عملیات فتح المبین/ پیروزی در نوروز

منطقه عملیاتی فتح المبین از مناطق مهمی بود که توسط رژیم بعث تصرف شده بود؛ اهمیت این منطقه به دلیل این است که این منطقه مشرف به شهر شوش است و به راحتی این شهر را تیر باران می کردند...
کد خبر: ۷۶۲۶۸
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۵ - 07April 2016

عملیات فتح المبین/ پیروزی در نوروز

به گزارش دفاع پرس از یزد، منطقه عملیاتی فتح المبین از مناطق مهمی بود که توسط رژیم بعث تصرف شده بود اهمیت این منطقه به دلیل این است که این منطقه مشرف به شهر شوش است و به راحتی این شهر را تیر باران میکردند ولی در ساعت ۳۰دقیقه بامداد روز دوشنبه دوم فروردین ۱۳۶۱، با رمز «یازهرا (س) » توسط رزمندگانی چون شهید صیاد شیرازی، شهید محسن مزرایی ومحسن رضایی و.... آزاد شد.

زمین عملیات فتح المبین، یک زمین هلالی شکل است. به این معنا که نوع پیشروی ارتش عراق در غرب کرخه، به گونه ای صورت گرفت که سرزمین اشغال شده، شکل هلالی به خود گرفته بود. بر اساس طرحی که به تصویب قرارگاه مشترک کربلا رسید، برای آزادسازی این منطقه وسیع، چهار قرارگاه در نظر گرفته شد:
قرارگاه قدس که در شمال منطقه وارد عمل می شد
قرارگته نصر که در شمال شرق آغاز عملیات می کرد
قرارگاه فجر که عملیات در شرق منطقه را عهده دار بود
قرارگاه فتح که از جنوب به سمت شمال پیشروی می کرد

عملیات فتح المبین در ساعت ۳۰دقیقه بامداد روز دوشنبه دوم فروردین ۱۳۶۱، با رمز «یازهرا (س)»آغاز شد. در این عملیات بیش از ۲۴۰۰کیلومتر مربع از سرزمین های غرب دزفول آزاد شد. در عملیات فتح المبین که طی چهار مرحله در شامگاه هشتم فروردین به موفقیت صد در صد رسید، پانزده هزار نفر از نیروهای های متجاوز عراقی به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.یادمان شهدای فتح المبین در هشت کیلومتری شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه ساخته شده است.

انتخاب این زاویه از شهر شوش برای ساخت یادمان شهدای فتح المبین هم علت خاصی دارد زیرا یکی از عملیات های بزرگ در دوران دفاع مقدس، به جبهه شوش باز می گردد.

در ۱۹دی ۱۳۸۱،مردم شهر شوش، هشت شهید گمنام را تشییع کردند و در این یادمان به خاک سپردند. در کنار ان هم برخی شیارهای عملیاتی، به صورت بازسازی شده، قرار دارند که یاد آور نبرد حماسی رزمندگان در این منطقه است. یکی از اتفاق های به یاد ماندنی در این محل، حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای در محل این یادمان است که به اسفند ۱۳۸۹بر می گردد.

وقتی به این خاطره از شهید صیاد مینگریم به جمله ( ما نیروی دین داشتیم و آنان ابزار جنگی) اعتقاد راسخ پیدا می کنیم:

به جای این که ما عملیات راشروع کنیم، چند روز قبل از آغاز عملیات ، دشمن شروع کرد. فشار عجیبی به نیروهای ما آورد.

معلوم بود که دارد حساب شده کار می کند و می خواهد ما را به موضع انفعالی بکشاند و ابتکار عمل را از ما بگیرد. بدبختانه، با طرحی که مصوبه همه ما بود، از چهار محوری که میخواستیم حمله کنیم، فقط دو محور باقی ماند. این دو محور هم به هیچ ترتیب با محاسبات و بر آورد های عملیاتی و معیار ها تخصصی نمی خورد.

آخرین برسی مشترک من و فرمانده سپاه، این بود که باید این مطلب را به حضرت امام منتقل کنیم که وضع ما نگران کننده است. ببینیم نظرشان چیست و در این شرایط چه باید کرد؟ چاره ای نداشتیم و گرفتار شده بودیم. چون هر دو نمی توانستیم برویم،با توافق هم، قرار شد آقای محسن رضایی بروند و برگردند. زمان هم تنگ بود. یک دفعه یکی از خلبانان گفت: «من خلبان اف پنچ هستم. ما مجاز نیستیم در کابین کمک خلبان یک نفر دیگر را سوار کنیم، باید حتما خلبان باشد. ولی من آمادگی دارم، هر کدام از شما که خواستید، سوار شوید. من شما را در مدت بیست دقیقه به تهران برسانم و برگردانم.»

این پیشنهاد جالبی بود. هواپیمای اف پنج آموزشی آماده بود که دو نفر میتوانند با آن پرواز کنند. آقای رضایی رفت و در مدت دو تا سه ساعت کارمان انجام شد. شدیم و پرسیدیم: «نتیجه چه شد؟»

گفت: «رفتم خدمت حضرت امام و به ایشان گفتم وضعمان خیلی خراب است و واقعا مانده ایم که چه کار کنیم. مهمات کم داریم، دشمن به ما حمله کرده، نیروهایمان کم است، اصلا منطقه یک منطقه عجیب و غریب است.خواهش میکنیم که حد اقل استخاره کنید که حمله کنیم یا نه.» حضرت امام فرموده بودند: (من استخاره نمیکنم ولی خودتان بروید به طلب خیر قرآن را باز کنید و نگران نباشید. مشکلتان حل می شود. بروید اقدام کنید)
طبق دستور ایشان، قرآن را به طلب خیر باز کردیم. سوره فتح آمد. وقتی که موقع عملیات شد، آیات را خواندند و ما قوت قلب گرفتیم پس از آن فکر تخصصی را هم در خودمان کور کردیم. چاره ای نداشتیم. اگر میخواستیم به آن اکتفا کنیم،همه جواب ها منفی بود.

نظر شما
پربیننده ها