منطقه و فعال بودن جبهه دیپلماتیک همراه بود، نشان داد تهران در عین دفاع مشروع از خطوط قرمز امنیتی خود، به‌دنبال شعله‌ور کردن آتش یک جنگ بی‌پایان نیست و این همان جایی‌ست که عقلانیت امنیتی بر هیجان واکنشی غلبه می‌کند.
 
 نظر من این است که در سطح منطقه‌ای، این بحران کوتاه‌مدت، اما پرمفهوم، یک نتیجه دیگر نیز به همراه داشت است و آن "افزایش نقش دیپلماسی در سایه تهدید" است.  ورود میانجی‌هایی، چون قطر، عمان و حتی عراق و تماس‌های پشت‌پرده قدرت‌های فرامنطقه‌ای، نشان داد منطقه هنوز ظرفیت تعامل غیرنظامی را دارد؛ به‌ویژه اگر نخبگان سیاسی، خواهان حفظ توازن و جلوگیری از واگرایی باشند.
 
در داخل کشور عزیزمان ایران اسلامی نیز این رخداد، هم‌چون کاتالیزوری، سرمایه اجتماعی و وحدت عمومی را دوصدچندان کرد و این اعتماد عمومی و تأیید حاکمیت سرزمینی و دفاع از تمامیت ارضی کشور توسط ملت، پاس گلی بود برای ایران اسلامی تا بتواند با برهم زدن محاسبات دشمنان خارجی که درصدد فعال کردن گسل‌های اجتماعی و عناصر نفوذی خود و تشدید نارضایتی‌های عمومی بودند، در عین دفاع منطقی و کوبنده و به نمایش گذاردن اقتدار نظامی خود، فرصتی هم البته برای بازسازی گفتمان ملی پیرامون سیاست خارجی فراهم کند. 
 
 حواسمان باشد، در چنین شرایطی، بیش از هر زمان دیگری، در ضمنِ داشتنِ نگاهِ واقع‌بینانه به وقایع آتی و پرهیز از خوشبینی افراطی نسبت به وضعیت متزلل و آتش بس فعلی –باتوجه به سوءنیت و تجارب تلخ گذشته در بدعهدی رژیم متجاوز صهیونیستی- نیاز به صدای تحلیلی، آرام و چندلایه از سوی نخبگان و پژوهشگران احساس می‌شود.
 
 امروز، وقت آن رسیده است که اندیشکده‌ها و کانون‌های تولید فکر و محتوا‌های تحلیلی-کاربردی، جدی گرفته شوند. بر این باور هستم در جهانی که تنش به آسانی تولید می‌شود، عبور از تنش نیاز به بلوغ دارد، عبور هوشمندانه از چنین بحران‌هایی، همان نقطه‌ی اتکایی‌ست که می‌تواند آینده‌ای باثبات‌تر برای نسل‌های بعدمان رقم بزند و این همان مفهومی است که من اسمش را عقلانیت ملی می‌گذارم. 
 
 عقلانیت ملی، زمانی رخ می‌نماید که در اوج قدرت، راه دیپلماسی، حفظ و تثبیت قدرت نظامی و بازدارندگی را هم‌زمان زنده نگاه داریم.
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار