به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، شهید عباسعلی شادور یکم اسفند ۱۳۴۰ در شهرستان بوشهر به دنیا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش صفیه نام داشت. دان شآموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم فروردین ۱۳۶۱ در شوش بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.

متن وصیتنامه شهید
بسم خدایی که به من جان داد تا فدای اسلام کنم.
انا لله و انا الیه راجعون.
«ما از آن خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت.»
چه پرافتخار است که خدا خریدار جانهای ما گردد و ما فروشنده جانهای خود، و چه خوب است که با کولهباری پر به سوی خالق خود عزیمت کنیم.
با درود بیکران به رهبر کبیر انقلاب اسلامی (خمینی بتشکن) که توانست اسلام را به ما بفهماند و ما را از زیر سلطه اجانب بیرون کشاند و در پناه اسلام جای دهد؛ و با درود به شهیدان انقلابمان که اسلام با خون آنان بارور گردید؛ و با درود به خانواده شهدا که اسلام با خون عزیزانشان بارور شد و هر آن حاضرند که برای اسلام و امامشان جانفشانی کنند؛ و با درود به ملت مسلمان ایران که توانست فرزندان مؤمنی را تحویل جامعه دهد تا بتوانند از میهن اسلامیشان دفاع کنند و به جهانیان بفهمانند که هنوز خون حسین (ع) در شریانهای فرد فرد ملت ایران میجوشد و آنها آماده لبیک گفتن به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان خود، خمینی کبیر، هستند.
و، اما سخنی با خانوادهام:
من از خانواده عزیزم میخواهم که در نبود من اصلاً ناراحت نباشند، بلکه برای اسلام ناراحت باشند که از دست نرود؛ چراکه اسلام بها میخواهد و ما برای هر چه بارورتر شدن اسلام، لااقل برای آیندگان، باید بهای آن را پرداخت نماییم، هرچند هم که سنگین باشد.
مادر عزیزم! اگر من کشته شدم اصلاً گریه نکن، و اگر هم گریه میکنی از روی خوشحالی باشد. همچون زینب (س) در برابر سختیها شکیبا باش. گذشته از این مگر خون من رنگینتر از خون آن همه جوانان پاک است که در راه هدفشان جان به صاحبش تسلیم کردند و خواهند کرد، چون ارزش هدفشان بزرگتر از جانشان است.ای ملت غیور و قهرمان و شهیدپرور ایران:میدانم که من خیلی کوچکتر از آن هستم که به شما نصیحت کنم، ولی این نصیحت برادرانه را از من بپذیرید: راه امام را گم نکنید و امام عزیزمان را تنها نگذارید و دنبالهروی این پیر جماران باشید که او وارث خون حسین (ع)، سرور شهیدان، و خون تمام شهیدان است. کاری نکنید که امام عزیزمان از بییاوری، درد دل خود را همچون حضرت علی (ع) با چاه بگوید.
در راهی قدم بردارید که همسو با مکتبی واحد (اسلام)، کتابی واحد (قرآن)، پیغمبری واحد (حضرت محمد «ص»)، رهبری واحد (خمینی) و امتی واحد (حزبالله) باشد. پس در خط الهی واحد حرکت کنید تا به اسلام ضربه وارد نشود و در راه اعتلای کلمهالله و تحقق بخشیدن به راه انبیا تا آنجا که میتوانید بکوشید. در ضمن، هوای منافقین را هم داشته باشید و به آنها هیچ فرصتی ندهید و ریشهکنشان کنید.
بعد از خانواده مکتبیام، من مکتب گمشده خود را در انجمن اسلامی شهید مختار یافتم و این انجمن بود که توانست مرا با اسلام عزیز آشنا سازد. من واقعاً آگاهی، هرچند کم خود، درباره اسلام را مدیون افراد این انجمن میدانم و از خدای بزرگ میخواهم که افراد این انجمن را مورد عنایت و مغفرت و رحمت خاص خود قرار دهد و آنها را در حفظ اسلام و انقلاب موفق بدارد.
از ملت عزیز و قهرمان بوشهر میخواهم، که اگرچه من لیاقت نهادن نام شهید را بر خود ندارم، ولی از مردم انقلابی بوشهر میخواهم دعا کنند تا خداوند مرا جزو شهدا قرار دهد. مرا در کنار شهید عباس آلرستمی به خاک بسپارید؛ شاید نور ایمان او شفیع حال من گردد.
در ضمن، احمد افلاکی هزار تومان از من پول میخواهد؛ موتورم را بفروشید یا از دفترچهام مبلغ موردنظر را بردارید و به او بدهید.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی.
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی و ظهور حضرت مهدی (عج).
تمام عمرم فدای یک لحظه عمر امام.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.
والسلام علی من اتبع الهدی
عباس شادور
انتهای پیام/