گروه سیاسی دفاعپرس: ایران در مسیر رشد و بلوغ تمدنی خود، هر روز صحنهای نو و الهامبخش از ایستادگی، ایمان و فداکاری خلق میکند. این ملت گاه در دفاع از خاک وطن، گاه در حمایت از مظلومان عالم از فلسطین تا لبنان نشان داده که آمادگی ایثار دارد؛ از جان، از مال و از هستی خویش. این روحیه برخاسته از ریشهای تاریخی و معنوی است: از سابقهی تمدنی چند هزار ساله، از معارف اسلام و از آموزههای بلند اهلبیت علیهمالسلام.
ایران گواهی روشن بر این حقیقت است. آنگاه که در جنگهای ایران و روس، علمای شیعه فتوای جهاد دادند، مردمی که مشغول کشاورزی و دامداری بودند، ابزار کار را زمین گذاشتند و به جبهه آمدند. تنها در آذربایجان، صد هزار نیروی مردمی به صفوف دفاع از میهن پیوستند. این همان بسیج مردمی است که در طول تاریخ، هرگاه ایران تهدید شده، بیدعوت و بیاجبار به میدان آمده است؛ آزموده، کارآزموده و دلبسته به ایران و ایمان.
در دوره قاجار، همین نیرو بود که با شعارهای عاشورایی، سرزمینهای از دسترفته را از چنگ امپراتوری روسیه پس گرفت. صحنهای که در گنجه تکرار شد، نشانهای آشکار از این پیوند میان عاشورا و دفاع از وطن بود. در شب عاشورا، گنجه سقوط کرد؛ اما یک سال بعد، با اشکهای محرمی و غیرت عاشورایی، گنجه آزاد شد. هرچند در آن دوره و در ادامه ایران شکستهای تلخی خورد که البته ارتباطی به مردم نداشت و علت آن را باید در مسائل دیگری جست که فراتر از این مجال است. بهرحال این مقاومتهای مردمی و سرافرازانه، حکایت تکرارشوندهی تاریخ مردم ماست؛ از صفویه تا قاجار و از انقلاب اسلامی تا دفاع مقدس.
اما در دوره پهلوی، به دستور انگلستان، این ظرفیت عظیم مردمپایه تضعیف شد. ارتشی کلاسیک ساختند و مردم را از میدان نظامی دور کردند؛ نه برای تقویت کشور که برای سرکوب نیروهای مردمی. عشایر و ایلات را بمباران کردند تا روح مقاومت را در نطفه خفه کنند. اما نتوانستند.
روشنفکران وابسته در عصر قاجار و سپس حکومت پهلوی، تلاش کردند میان ایمان و میهندوستی شکاف بیندازند. اما مردم ایران هرگز میان «عاشورا» و «ایران» مرزی نکشیدند. این سرزمین را ظرفی برای ایمان و آرمانهای عدالتخواهانهی خود میدانند؛ سرزمینی که هم خانه نیاکانشان است، هم مهد ایمانشان. همین پیوند است که هر روز ملت ایران را به خلق صحنهای تازه از عزت و شکوه فرامیخواند.
انتهای پیام/381