به گزارش دفاعپرس از آذربایجانشرقی، در محله قدیمی مارالان تبریز، خانهای لبریز از خاطره و دلتنگی، رنگی تازه به خود گرفت؛ خانهای که هنوز جای خالی سردار شهید مهدی بزرگی، فرماندهای از تبار رشادت، در گوشهگوشه آن حس میشود. مردی که در میدان دفاع مقدس برابر رژیم غاصب صهیونیسم ایستاد و به همراه همرزمان خود تاریخی از ایستادگی و آرامش برای امروزمان رقم زد.
در همان خانه، شمعهای کوچکی روشن شد؛ شمعهایی که نه فقط برای جشن تولد یک کودک، بلکه بهمثابه یادمان عهدی دوباره با خون شهید میدرخشیدند.
امروز فاطمه، دختر خردسال شهید بزرگی، در میان همرزمان پدر و خانوادههای معظم شهدا، تولدی متفاوت را تجربه کرد؛ تولدی که بیش از آنکه نشانی از کودکی و بازی باشد، نشانی از تداوم راه ایثار و ایمان داشت.
خانه شهید پر بود از خندههای کودکانه و اشکهای فروخورده؛ اشکهایی که با نگاههای پر احترام و لبخندهای آمیخته با عشق، درهم آمیخته بود. هر یک از میهمانان، خانواده شهدا و رهروان راه ایثار، با دلی سرشار از اخلاص آمده بودند تا به فاطمه یادآور شوند که پدرش هرچند جسمی در کنار او نیست، اما نام و راهش، چراغ فردای او و همه این سرزمین خواهد ماند.
تولدی که برگزار شد، تنها جشن یک سال بزرگتر شدن نبود؛ تجدید میثاقی بود با مسیر روشن پدر، و یادآوری اینکه فرزندان شهدا وارثان سرافراز حماسهاند.
فاطمه در میان شمعهای روشن، نگاهش پر از غرور بود؛ غروری از داشتن پدری که جان خویش را برای آرامش امروز ما هدیه داد.
او هرچند کودکی بیش نیست، اما بارها با زبان ساده کودکانهاش گفته است: «پدرم قهرمان من است.» برای فاطمه، تولد فقط بزرگتر شدن نیست، بلکه فرصتی است برای به یاد آوردن اینکه خون پدرش، چراغ مسیر فردای او و نسلهای بعد خواهد بود.
امروز، همه مهمانان جشن شاهد بودند که دختری کوچک چگونه در میان نگاههای پر از مهر، ادامهدهنده نام بزرگی شد که به شجاعت و ایثار گره خورده است.
گفتنی است سردار شهید مهدی بزرگی از رزمندگان حوزه موشکی بوده که در حین مبارزه با رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه در یکی از مراکز نظامی تبریز به شهادت رسید.
انتهای پیام/