گروه استانهای دفاعپرس_«سیده معصومه حسینی»؛ زیارت اربعین، نه فقط متنی دعاگونه و آئینی، بلکه یک بیانیهی فشرده و پرمغز از تاریخ، کلام، عرفان و سیاستِ عاشورا است؛ متنی که در لایههای واژگانش، هم سیمای امام حسین (ع) بهعنوان «ولیّ خدا» و «وارث انبیا» ترسیم میشود، هم فلسفه و غایتِ قیام او بهروشنی بازگو میگردد، و هم نسبتِ ایمانی و عملیِ زائر با راه آن حضرت تعیین میشود.
در این زیارت، حسینبنعلی (ع) نه یک قهرمان صرفاً تاریخی، بلکه حجّتی زنده و معیارِ سنجش حق و باطل معرفی میشود؛ کسی که از «نور در اصلابِ شامخه» برخاسته و «مواریثِ انبیا» را به دوش کشیده است. هدف او از جهاد، نه فتحِ جغرافیا، بلکه رهاییِ انسان از اسارتِ جهل و سرگردانیِ ضلالت است؛ و در نهایت، این متن از زائر میخواهد تا جایگاه خود را روشن کند: یا با امام است و یا با دشمن او، بیمیانبُر و بیتعارف.
در یادداشت قبلی از میان سه بُعدِ بنیادینِ زیارت اربعین؛ «امام حسین (ع) بهمثابه حجّت الهی و وارث حقیقت»، «رسالت نجاتبخش و اخلاق جهاد او» و «نسبت ایمانی و عملیِ مؤمن با جبهه ولایت و برائت»، به بعد دوم (در اینجا بخوانید) پرداختیم و یادداشت پیش رو تلاش دارد بعد دوم را با دقت و عمق بازخوانی کند:
ولایت و برائت در کنشِ مؤمن: از وَفَیْتَ بِعَهدِ الله تا مَعَکُم مَعَکُم
در دنیای امروز، وفاداری معنای مبهمی پیدا کرده است. گاهی به منافع زودگذر، گاهی به افراد و جریانهایی که حقیقتی در آنها نیست، و گاهی هم تنها به زبان و نه در عمل. اما زیارت اربعین، وفاداری را در بالاترین سطح آن تعریف میکند: وفاداری به حجّت الهی، آنهم تا پای جان. این وفاداری، دو روی یک سکه دارد؛ ولایت، یعنی پیروی بیقید و شرط از امام حق، و برائت، یعنی فاصلهگذاری قاطع از دشمنان او. در اینجا، خاکستری بودن جایی ندارد؛ یا «مَعَکُم مَعَکُم» هستی یا با جبههی مقابل؛ و این انتخاب، فقط شعار نیست، بلکه باید در تصمیمها، روابط، و سبک زندگی ما نمود پیدا کند.
زیارت اربعین امام حسین (ع) را چنین توصیف میکند: «وَفَیْتَ بِعَهدِ الله»؛ این وفا، نه یک تعهد محدود، بلکه پیمانی الهی است که از پیش، همهی پیامبران بر آن گواهی دادهاند: یاری حق و ایستادگی در برابر باطل. وفای امام حسین (ع) یعنی ثبات بر حق، حتی هنگامی که همهی معیارهای زمینی، شکست را قطعی میدانند.
زائر در زیارت اربعین، با شهادت به این وفاداری، خود را در جایگاه مسئول قرار میدهد: «إِنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ». این جمله، اعلام یک موضعگیری دائمی است. ولایت یعنی تنظیم قلب و عمل بر مدار امام، و برائت یعنی پاک کردن میدان زندگی از نفوذ دشمنان راه او. این دو، جداییناپذیرند؛ همانگونه که عشق واقعی بدون نفرت از ضدّش معنا ندارد.
عبارت «مَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ عَدُوِّکُم» در پایان زیارت، اوج این موضعگیری است. تکرار «مَعَکُم» در این عبارت، تأکید بر استمرار و پایداری است: نه فقط امروز و در لحظات احساس، بلکه در تمام فراز و نشیبهای زندگی، حتی وقتی بودن با شما هزینهبر و خطرناک است. این موضع، با ریسک و خطر همراه است، اما زیارت به ما یادآوری میکند که وفای حقیقی بدون هزینه، توهمی بیش نیست.
برای انسان امروز، این گزاره معنایی عمیق دارد: اگر ولایت ما صرفاً در مراسمها و شعارها نمود دارد، اما در موقعیتهای جدی اجتماعی و سیاسی، سکوت یا بیتفاوتی پیشه میکنیم، در عمل «با شما» نیستیم. زیارت اربعین از ما میخواهد که جبههی خود را آشکار و ثابت نگاه داریم، حتی وقتی تنها میمانیم.
و در پایان باید گفت:
ولایت و برائت، دو رکن جداییناپذیر ایماناند. حسینبنعلی (ع) با وفای کامل به عهد الهی، معیار را برای همیشه روشن کرد: همراهی با حق، جدایی از باطل. زائر اربعین، با خواندن این زیارت، نهتنها ارادت خود را بیان میکند، بلکه بیعتی تازه میبندد و مرز خود را در تاریخ مشخص میسازد.
تلنگر پایانی برای انسان امروز:
اگر امروز جای تو در صفوف تاریخ مشخص شود، آیا بیهیچ تردیدی در صف «مَعَکُم مَعَکُم» قرار میگیری؟ یا با سکوتها و مصلحتاندیشیها، آرامآرام به صف مقابل نزدیک شدهای؟
انتهای پیام/