به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، بیست و ششم مرداد ماه مهمترین روز برای آزادگان است، روزی شاخص که آغازی بود بر تبادل گسترده اسرای ایران وعراق در جنگ تحمیلی هشت ساله. اما تمرکز بر خود تبادل اسرا در برابر آنچه که به خود اسرای ایرانی گذشته بود تقریبا غلط است، چرا که این روز بهانهای است تا یک دوران مهم برای همه آزادگان ایرانی این جنگ مرور شود، روزهایی که در سختترین شرایط ممکن میگذشت و ارتش بیرحم بعثی از هیچ تحمیل سختی و تحقیر به آزادگان بیم نداشت. این وضعیت در اردوگاههای مختلف عراق و برای نوع عضویت اسرا هم متفاوت بود.
آزادگان؛ این راضیترین کسان به قضای الهی که از زمین و زمان دل کنده بودند و با صبری جمیل باخدا معامله کرده بودند، باایمان و ارادههای پولادین خود در برابر همه فشارها و شکنجههای جسمی و روحی ایستادگی کرده و در برابر دشمن بعثی خود هراسی به دل راه نداده و حاضر نشده بودند از پایبندی به اعتقادات و ارزشهای دینی خود دستبردارند.
مرور حوادث و خاطرات مربوط به دوران اسارت این عزیزان نشان میدهد که این صابران درگاه الهی در طول یک دهه اسارت خود در بند نیروهای رژیم بعثی صدام که بدون شک حسابشان از مردم مسلمان و انقلابی عراق جداست، متحمل آلام و رنجهای فراوانی گردیدند که به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی به گوشهای از این آزار و شکنجهها و تطبیق آن با اصول و قواعد حقوق بینالمللی مربوط به رفتار با اسرا اشاره میشود:
ماجرای سرکوب اسرا در موصل
طبق گزارشهای هیئت اعزامی دبیر کل سازمان ملل که در سال ۱۳۶۲ برای تحقیق درباره رفتار با اسیران جنگی، از عراق (اردوگاههای موصل ۱ و ۲) بازدید کرد و بهصورت جداگانه درباره حادثه سال ۱۹۸۲ این اردوگاهها، گزارشهای زیادی را دریافت کرد-حکومت عراق تصدیق کرده که اشتباهات عمدهای را در آغاز جنگ مرتکب شده است.
در گزارش هیئت اعزامی دبیر کل سازمان ملل آمده است: اسیران درباره حادثه ۲۶ ژوئیه ۱۹۸۲ (۴ مرداد ۱۳۶۱) در اردوگاه موصل شماره ۱ چنین اظهار داشتند: چند روز پیش از حادثه، پانصد اسیر از اردوگاه شماره ۲ موصل به اردوگاه شماره ۱ موصل انتقال یافتند. این افزایش جمعیت، تشنج و ناآرامی زیادی را در میان اسیران موجب شد، هرچند قبلاً آنها به دلیل مسائل ایدئولوژیکی به دو گروه مخالف و موافق حکومت ایران تقسیمشده بودند.
نمایندگان اسیران از مقامات درخواست کردندکه این اضافه جمعیت را در طبقه دوم خوابگاه که ویژه نگهبانان و افسران است، جا دهند، اما آنها مخالفت کردند. اردوگاه شماره ۱ موصل به شکل مربع بود که از دو قسمت روبروی هم تشکیلشده بود. یک قسمت شامل خوابگاههای (شماره ۸ تا ۱۳) اسیران مخالف حکومت ایران بود و قسمت دیگر شامل هفت خوابگاه (شمارههای ۱ تا ۷) اسیران موافق حکومت ایران را در خود جایداده بود.
سردادن شعار اللهاکبر، خمینی رهبر
تقریباً تمامی تازه واردان را در خوابگاههای شماره ۱ و ۲ جای دادند؛ در نتیجه جو ناآرامی برآنجا حاکم شد. حدود ۱۲۵ اسیر در خوابگاه شماره ۱ و ۱۵۰ اسیر در خوابگاههای ۲ و ۷ اسکان دادهشده بودند. از روز حادثه تمام درهای خوابگاه بهجز خوابگاه شماره ۱ در ساعت ۲:۰ بعدازظهر قفلشده بودند. یکی از اسیران که نگهبان ظاهراً وی را برای حضوروغیاب به دفتر برده بود، از بازگشت به خوابگاه خودداری کرد و در پی آن بعضی از اسیران خوابگاه شماره ۱ نیز از او پیروی کردند. در همان حال اسیرانی که داخل خوابگاهها بودند، به دادن شعار اللهاکبر، خمینی رهبر پرداختند و دیگران نیز با آنها همراه شدند.
صدا هرلحظه بیشتر میشد تا اینکه افسران خوابگاه شماره ۲ پنجرهها را شکستند و در را به کمک اسیران بیرون باز کردند و درحالیکه میدویدند، قفل درهای خوابگاههای شماره ۷ و ۳ را شکستند. نهصد تن از اسیران به حیاط وارد شدند. آنها میکوشیدند تا با استفاده از پلهها به طبقه دوم بروند، اما با آتش نگهبانان روبهرو شدند. حدود هشتتا دوازده نفر از نگهبانان، بهطور مرتب روی اسیران آتش گشودند که طی آن، یک اسیر در وسط حیاط و یکی دیگر داخل خوابگاه کشته شد. دو اسیر دیگر نیز به دلیل جراحتهای شدید در بیمارستان جان سپردند و چندین تن دیگر نیز مجروح شدند.
هیئت اعزامی دبیر کل سازمان ملل درباره حادثه مزبور چنین قضاوت کرده است: الف) جمعیت اضافی خوابگاهها، یکی از علل وقوع حادثه بود. ب) بدرفتاری و حبس آنها در سالنها بهعنوان تنبیه دستهجمعی نیز عامل دیگر حادثه بود. ج) رفتار تازهواردان نیز احتمالاً در این حادثه نقش داشته است؛ زیرا اسیران باهم اختلاف عقیده داشتند.
همانطور که هیئت یکی از علل حادثه را جمعیت اضافی خوابگاهها دانسته، باید افزود که اصولاً عوامل بیولوژیکی در تحریک غریزه پرخاشگری و خشونتآمیزی انسان تأثیر بسیاری دارد. مطالعات انجامشده روی انسان در زندان و اردوگاههای پرجمعیت به این نتیجه منجر شده است که تراکم بیشازحد جمعیت؛ ممکن است؛ بیقراری، حساسیت شدید و درگیری مداوم را در پی داشته باشد. همچنین طبق ماده ۲۲ کنوانسیون سوم ژنو، دولت بازداشت کننده مکلف است که برای جلوگیری از بروز درگیری، اسیرانی را که عقاید مخالف دارند، در اردوگاههای مجزا نگهداری کنند.
مطابق ماده ۴۲ کنوانسیون سوم ژنو، استفاده از زور در شرایط معینی یا هنگام خطر نباید از نیاز معقول تجاوز کند و استعمال اسلحه، بهویژه علیه کسانی که فرار میکنند، تنها باید بهعنوان آخرین راه باشد، آنهم پس از اخطارهای قبلی که با اوضاعواحوال متناسب باشد؛ بنابراین، استفاده غیرضروری مسئولان بعثی از زور مانند آتش گشودن در میان خوابگاههای در بسته زندانیان جنگی، بدون اخطار قبلی، جز نقص ماده مزبور، مفهوم دیگری ندارد.
شکنجههای فردی نیز جزء برنامههای مداوم بعثیها برای آزار و اذیت و ایجاد رعب و وحشت در بین اسرای ایرانی بود. در این زمینه برادر آزادهای نقل میکند: در اردوگاه، برادر معلمی به نام فرخی که اهل دزفول بود، کلاسهای سوادآموزی دایر کرده و روی پاکتهای سیمان و کاغذ سیگار، جملههای سادهای را برای بیسوادان مینوشت و با آنها کار میکرد. یک روز عراقیها از ایشان مدادی گرفتند و فهمیدند که کلاس سوادآموزی دایر کرده است. ایشان را بردند و آنقدر زدند و شکنجه کردند تا به شهادت رسید.
یکی دیگر از آزادگان نقل میکند: در اواسط دوران اسارتم در اردوگاه تکریت ۱۱، عراقیها یک برادر روحانی را به دلیل فعالیتهای مذهبی حمام بردند، خردهشیشه روی بدنش ریختند و در زیر آب جوش حمام، آنقدر کابل بر بدنش زدند که به شهادت رسید. بدین ترتیب، حتی تعلیم دادن اسیران بیسواد، برگزاری مراسم مذهبی و خواندن دعا و... ازجمله مواردی بودند که اسیران ایرانی به جرم انجام دادن آن، به دست سربازان بعثی به شهادت میرسیدند.
این در حالی است که بر اساس مواد ۳۴ و ۳۸ قرارداد سوم ژنو ۱۹۴۹: اسیران جنگی برای اجرای مذهب خود و حضور در مراسم مذهبی خود، آزادی کامل خواهند داشت و همچنین آنها باید بتوانند به ورزشهای بدنی از جمله بازی و ورزش بپردازند و از هوای پاک آزاد استفاده کنند. همچنین هرگز برای اسیرانی که به دست رژیم بعثی در اردوگاههای اسیران جنگی به شهادت رسیدند، دادگاهی تشکیل نشد و برخلاف مواد ۱۰۱،۱۰۲،۱۰۳،۱۰۴ قرارداد ۳ سال ۱۹۴۹ ژنو، آنها شکنجه، ضرب و شتم و شهید میشدند.
شکنجه برای گرفتن اعتراف
یکی دیگر از اسرا نقل میکند: در یکی از بیمارستانهای عراق با سرگردی به نام بهزاد آشنا شدم. وی خلبان اف-۴ بود که پس از سقوط هواپیمایش، اسیرشده بود. وقتی در مورد دستهای گچ گرفتهاش پرسیدم، گفت: برای اینکه از من اطلاعات بگیرند تابهحال دو بار دستهایم را شکستهاند. این در حالی است که طبق ماده ۱۷ کنوانسیون ژنو: اسیر جنگی در موقع تحقیق مکلف نیست جز نام خانوادگی و تاریخ تولد و شماره خود، موضوع دیگری را اظهار کند. اسیرانی که از دادن اطلاعات خودداری کنند، نباید مورد تهدید یا دشنام قرار گیرند یا در معرض ناراحتی و سلب مزایا از هر نوع واقع شوند.
محکومیت بدرفتاری با اسرا از طرف صلیب سرخ
نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ طی دیدارهایشان از اردوگاهها شواهد بسیاری از خشونتهای جسمی و بدرفتاری در اردوگاهها را شنیده و مشاهده کردند. آنها اذعان کردند که در تمام اردوگاهها، بدون استثناء بر بدن تمام اسیران، آثار کبودی مشهود بوده است. آنها اسیرانی را دیدهاند که به دلیل ضربات واردشده بر سر یا گوشهایشان، شنوایی یک گوش خود را ازدستداده یا ضعف بینایی پیداکرده بودند. آنها اثر زخمها و دندانهای شکسته شده و ... را نیز مشاهده کردهاند.
نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ اظهارات اسیران درباره آویزان کردنشان به سقف و نواختن تازیانه به کف پاهایشان، وصل کردن شوکهای الکتریکی، سوزاندن و ... را تائید کردهاند. کمیته بینالمللی صلیب سرخ ضمن اشارههای مکرر به مقررات بیرحمانه و خشن حاکم بر اردوگاههای اسیران جنگی در عراق، سرانجام اجرای چنین مقرراتی را به دست نگهبانان و فرمانده هان اردوگاهها، در یادداشت ماه مه ۱۹۸۳ شدیداً محکوم کرد.
انتهای پیام/ 119