گروه بینالملل دفاعپرس - «رسل جمال» نویسنده لبنانی؛ در نبردی که ۱۲ روز به طول انجامید، درگیری ایران و اسرائیل فقط محدود به زد و خورد نظامی نبود، بلکه تقابل دو ایدئولوژی و جهانبینی بود؛ پروژه «سلطه جهانی و استکبار» در برابر پروژه «مقاومت ایمانی» که به سلاحهایی متکی است که قدرتهای بزرگ آن را «ذخایر محدود» میخواندند. اما همین ذخایر به آتشی سوزان و غرشی مهیب تبدیل شد که قدرتمندترین نظامهای سیاسی و نظامی جهان را به لرزه انداخت.
این جنگ، اژدهایی خفته و آتشفشانی خاموش را بیدار کرد؛ ایران، که سالها در موضع دفاعی قرار داشت، ناگهان به سرنیزهای تهاجمی تبدیل شد و با پرتاب موشکهایی که پیش از این رونمایی نشده بود، جهشی بیسابقه در فناوری موشکی را برای جهانیان به تصویر کشید؛ آن هم در حالی که دههها تحت تحریمهای علمی، فناوری و اقتصادی آمریکا قرار داشت.
شکست «گنبد آهنین»
با وجود شکاف عظیم در توان تسلیحاتی و حمایتهای بینالمللی -جایی که رژیم صهیونیستی از پشتیبانی مالی، نظامی و اطلاعاتی مستقیم آمریکا برخوردار است- ایران توانست برتری میدانی و عقیدتی خود را ثابت کند. پیروزی در این نبرد، نه تنها یک برتری نظامی، بلکه پیروزیای ایدئولوژیک بود که معادلات قدرت را در جهان بازتعریف کرد و جهان را واداشت تا بار دیگر موازنه میان «موشکهای حق» و «جنگندههای باطل» را مقایسه کند.
۱۲ روز نبرد کافی بود تا هیمنه «گنبد آهنین» که سالها مایه فخر رژیم صهیونیستی بود در هم شکسته شود. این سامانه نه در برابر موشکهای دقیق مقاومت کرد و نه از نظر روانی تاب آورد و از نماد امنیت به نماد شرمساری تبدیل شد. این شکست فنی، جلوهای بود از فروپاشی عمیقتر سیاسی رژیم صهیونیستی که خود را در سردرگمی مقامات رژیم، اختلافات داخلی و همچنین عجز رسانههایش در توجیه شکست، به وضوح نمایان کرد.
ایران و هنر حفظ عنصر غافلگیری
در طول روزهای نبرد، ایران همه کارتهای خود را رو نکرد و تنها بخشی از توان موشکی خود را به نمایش گذاشت. این اقدام، جهان را با این پرسش مواجه ساخت که تهران چه ذخایر دیگری در آستین دارد؟ ایران با این استراتژی، معادله جدیدی را پایهگذاری کرد: «آنچه در راه است، بزرگتر خواهد بود» و «بازدارندگی حاصل از عقاید راسخ و صحیح، از هر پیمان امنیتی یا حمایت بینالمللی قویتر است.»
برای اولین بار، جهان با وضوح بیشتری نسبت به گذشته، ایدئولوژی صهیونیسم را پس زد. خشم جهانی حتی در میان مردم کشورهایی که بهطور سنتی حامی اسرائیل بودند، بیسابقه بود. برای نخستین بار، مستضعفان از فلسطین تا یمن و از لبنان تا عراق احساس کردند که کسی هست که انتقام سالهای مظلومیت آنها را بگیرد و فریادشان را با موشکهای بالستیک به گوش جهان برساند؛ موشکهایی که علاوه بر مواد منفجره، بلکه پیامی مهم را حمل میکرد.
واکنش اعراب
نکته جالب توجه، تغییر نگرش اعراب سنی نسبت به پاسخ ایران بود؛ پاسخی که بسیاری آن را انتقامگیری پدرانهای در برابر سالهای خیانت و ذلت حکام عرب دانستند.
۱۲ روز نبرد، نهتنها یک پیروزی نظامی، بلکه حتی پیروزی برای چهره تشیع بود؛ پاسخی تاریخی به دههها تلاش برای تخریب چهره آن و پیروزی اسلام در برابر اندیشههای توسعهطلبانه صهیونیستی. نتیجه این نبرد، تنها ایجاد توازن جدید در بازدارندگی نظامی نبود، بلکه تحولی کیفی در آگاهی سیاسی به دنبال داشت. جایگاه ایران در میان ملتهای آزاده جهان ارتقا یافت، در حالی که تصویر رژیم صهیونیستی حتی در نظر متحدانش تضعیف شد.
آنچه رخ داد، آغاز فصلی جدید با این عنوان بود: «مقاومت پیش میرود و استکبار فرو میریزد.» آمریکا نیز در این میان، تنها نقش ماشینهای آتشنشانی را بازی کرد که همیشه دیر به محل حادثه میرسند. آتشفشان ایران فوران کرده، اژدها دیگر خواب نیست و جهان پس از این ۱۲ روز، هرگز مانند گذشته نخواهد بود.
انتهای پیام/ ۹۸۸