گروه بینالملل دفاعپرس: شاید تکاندهنده باشد که کودکان فلسطینی به هدف اصلی جنگ «اسرائیل» علیه غزه تبدیل شدهاند. این دیگر، همانطور که روایت اسرائیلی ادعا میکند، «خسارت جانبی» نیست، بلکه یک سیاست سیستماتیک برای نابودی یک نسل کامل است. بر اساس گزارش نهادهای حقوقبشری، هزاران کودک از آغاز جنگ کشته شدهاند، صدها مدرسه، مهدکودک و مراکز درمانی ویژه کودکان نابود شدهاند. در مواجهه با این واقعیت، باید پرسید؛ چه چیزی یک قدرت هستهای را وادار میکند کسانی را هدف بگیرد که حتی به ده سالگی نرسیدهاند؟
اما پاسخ به این سوال، به یک بعد استراتژیک خطرناک اشاره دارد: رژیم اشغالگر میخواهد آگاهی فلسطینی را از کودکی نابود کند و هر امکان تولد نسل جدیدی را که بتواند پرچم مبارزه را بردارد و حق را مطالبه کند، از بین ببرد.
کرانه باختری: پاکسازی قومی در سکوت جهانی
در حالی که توجه جهان به ویرانیهای غزه معطوف است، «اسرائیل» در کرانه باختری با نقشهای خاموش، اما بسیار خطرناک پیش میرود. در آنجا نه از بمباران هوایی، بلکه از ابزارهایی به ظاهر آرامتر، اما به همان اندازه خونین استفاده میشود که شامل پاکسازی قومی، تخریب اردوگاهها، مصادره زمینها، ریشهکن کردن درختان و ساخت جادههای الحاقی که کرانه باختری را به بخشهای پراکنده و از هم جدا افتادهای تقسیم میکند، است.
جنایت بزرگی که امروز در فلسطین اتفاق میافتد، تنها در شمار قربانیان نیست، بلکه در تلاش رژیم اشغالگر برای تغییر دائمی واقعیت جغرافیایی و جمعیتی است. «اسرائیل» فقط به کشتن انسانها بسنده نکرده، بلکه میخواهد هویت فلسطینی را محو کند. این اقدام خطرناک آنها از نابودی اردوگاهها در کرانه باختری گرفته تا از هم گسیختن خانوادهها در غزه، همراه با سیاستهای محاصره، گرسنگیدادن و ترور روانی و جسمی است.
این موضوع را باید خوب بدانیم که آنچه در جریان است فقط یک درگیری نظامی نیست، یک پروژه مهندسی جمعیتی است که هدفش خالی کردن فلسطین از ساکنانش یا حداقل، از بین بردن توانایی آنان برای زندگی و بقا است.
رژیم اشغالگر تصور میکند میتواند فلسطینیها را با دو شکل از خشونت رام کند. یکی، در غزه با گلوله و دیگری، بمباران و مرگ دستهجمعی در کرانه باختری، با بولدوزرهایی که خانهها را خراب میکنند، جادههای الحاقی که میسازند و درختانی که آنها را از ریشه میکنند. اما آنها فراموش میکنند که فلسطینیها بیش از هرچیز، برای پایبندی به سرزمینشان تربیت شدهاند.
تاثیرات اجتنابناپذیر بر رژیم اسرائیل
البته فقط مقاومت نیست که موجودیت رژیم «اسرائیل» را تهدید میکند، بلکه پیامدهای اقدامات خودش نیز آن را در معرض خطر قرار داده است. گزارشهای امنیتی «اسرائیل» اشاره میکنند که وضعیت کرانه باختری به مرحله «جوشش غیرقابل کنترل» رسیده و «آتشی زیر خاکستر» وجود دارد که هر لحظه ممکن است به یک انتفاضه گسترده یا فروپاشی امنیتی کامل تبدیل شود. سیاست سرکوب کرانه باختری و گرسنگیدهی به غزه دیگر کارساز نیست و فقط خشونتی متقابل ایجاد میکند که هیچکس نمیتواند آن را مهار کند.
در میان همه این ویرانیها، صدای مردم فلسطین همچنان رساترین صدا است. از میان آوارها، کودکان غزه کتابهای سوختهشان را به دست میگیرند و از میان خانههای گلی ویران شده، پرچم فلسطین را بالا میبرند. کشتارها آنها را نمیشکد، سیاستها آنها را نمیکشد، زیرا فلسطین تنها یک جغرافیا نیست، بلکه روحی است که در ریشههای تاریخ جاری است.
در برابر همه اینها، جامعه جهانی به صدور بیانیههای «ابراز نگرانی عمیق» و «درخواست خویشتنداری» بسنده کرده و از جنایتهای جنگی که روزانه اتفاق میافتند، چشمپوشی میکند. حتی برخی کشورهای غربی همچنان به اشغالگر سلاح و حمایت سیاسی میرسانند؛ صحنهای که نشاندهنده سطح بیسابقهای از ریاکاری در روابط بینالملل است.
آیا جهان به یک کشتار دیگر نیاز دارد که به صورت زنده پخش شود تا بفهمد آنچه در جریان است، پاکسازی قومی است؟ آیا شورای امنیت میتواند قبل از محو کامل یک نسل اقدام کند؟ پرسشها زیادند، اما پاسخ به تأخیر میافتد.
خلاصه کلام این که رژیم اشغالگر «اسرائیل»، در جنگ همزمان خود علیه غزه و کرانه باختری، چنان که ادعا میکند با یک «تهدید امنیتی» روبهرو نیست بلکه با یک حقیقت ابدی مواجه است. مردم فلسطین شکستناپذیر هستند، و تمامی تلاشها برای نسلکشی، پاکسازی قومی و محو هویت بیثمر خواهد بود. شاید امروز کودکی کشته شود، خانهها ویران گردند و مدارس به آتش کشیده شوند، اما شعله زندگی در فلسطین خاموش نخواهد شد و روزی خواهد آمد که کودکانی که امروز هدف موشکها قرار گرفتند، تاریخ جدیدی را بنویسند.
انتهای پیام/ ۱۳۴