افشای فلاکت منافقین پس از پایان درگیری‌ها در مرصاد

عملیات مرصاد به‌عنوان آخرین عملیات دفاع مقدس، از سوم تا پنجم مرداد صورت گرفت، اما این پایان کار نبود و تعقیب نیرو‌های فراری منافقین ماموریت دیگری را می‌طلبید که تا هشتم مرداد ادامه داشت. 
کد خبر: ۷۶۶۲۷۱
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۵:۰۳ - 30July 2025

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: عملیات مرصاد به‌عنوان آخرین عملیات دفاع مقدس، از سوم تا پنجم مردادماه صورت گرفت. اما این پایان کار نبود و تعقیب نیرو‌های فراری منافقین که برخی به مناطق داخلی کشور و اکثرشان به سمت مرز‌ها فرار کرده بودند، ماموریت دیگری را می‌طلبید که تا هشتم مرداد ماه ادامه داشت. 

روز‌های بعد از عملیات مرصاد چگونه گذشت؟/ تعقیب منافقین در کوره راه‌های چهارزبر

در همین راستا، «علی نادری» از رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در گفت‌وگو با دفاع‌پرس، اظهار داشت: بعد از پذیرش قطعنامه، نیرو‌های لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در مناطق مختلفی پراکنده بودند؛ یک عده‌ای در اردوگاه کارون بودند و عده‌ای هم در پادگان دوکوهه و تعدادی از یگان‌ها هم همچنان در منطقه عملیاتی والفجر ۱۰ حضور داشتند. 

وی افزود: در اوایل مردادماه ۶۷ که جبهه جنوب از تک پایان جنگ عراق تا حدی فارغ شده بود. من جزو نیرو‌هایی بودم که در اردوگاه کارون مستقر بودیم. از آنجا به دوکوهه می‌رفتم و بعد دوباره به اردوگاه کارون برمی گشتم. در این رفت و آمد‌ها بودم که شنیدیم یک گروه ناشناخته‌ای از مرز‌های غرب کشور وارد شده‌اند و به عمق پیشروی می‌کنند. آن زمان هنوز ماهیت این گروه ناشناخته بود. 

نادری ادامه داد: به سمت محل درگیری حرکت کردم و اواخر شامگاه پنجم مرداد که عملیات مرصاد در ساعاتی پایانی بود به منطقه جاده اسلام آباد-کرمانشاه رسیدم. صحنه‌ای که می‌دیدم باور کردنی نبود. سراسر این جاده پر از خودرو‌های منهدم شده منافقین بود. کمر ستون نفاق شکسته و تا چشم کار می‌کرد، خودرو و نفربر روی جاده و حاشیه آن در حال سوختن بودند. اما باقی مانده منافقین به اطراف فرار کرده بودند و قصد داشتند که از کوره راه‌ها دوباره به عراق برگردند.

شهدای پس از مرصاد

این رزمنده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: یادم است که روز ششم مرداد سال ۱۳۶۷ هم شهید دادیم. الان اگر به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) یا دیگر شهر‌ها بروید، شهدای بعد از عملیات مرصاد را می‌توانید پیدا کنید. این عزیزان یک روز پس از پایان عملیات مرصاد در درگیری با باقی‌مانده منافقین به شهادت رسیدند. علتش هم این بود که تعدادی از ماشین‌های زرهی منافقین به صورت گروهی فرار کرده بودند و وقتی که یک عده کمی از بچه‌های خودی با این گروه‌ها مواجه می‌شدند، درگیری شدیدی پیش می‌آمد که منجر به شهادت تعدادی از بچه‌ها می‌شد. 

نادری با تشریح اوضاع منطقه عملیاتی پس از پایان عملیات مرصاد گفت: به عنوان نمونه یک منطقه‌ای بود که در آن حدود ۱۰ خودروی منافقین گروهی فرار کرده بودند. در آنجا با یک گروهان از رزمندگان رو به رو شده و با هم درگیر می‌شوند. خب آنها خودروی زرهی بودند و بچه‌های ما نیروی پیاده. در این درگیری تعدادی از بچه‌های ما شهید شدند و چند خودروی دشمن نیز منهدم شد. 

وی بیان کرد: غیر از گروه‌های پراکنده، تعدادی از نفرات منافقین به صورت پیاده به کوه و کمر زده بودند و هر کدام سعی می‌کردند با پای پیاده به سمت عراق فرار کنند. تعداد کمتری هم خودشان را جای مردم جا می‌زدند تا به شهر‌های بزرگی مثل کرمانشاه، همدان یا حتی تهران بروند و از طریق خانواده یا آشنا‌های شان زمینه مخفی شدن یا فرار از کشور را فراهم کنند. 

این پیشکسوت دفاع مقدس اظهار کرد: نفرات پیاده منافقین حتی خطرناکتر از خودرو‌های زرهی شان بودند. چون هم دیرتر و سخت‌تر شناسایی می‌شدند و هم اینکه می‌توانستند در مسیر فرارشان به مردم بومی منطقه آسیب برسانند. 

جنازه‌های عریان منافقین

این رزمنده دفاع مقدس در بیان خاطره‌ای از روز‌های هفتم و هشتم مردادماه می‌گوید: دو الی سه روز بعد از پایان عملیات مرصاد که همچنان به دنبال فراری‌ها بودیم، به یک تپه‌ای رسیدیم که چند کیلومتر با تنگه چهارزبر (تنگه کنونی مرصاد) فاصله داشت. همان جا به یک گروه از فراری‌های منافقین برخوردیم که هیچ کدام پیراهن به تن نداشتند و اغلب پیکرشان سالم بود. حدود ۱۵ نفر می‌شدند. اینها یا از شدت گرما مرده بودند یا قرص سیانور انداخته و خودکشی کرده بودند. در هوای گرم مرداد ماه جنازه‌های شان بوی بسیار بدی گرفته بود. برای اینکه بیماری در منطقه شیوع پیدا نکند باید جنازه اینها را دفن می‌کردیم. حتی جسدشان هم برای ما دردسرساز بود. 

نادری بیان می‌کند: عملیات مرصاد یک عملیات خودجوشی بود. به این معنی که اغلب یگان‌های حاضر در منطقه مثل تیپ قائم سمنان، بچه‌های انصارالحسین همدان، تیپ بدر، لشکر ۲۷ و... هر کدام که در منطقه بودند یا می‌توانستند سریع‌تر خود را به چهار زبر برسانند، احساس مسئولیت کرده و خودشان را به محل درگیری رسانده بودند. ماموریت تعقیب باقی مانده منافقین هم از این قاعده مستثنی نبود. خودمان گروه‌هایی را تشکیل دادیم و آنها را تعقیب کردیم. البته به صورت ساماندهی شده هم عملیات تعقیب انجام می‌گرفت. مثل بالگرد‌های ارتش که ماموریت داشتند منطقه را پاکسازی کنند و از جاده اسلام آباد- کرمانشاه تا خود مرز را می‌رفتند و جست‌و‌جو می‌کردند.

این رزمنده حاضر در عملیات مرصاد در یک جمع بندی کلی می‌گوید: از روز ششم مرداد درگیری‌های شدید فروکش کرده و گاه درگیری موردی پیش می‌آمد. مثل همان برخورد یک گروهان از بچه‌های خودی با ۱۰ خودروی زرهی دشمن که قبلا عرض کردم. در روز‌های هفتم و هشتم مرداد بیشتر با نیرو‌های پیاده دشمن درگیر بودیم. چون خودرو‌های زرهی در همان چند ساعت یا نهایتا یک روز بعد از عملیات شناسایی و منهدم شدند. از اینجا به بعد نیرو‌های پیاده منافقین مد نظر بودند که اغلب هم با توجه به گرمای شدید هوا، دو، سه روز بیشتر دوام نمی‌آوردند و در حالت آوارگی هلاک می‌شدند. اگر کسی هم باقی مانده بود، چون منطقه عملیاتی به مرز‌های غرب کشور نزدیک بود، این تعداد نهایتا تا دو یا سه روز بعد از عملیات خود را به کشور عراق رسانده و از مهلکه گریخته بودند.

این رزمنده دفاع مقدس در پایان بیان می‌دارد: به نظر من تا روز هشتم مردادماه پرونده عملیات مرصاد بسته شد. اما بعد از اتمام کار، دیدن بعضی از جنازه‌های منافقین حال آدم را بد می‌کرد. چون بعضی از آنها حتی لباس نظامی به تن نداشتند. بعد‌ها فهمیدیم که اینها از اروپا آمده بودند تا طبق ادعای رجوی یک روزه تهران را بگیرند و نظام را سرنگون کنند! این عده در پادگان اشرف یک دست لباس نظامی هم گیرشان نیامده بود. وقتی می‌دیدیم که چطور در میان کوه و دشت تلف شده‌اند، دلمان به حماقت شان می‌سوخت که به خاطر یک وعده واهی اینطور خود را به هلاکت انداخته بودند.

گفت‌وگو از علیرضا محمدی

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار