فاجعه فروپاشی هویت ملی در سوریه

در حالی که مردم و قبایل سوری در درگیری‌های داخلی با شدت و خشونت عمل می‌کنند، در برابر حملات «اسرائیل» بی‌تفاوت هستند؛ مساله‌ای که از فروپاشی هویت ملی در سوریه حکایت دارد.
کد خبر: ۷۶۳۸۳۳
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰ - 21July 2025

گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: سوریه، کشوری که بیش از یک دهه درگیر جنگ داخلی بوده، به دلیل تنوع قومی و مذهبی و پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی، صحنه‌ای از درگیری‌های متعدد و رفتار‌های متناقض گروه‌های مختلف بوده است. پس از سرنگونی رژیم بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و به قدرت رسیدن دولت موقت به رهبری ابومحمد الجولانی، تنش‌های فرقه‌ای و قومی در این کشور شدت گرفته است.

انفعال ملی سوری‌ها در قبال تجاوز رژیم صهیونیستی

از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، اسرائیل بار‌ها به خاک این کشور حمله کرده است. این حملات عمدتاً مواضع نیرو‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، و همچنین زیرساخت‌های نظامی رژیم اسد را هدف قرار داده‌اند. پس از سقوط اسد، این حملات به‌ویژه در مناطق جنوبی مانند سویدا و قنیطره، ادامه یافت و حتی شدت بیشتری پیدا کرد. با این حال، واکنش مردم و قبایل سوری به این حملات اغلب با بی‌تفاوتی همراه بوده است. بسیاری از سوری‌ها، به‌ویژه پس از سال‌ها جنگ و ویرانی، نسبت به مداخلات خارجی، از جمله حملات «اسرائیل»، احساس خستگی و بی‌تفاوتی می‌کنند. این بی‌تفاوتی تا حدی ریشه در اولویت‌های روزمره مردم برای بقا، مانند تأمین غذا و امنیت، دارد و تا حدی نتیجه ناامیدی از نهاد‌های سیاسی و نظامی داخلی و خارجی است.

این بی‌تفاوتی در اظهارات برخی از سوری‌ها نیز منعکس شده است. به عنوان مثال، لیلا جابری، یک شهروند سوری در این باره می‌گوید: «من با هیچ‌کدام از دولت‌های خارجی در کشورم همراه و همدل نیستم. به‌عنوان یک سوری، دید من نسبت به حکومت‌های خارجی، منفی است؛ اینها در کشورم ویرانی به‌پا کرده‌اند.» این دیدگاه نشان‌دهنده خستگی مردم از درگیری‌های مداوم و عدم تمایل به دخالت در تنش‌های منطقه‌ای است. با این حال، این بی‌تفاوتی به معنای پذیرش اقدامات «اسرائیل» نیست، بلکه نتیجه‌ای از فروپاشی ساختار‌های اجتماعی و سیاسی در سوریه است که مردم را به انفعال کشانده است.

پس از سقوط بشار اسد، جامعه علوی، که حدود ۱۵ درصد جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهد، به دلیل ارتباط تاریخی با رژیم اسد، هدف حملات انتقام‌جویانه قرار گرفت. در روز‌های پس از سقوط اسد، دست‌کم ۱۲۰۰ غیرنظامی علوی در «قتل‌عام‌هایی» در مناطق ساحلی غربی سوریه، به‌ویژه در لاذقیه و طرطوس، کشته شدند. همچنین، دیده‌بان حقوق بشر سوریه گزارش داد که ۲۳۱ نفر از نیرو‌های امنیتی و ۲۵۰ شبه‌نظامی طرفدار اسد نیز در این درگیری‌ها جان باختند.

علوی‌ها، که از نظر تاریخی از سابقه طولانی در سوریه برخوردار هستند، همواره به دلیل همراهی با رژیم اسد مورد انتقاد دیگر گروه‌های سوری بودند. با این حال علوی‌ها بار‌ها از مردم و قبایل سوری درخواست کردند تا علیه رژیم جولانی قیام کنند. غیاث دلا، یک سرتیپ سابق ارتش اسد، «شورای نظامی آزادسازی سوریه» را نیز برای مقاومت علیه دولت موقت تشکیل داد. با این حال، این درخواست‌ها با سکوت و بی‌تفاوتی اکثریت مردم و قبایل سوری مواجه شد. بسیاری از سوری‌ها، به‌ویژه قبایل عرب، به دلیل سابقه منفی رژیم اسد و ترس از نیرو‌های تکفیری تحریر الشام، از علوی‌ها حمایت نکردند. نتیجه این بی‌تفاوتی، کشتار گسترده علوی‌ها بود که به گفته دیده‌بان حقوق بشر سوریه، یکی از خونین‌ترین فصول جنگ داخلی سوریه را رقم زد.

در مقابل، خیزش دروزی‌ها در استان سویدا علیه رژیم جولانی واکنش کاملاً متفاوتی از سوی قبایل سوری به دنبال داشت. دروزی‌ها، که حدود ۳ درصد (معادل ۷۰۰ هزار نفر) جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهند، به دلیل سابقه بی‌طرفی نسبی در جنگ داخلی و همچنین نگرانی از سیاست‌های افراطی جولانی، در ژوئیه ۲۰۲۵ دست به مقاومت مسلحانه زدند. این خیزش پس از انتشار یک فایل صوتی جنجالی آغاز شد که در آن ادعا می‌شد یک رهبر مذهبی دروزی به پیامبر اسلام توهین کرده است. این موضوع بهانه‌ای برای درگیری‌های فرقه‌ای شد که به سرعت سویدا را به صحنه نبرد‌های خونین تبدیل کرد. بر اساس گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، درگیری‌های سویدا تا ژوئیه ۲۰۲۵ منجر به کشته شدن بیش از ۹۴۰ نفر شد.

با این حال، هنگامی که رژیم «اسرائیل» در حمایت از دروزی‌ها به مواضع نیرو‌های حکومتی در سویدا و دمشق حمله کرد، واکنش قبایل و نیرو‌های جولانی کاملاً تغییر کرد. «اسرائیل»، که از زمان سرنگونی اسد کنترل خود بر بلندی‌های جولان را گسترش داده بود، اعلام کرد که برای جلوگیری از «کشتار دروزی‌ها» وارد عمل شده است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر «اسرائیل»، این حملات را «هشداری آشکار به رژیم سوریه» توصیف کرد. در پاسخ، قبایل سوری و نیرو‌های جولانی به‌صورت یکپارچه علیه دروزی‌ها به‌عنوان «هم‌دستان اسرائیل» حمله کردند. این حملات منجر به کشتار دسته‌جمعی غیرنظامیان دروزی شد، به‌طوری که «رایان معروف»، یک روزنامه‌نگار محلی، گزارش داد که تنها در یک خانه در سویدا، ۱۲ نفر از اعضای یک خانواده کشته شدند.

این واقعیت که سوری‌ها به جای مقابله با «اسرائیل»، پا پس می‌کشند و از هویت ملی خود در برابر این حملات دفاع نمی‌کنند، نشان‌دهنده یک ضعف عمیق در ساختار اجتماعی آن‌هاست. قبایل عرب و نیرو‌های جولانی به جای متحد شدن برای دفاع از حاکمیت ملی در برابر تجاوز، انرژی خود را صرف سرکوب دروزی‌ها کردند، آن هم در حالی که «اسرائیل» از این موقعیت برای گسترش نفوذ خود در جنوب سوریه استفاده می‌کرد. این رفتار نه تنها به تشدید درگیری‌های داخلی منجر شد، بلکه به «اسرائیل» اجازه داد تا با توجیه «حمایت از اقلیت‌ها»، حضور خود را در مناطق استراتژیکی مانند بلندی‌های جولان تقویت کند.

رفتار متناقض قبایل سوری در قبال خیزش علوی‌ها و دروزی‌ها و حملات «اسرائیل»، نشان‌دهنده یک الگوی نگران‌کننده از همنوع‌کشی و بی‌توجهی به نفوذ خارجی است. در حالی که علوی‌ها به دلیل ارتباط با رژیم اسد با بی‌تفاوتی و حتی دشمنی مواجه شدند، دروزی‌ها به دلیل مقاومت علیه جولانی هدف حملات هماهنگ قبایل قرار گرفتند. این رفتار نه تنها شکاف‌های عمیق فرقه‌ای در جامعه سوریه را نشان می‌دهد، بلکه بیانگر فقدان یک هویت ملی یکپارچه است که بتواند در برابر تهدیدات خارجی، مانند حملات مکرر «اسرائیل»، مقاومت کند.

بی‌تفاوتی نسبت به حملات «اسرائیل» که به گفته منابع مختلف صد‌ها بار از سال ۲۰۱۱ به خاک سوریه انجام شده، نشان‌دهنده نوعی «بی‌غیرتی» در برابر نقض حاکمیت ملی است. در حالی که مردم و قبایل سوری در برابر درگیری‌های داخلی با شدت و خشونت واکنش نشان می‌دهند، حملات خارجی به‌ویژه از سوی «اسرائیل» اغلب با سکوت یا واکنش‌های محدود مواجه می‌شود. این امر می‌تواند نتیجه سال‌ها جنگ داخلی باشد که جامعه را از نظر روانی و اجتماعی تضعیف کرده و اولویت‌های مردم را به مسائل داخلی و فرقه‌ای محدود کرده است.

این رفتار نه تنها به کشتار غیرنظامیان، به‌ویژه دروزی‌ها، منجر شده، بلکه به «اسرائیل» این فرصت را داده است تا با توجیه «حمایت از اقلیت‌ها»، نفوذ خود را در جنوب سوریه گسترش دهد. این نفوذ، به‌ویژه در بلندی‌های جولان، که از سال ۱۹۶۷ تحت اشغال «اسرائیل» است، تهدیدی وجودی برای حاکمیت سوریه به شمار می‌رود.

بی‌تفاوتی مردم و قبایل سوری نسبت به حملات «اسرائیل»، سکوت آنها در برابر خیزش علوی‌ها، و واکنش هماهنگ علیه دروزی‌ها، نشان‌دهنده یک جامعه تکه‌تکه‌شده است که در غیاب یک هویت ملی قوی، به درگیری‌های فرقه‌ای و همنوع‌کشی روی آورده است. کشتار هزار و ۲۰۰ غیرنظامی علوی و بیش از ۹۴۰ نفر در درگیری‌های سویدا، تنها بخشی از فاجعه انسانی است که نتیجه این انفعال و تعصبات فرقه‌ای است.

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها