وصیت نامه/شهید غلامرضا دهقانی؛

رزم و عزم دارم که نمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم

شهید «غلامرضا دهقانی» در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: نمی‌خواهم به سادگی کشته یا اسیر شوم، باید دگرگون‌ها کنم تا عصیان‌کننده‌هایی در برابر حق را سر جای خود بنشانم.
کد خبر: ۷۶۵۷۷۷
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۱ - 27July 2025

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید غلامرضا دهقانی دهم مهر ۱۳۴۰ در روستای کردوان علیا از توابع شهرستان دشتی دیده به جهان گشود. پدرش عبدالحسین، کشاورز بود و مادرش کلثوم نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارگر بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. مزار وی در شهرستان بوشهر واقع است.

رزم و عزم دارم که نمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم

وصیت نامه شهید:

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

و دنیا دار آزمایش است؛ خوشا به حال مقاومت‌کنندگان.

آنان‌که در راه حوادث، زندگی را بندگی پروردگار پیشه خود کردند و با تحمل مشقات فراوان در عمل ثابت کردند که فقط بنده‌ی خدا هستند و بس، و شهادت دادند (در عمل).
 
رزم و عزم دارم که نمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم تا بفهمند اسلام — و آن هم اسلام راستین — فقط در پیروی از خط امام خمینی می‌باشد؛ و هنگامی که دشمنان اسلام دیدند که اسلام قوی‌تر از آن است که آنان تصور می‌کردند، هنگامی که ثابت کردیم ما پیروان خمینی فقط بندگان خداوندیم و دیگر در برابر هیچ قدرتی تسلیم نخواهیم شد، آنگاه اثری به جای گذاشتیم که دشمن یا نابود شده یا تسلیم.
 
در آن هنگام دیگر آرزویی ندارم، به غیر از لقاءالله.
هیچ نمی‌خواهم به سادگی کشته یا اسیر شوم، باید دگرگون‌ها کنم تا عصیان‌کننده‌هایی در برابر حق را سر جای خود بنشانم.
به قول امام: اگر پیروز شدید اسلام پیروز است و اگر شهید شدید، چه بهتر؛ باز هم ما پیروزیم؛ و من آرزو دارم هنگامی که شهید شدم، چنان ضربه‌ای به دشمن زده باشم که فراموش‌ناشدنی باشد.
 
ما عاشقان شهادت، دمار از روزگار دشمن و مزدوران آمریکایی در نیاوریم، ساکت نخواهیم نشست؛ و تو‌ای امام امت!‌ای بت‌شکن تاریخ!‌ای ابراهیم زمان! از ما راضی باش و خوشنود، که برای احیای دین و دفاع از دین‌مان، تمامی اعضای بدن و جان‌مان را هدیه می‌دهیم تا اسلام و قوانین حیات‌بخش در سراسر جهان گسترش یابد.
 
در پایان، از مردم شهیدپرور می‌خواهم این منافقان آمریکایی و این حزب بد و کثیف ضد اسلام را نزد خود رانده و با آنها هم‌حرف نشویم، چون آنها از کفار بدترند؛ و در آخر، از همسرم می‌خواهم فرزندانم را چنان تربیت نماید که راه بهشتی‌ها و مدنی‌ها را ادامه دهند.
من از برادران سپاه می‌خواهم که فرزند مرا تنها نگذارند؛ آنها برادران ما هستند که باید فرزند مرا تربیت کنند؛ و من، الان که دارم وصیت‌نامه‌ام را می‌نویسم، فرزند کوچولویم به اسم شاهدین دهقانی در کنارم خوابیده و هیچ از دنیا نمی‌داند.
من از برادران سپاه می‌خواهم که این کوچولو را نگهداری نمایند؛ و در آخر، از برادرم احمد و برادر زنم اسفندیار می‌خواهم که نگذارند اسلحه‌ی من بر روی زمین بماند؛ اسلحه‌ی مرا بردارند و آن را به جان دشمن بزنند.
 
تمام عمر من، فدای یک لحظه عمر امام، فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا.
 
والسلام
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار