به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، ربوده شدن امام «موسی صدر» در ۹ شهریور ماه ۱۳۵۷ سرنوشت نامعلومی تا به امروز برای رهبر شیعیان لبنان رقم زده است. هرچند تحلیلها و اخبار و اطلاعات مختلفی درباره علل و نحوه ربایش او ارائه شده؛ اما شهید دکتر مصطفی چمران از یاران نزدیک امام موسی صدر در پاییز ۱۳۵۷ و در حالیکه انقلاب اسلامی ایران به روزهای اوج خود نزدیک میشد از نظرگاه دیگری به تحلیل ربوده شدن رهبر شیعیان لبنان پرداخته است.
شهید چمران در این تحلیل که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است میگوید: تا به حال فکر میشد که مسئله توطّن فلسطینیها در جنوب لبنان و مخالفت آقای صدر با این موضع، سبب ربوده شدن اوست، اما اوج انقلاب اسلامی ایران، و انتشار امید و آرزوی پیروزی محرومین و مظلومین در همه کشورهای ظلم زده، و احساس خطر اساسی برای سقوط نظامهای فاسد و ظالم منطقه، همه و همه یک تفسیر جدید و یک آگاهی تازه درباره علل ربوده شدن آقای صدر به وجود آورده است.
در این جا سعی میشود ابعاد قضیه آقای صدر و ابعاد انقلاب ایران در منطقه و روابط آنها با هم بررسی و تجزیه و تحلیل شود. انقلاب اسلامی ایران رو به پیروزی است. انقلابی بزرگ و بی نظیر، که در هیچ جا دیده نشده است، انقلابی که با هیچ تئوری غربی و شرقی قابل توجیه نیست، و شرق و غرب از آن به وحشت افتادهاند.
بعضی از نتایج حتمی و بزرگ این انقلاب از این قرار است:
۱ ـ برتری ایدئولوژی اسلامی ـ راهی جدید به عالم نموده شده است. تئوریهای مادی غربی و مارکسیستی شرقی همه در توجیه این انقلاب درماندهاند. دنیای معاصر خاطره دو انقلاب بزرگ تاریخی را به یاد میآورد: اول، انقلاب کبیر فرانسه که به خاطر آزادی و دموکراسی و مساوات به وجود آمد و زیربنای تحولات بیشتر نظامهای غربی است.
دوم، انقلاب اکتبر لنین که مارکسیستی و اشتراکی است و برای مبارزه با سرمایه داری و بورژوازی، و از بین بردن طبقات به وجود آمده و زیربنای نظامهای شرقی اشتراکی عالم است. اما انقلاب اخیر ایران، به رهبری امام خمینی، راهی تازه گشوده است که به کلی با دو انقلاب معروف گذشته فرق دارد. مهمترین ارزش انقلاب ایران، بعد روحی و خدایی و روحیه گذشت و فداکاری، و آرزوی استشهاد و رسیدن به کمال مطلق است. در دنیای مادی امروز، که همه و همه، از تاجر و عالم و انقلابی، همه به دنبال زندگی مادی و مصالح شخصی خود هستند، مردمی در ایران سینه پاک خود را سپر بلای گلولههای سوزان میکنند، و حتی هنگام مرگ نماز شهادت میخوانند و نماینده پاکترین اخلاصها و عمیقترین عشقها و شیرینترین شهادتها هستند.
عادتا حکومتهای زور و قلدری، به کمک سرنیزه و ایجاد وحشت و تهدید مردم به مرگ، میتوانند حکومت کنند، اما در ایران امروز مردمی پیدا شدهاند که خود به پای خود به قربان گاه عشق رفته، سینه سپربلا کرده و آرزوی شهادت دارند، بدین وسیله نظام را خلع سلاح کردهاند، سلاح نظام، گرفتن حیات مردم بود، ولی مردم که خود حیات خویش را در طبق اخلاص گذاشته تقدیم میدارند، دیگر از نظام فاسد شاه و خطر سوزان گلوله نمیترسند.
ایدئولوژیهای مارکسیستی و مادی غربی شکست قطعی خود را مییابند، هر دو طرف میخواهند با اتهامات دروغ و شایعات ناجوانمردانه از اصالت و اهمیت این انقلاب مقدس بکاهند، اما حقیقت به مراتب بزرگتر از آن است که با این تهمتها و دروغها از بین برود.
۲ ـ تحرک شیعیان جهان ـ برای قرنها شیعه را متهم به جاسوسی و خیانت و کفر و الحاد میکردند. شیعیان را همیشه، عقده حقارت رنج میداد؛ و بارانی از اتهامات دروغ، همیشه از آسمان تعصب و کینه بر شیعیان میبارید. اما اکنون احساس افتخار میکنند، زیرا اصالت انقلابی شیعه، به عنوان مسلمان واقعی بر همه ثابت شده است. شیعیان محروم و مظلوم میتوانند در برکت انقلاب ایران نفسی بکشند و از وجود خود شرم نکنند. البته حربه تکفیر و هجوم و اتهام به مقدار زیادی از مخالفین گرفته شده، و اباطیل گذشته و اتهامات و اغراض متعصبین خودبخود زایل شده است.
۳ ـ خطر سقوط برای نظامهای فاسد ـ بالفطره، اکثر نظامهای فاسد و ظالم منطقه احساس خطر میکنند، لذا مصالح آمریکا نیز به خطر افتاده است، بخصوص بیشتر نظامهای عربی منطقه به شدت از سقوط خود میترسند. انقلاب ایران آن قدر سوزان و نورانی است، که همه نظامهای فاسد را میسوزاند و همه جهل و ظلمت موجود را نابود میکند.
انقلاب ایران انقلاب اکثریت است، نه انقلاب اقلیت مثل اکثر انقلابهای نظامی معاصر. آنجا که اکثریت مطلق مردم از زن و مرد و کوچک و بزرگ با این همه رشد و ایمان و فداکاری ضدظلم و فساد به پا خاستند، دیگر هیچ نیروی طاغوتی قادر نیست جلوی آنها را بگیرد...
لبنان و امام موسی صدر
باید گذشته لبنان و خدمات آقای صدر را کمی بررسی کرد:
۱ ـ در گذشته شیعیان لبنان رنجها و ستمهای زیادی را تحمل کردهاند، کشتارهای فجیع، آتش سوزیهای هولناک از شهرهای شیعیان، و جنایتهای بزرگ، همیشه شیعیان را کوبیده و خرد کرده است. ظلم و ستم ترکان عثمانی بر شیعیان لبنان، ناگفتنی است. در عصر حاضر نیز مارونیها و دیگران، که حاکمان واقعی لبنانند به شیعیان اجحاف زیادی کردهاند، به طوری که شیعیان درجه سوم به حساب میآمدند، حیوان، کافر، و عمیل و جاسوس خوانده میشدند. شیعه بودن برای عده زیادی عقده حقارت بود، و حتی بعضی از شیعیان در طول این مدت شناسنامه خود را عوض کرده، به دین دیگران درآمدهاند.
۲ ـ امام موسی صدر به لبنان آمد و برای اولین بار برای شیعیان ایجاد مرکزیت کرد. مجلس شیعیان را بعد از مبارزهای سخت تأسیس نمود و برای احقاق حقوق از دست رفته شیعیان وارد مبارزه شد، تظاهرات و اعتصابها و مبارزههای فراوان لبنان و نظام آن را به لرزه درانداخت، و برای مسلمین پیروزیهای چشم گیری نیز به دست آورد. برای این شیعیان به خود افتخار کردند، و احساس شرافت و کرامت و انسانیت نمودند، احزاب چپ و راست را رها کردند و به دور امام صدر جمع شدند، و قدرتی بی نظیر به وجود آوردند.
۳ ـ چپ و راست مصالح خود را در خطر دیده علیه آقای صدر وارد معرکه شدند. باران اتهام و فحش ناروا، تبلیغات زهرآگین، بر آقای صدر و شیعیان فرو بارید. توطئهای بزرگ شروع شد که لبنان را به آتش کشید. شیعیان بیشتر از هر گروه دیگری خسارت دیدند و کشته دادند. جنگ اکثر اوقات در محلات شیعیان و بر سر زن و بچه بیگناه آنان واقع میشد.
مخالفین شیعه دست به تصفیه بزرگان شیعه و کادرهای فعال شیعه زدند و حتی چندین بار به حیات آقای صدر سوءقصد شد، به تصور این که آقای صدر مسئول انفجار لبنان است و او بود که با ایجاد تظاهرات مسلحانه و اعتصابات مختلف مردم را تشویق به تسلیح و تدریب کرد، و این سبب شد که مسیحیان به وحشت افتاده، دست به تدریب و تسلیح بزنند و بالاخره انفجار راه بیاندازند.
۴ ـ شکست احزاب چپ و راست در نظر مردم، به علت خطاهای زیاد و دروغها و تهمتها و خرابکاریها و اذیت و آزارها ...
برای مدت سه سال، این احزاب قدرت و سیطره داشتند، ولی جز نکبت و مصیبت و جنایت و خیانت کاری نکردند.
آقا صدر خطی مستقل گرفت، و لذا هر دسته او را دست نشانده دسته دیگر قلمداد میکرد و به او هجوم میآورد، و او بدون در نظر گرفتن اتهامات و هجوم ها، بر اساس عقیده خود و ارزشهای انسانی و اسلامی خود به راهی مستقیم و مستقل میرفت.
از اول انفجار لبنان، امام صدر برنامه توطئه استعماری را فاش کرد، و همه را دعوت نمود که با هشیاری عمل کرده و به دام توطئه گران نیافتند. در روزگاری که دو طرف فریاد جنگ برمی آورند، او ندای صلح و آرامش میداد و سعی میکرد که جلوی انفجار را بگیرد ... اما توطئه قویتر بود و آتش انفجار شروع شد، جناح مسلمانان؟! (که متأسفانه توسط احزاب چپ مارکسیستی اداره و رهبری میشد) هر مسیحی را مییافتند، فقط به جرم مسیحی بودن میکشتند، و مسیحیان نیز هر مسلمانی را فقط به جرم مسلمان بودن میکشتند، و لذا دامنه جنگ و انفجار به سرعت بالا گرفت، و مسیحیان اجبارا متحد و مسلح شدند و در کنار «کتائب» قرار گرفتند.
آقای صدر تنها کسی بود که علیه «قتل علی الهوی»، ندای انسانیت درمی داد و حتی چهار روز در مسجد «عاملِیِّه» روزه گرفت.
احزاب چپ و راست برای تقسیم لبنان دست به کار شدند، و حکومت داخلی تشکیل دادند، تنها کسی که مخالفت کرد و علیه دو طرف به شدت ایستاد، آقای صدر بود.
هنگامی که، بر اثر توطئه اسرائیل و آمریکا، سوریه و مقاومت فلسطین به جان هم افتادند، و احزاب چپ هر چه بیشتر تحریک میکردند و اگر بین آنها صلحی میشد فورا با توطئهای جدید دو طرف را وادار به جنگ میکردند، و راستیها نیز این برادرکشی موضع گرفت، و این انفجار را خیانتی به امّت عربی نامید و هفت هشت بار به سوریه رفت و چندین بار یاسر عرفات را نزد حافظ اسد برد و بین آنها را بالاخره آشتی داد. عملی که بابت آن فحشها و تهمتهای زیادی دریافت کرد.
امروز که هر دو طرف به اعمال ناشایسته گذشته اعتراف دارند، و اکنون که متحد و همکارند، متأسفانه تهمتها و اتهامات گذشته خود را علیه آقای صدر نادیده گرفته، حتی معذرتی نیز نخواستهاند، و نمیخواهند به قدرت ایمان و پایداری و فداکاری او و صحت نظرات او و اخلاص او و بی نیازی او از قدرتهای بزرگ موجود، و استقلال او از جبهه بندیهای چپ و راست اعتراف کنند.
بعد استعمارگران خواستند که بین شیعه و سنی اختلاف بیاندازند، و بعد خواستند که بین شیعه جنوب و فلسطینی انفجار به وجود آورند، و بعد خواستند که شیعیان را، که به علت کارهای خطای فلسطینی ها، از آنها زده شده بودند، به سمت اسرائیل برانند، اما همه این توطئهها به رهبری و وجود آقای صدر نقش برآب شد. فرمانهای او محکم و خلل ناپذیر مثل «اَلتَّعامُلْ مَعَ اِسْرائیلَ حَرامٌ»، معامله با اسرائیل حرام است همه توطئهها را در هم شکست، و شیعیان را از خط سقوط نجات داد.
استعمارگران دریافتند که با وجود و حضور آقای صدر برنامههای استعماری آنها قابل پیاده شدن نیست. محبوبیت و قدرت او روزبه روز اوج میگرفت، و افکار و نظرات او در عقول و قلوب همه مردم جا باز میکرد، مردم دسته دسته به او روی میآوردند، و احزاب چپ و راست از نظر فکری و مردمی بیش از پیش ورشکست میشدند.
تأثیر انقلاب ایران بر همسایگان
این تأثیر از چند نظر مورد توجه است:
۱ ـ تحرک شیعیان دنیا ـ از ترکیه و هند و عراق و کویت و سعودی و خلیج فارس و لبنان، همه جا خون در قلب شیعیان به جوش آمده است. شیعیانی که سالها و قرنها تحت فشار و تهمت و فقر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی زندگی کردهاند، اکنون فرصت نفس کشیدن یافته، به حرکت درآمدهاند. خطر انفجار شیعیان در زیر سقف کبود طنین انداز شده است.
۲ ـ نظامهای عربی در خطر سقوط ـ نیمی از جمعیت لبنان شیعه است. در ترکیه حدود ۱۴ میلیون شیعه و علوی زندگی میکنند. عربستان سعودی ۳۰۰۰۰۰ نفر شیعه دارد. ۶۰ درصد جمعیت عراق شیعه است. در کویت و خلیج فارس و بحرین... عده زیادی شیعه هستند. این منطقه بزرگترین و مهمترین نقطه نفت خیز دنیاست که مصالح آمریکا در آن بیحساب است؛ لذا خطر سقوط نظامهای عربی، آمریکا را سخت به وحشت انداخته است.
۳ ـ روسیه نیز از قدرت و انتشار انقلاب اسلامی ایران به وحشت افتاده است. حکومت اسلامی، صرف نظر از وابستگیهای طایفی و زبانی و نژادی، همه اقوام را به خود جلب میکند؛ و مسلمانان مناطق جنوب روسیه (قفقاز، ترکستان، تاجیکستان، ازبکستان ...)، به سمت برادران مسلمان خود جذب خواهند شد. به علاوه روسیه در ایران مصالح زیادی دارد که همه از دست خواهد رفت، که از همه مهمتر شکست ایدئولوژیکی است و سرنوشت مارکسیسم را در دنیا واژگون خواهد کرد.
۴ ـ امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، فعالترین و محبوبترین رهبر مذهبی دنیای عرب است، که دارای روح انقلابی و دینامیکی و آشنا با علوم جدید و قدیم، و دارای تجربه سیاسی و اجتماعی و انقلابی است. این رجل شیعه، تحولات زیادی در سرنوشت شیعیان لبنان به وجود آورده و تأثیر زیادی نیز روی شیعیان عرب در نقاط دیگر منطقه گذاشته است.
اکنون که انقلاب ایران مراحل تکاملی خود را طی میکند پائیز سال ۱۳۵۷ و شور و هیجان انقلابی همه شیعیان محروم و مظلوم منطقه را به جوش و خروش انداخته است، وجود امام صدر به عنوان یک رهبر فعال و مؤثر شیعه، قادر است که اکثر نظامهای عربی را در خطر سقوط قرار دهد.
در حال حاضر اکثر شیعیان جهان بدون رهبری و قیادت به سر میبرند (جز ایران ـ و لبنان)، مثلاً ترکیه با ۱۴ میلیون شیعه و علوی، فاقد رهبری است، و شیعیان انقلابی و به جان آمده، اجباراً به سازمانهای چپی میپیوندند، و دشمن نیز آنها را به نام کمونیست به سادگی درو میکند و جهان نیز در مقابل این جنایت سکوت مینماید. مسلما وجود رهبری رشید و هشیار و صالح، قادر است که این نیروهای انقلابی را در جهت صحیح به کار اندازد. از نظر ابرقدرت وجود آقای صدر از این نظر برای منطقه خطرناک است. در این شرایط بحرانی، رهبری فعال و هشیار ربوده شد.
انتهای پیام/ 119