سی و نهمین سالگرد شهادت فرزند کردستان حاج «محمود کاوه» گرامی باد

شهریور ماه یادآور سالروز شهادت جوانمردی مشهدی است، که تاریخ گواه راد مردی و رشادت‌های بی بدیل اوست. سی و نهمین سالگرد شهادت سردار سرلشکر پاسدار «محمود کاوه» فرمانده لشکر ویژه شهدا، که در دیار مجاهدت‌های خاموش او را با عنوان «فرزند کردستان» می‌شناسند.
کد خبر: ۷۷۵۲۴۸
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۴ - 05September 2025
به گزارش دفاع‌پرس از کردستان، «محمود کاوه» فرمانده دلیر کردستان، در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در مشهد مقدس و در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) متولد شد. 
 
سی و نهمین سالگرد شهادت فرزند کردستان حاچ «محمود کاوه» گرامی باد
 
پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌آمد، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علماء و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت. 
 
وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قایل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا می‌کرد.
 
شهید کاوه دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کرد. از آنجا که خواست پدرش به هنگام تولد محمود، این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد، با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد.
 
با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل درسی مسجد جوادالائمه (ع) و امام حسن مجتبی (ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیرو‌های مبارز بود، از هدایت‌ها و تعالیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌های فراوانی برد و ره توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل می‌نمود. 
 
او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) می‌پرداخت و فعالانه در راهپیمایی‌ها و درگیری‌های زمان انقلاب شرکت داشت.
 
با پیروزی انقلاب اسلامی شهید کاوه جزو اولین عناصر مومن و متهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت. 
 
پس از آن برای حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی (ره) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیرو‌های خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد. 
 
مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت، او را برای آماده‌سازی و آموزش نیرو‌ها به مشهد فراخواندند.
 
علی رغم اینکه برای آموزش نیرو‌ها اهمیت بالایی قایل بود و مسئول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (که از مربیان دلسوز و قوی محسوب می‌شد) به جبهه اعزام نماید، اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنه‌های کارزار انقلاب و ارزش‌های آن عملاً دفاع نماید؛ بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان با شور و شوقی فراوان به دیار کردستان (که در آن زمان توسط گروهک‌ها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود)، عزیمت کرد.
 
او که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود، به دلیل لیاقت‌ها و مهارت‌هایی که داشت در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه دوازده نفره انتخاب شد.
 
شهید کاوه در این منطقه برای مبارزه با ضدانقلاب – که از حمایت‌های خارجی برخوردار بود و با جنایاتی هولناک، توطئه شوم جدایی ان نقطه از میهن اسلامی را در ذهن می‌پروراند – شب و روز نداشت و به دلیل تلاش بسیار زیاد، جدیت و پشتکار، شجاعت و روحیه شجاعت‌طلبی که داشت، در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو، عملیات آزاد سازی منطقه مرزی بسطام را با شهامت غیر قابل وصفی طرح ریزی و ۴۵ کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله ودر عرض ۲۴ ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضد انقلاب آزاد نمود.
 
ضد انقلاب که با برخورداری از سلاح وامکانات ونیروی رزمی فراوان، عرصه را برای نیرو‌های نظامی وانتظامی تنگ کرده بود و جنایات فجیعی مرتکب می‌شد، با ورود جوانان دلیر ومتعهدی، چون شهید کاوه به صحنه عملیات، به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان برایش سنگین تمام خواهد شد.
 
شهید کاوه و همرزمانش با عملیات پی در پی، مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستاصل نموده بودند تا جایی که ضد انقلاب در اوج استیصال ودر ماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.
 
به دنبال عملیات سرنوشت‌ساز نیرو‌های سپاهی در محور‌های مختلف کردستان و همزمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا (که فرماندهی آن بر عهده شهید ناصر کاظمی بود) شهید کاوه به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شد. 
 
سی و نهمین سالگرد شهادت فرزند کردستان حاچ «محمود کاوه» گرامی باد
 
پس از مدت کوتاهی از فعالیت او در این مسئولیت (که با آزادسازی بسیاری از مناطق همراه بود) آوازه تیپ ویژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب را متحیر ساخت که به‌کلی روحیه خود را از دست دادند و در مقابل هر یوریش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و می‌دانستند که مقاومت در مقابل این یگان جز خسارت ونابودی ثمری نخواهد داشت.
 
آزاد سازی سد بوکان و جاده ۴۷ کیلومتری آن، آزاد سازی جاده شاهین دژ به تکاب، پاکسازی منطقه کیلر و اشتوزنگ، آزاد سازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت و نقطه ثقل ضد انقلاب به‌شمار می‌آمد و منجربه انهدام مرکز رادیوئی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه آلواتان و آزادسازی زندان دوله‌تو و کشتن بیش از ۷۵۰ نفر از ضد انقلاب گردید، از جمله نبرد‌های تهاجمی بود که توسط شهید کاوه وهمرز مانش در تیپ ویژه شهدا طرح ریزی وبه اجرا گذاشته شد. 
 
تعداد عملیات‌های که به‌وسیله این شهید علیه ضد انقلاب فرماندهی شد، آن قدر زیاد است که ذکر نام تمامی آنها در این مختصر میسر نیست.
 
او که پس از شهادت سرداران رشید اسلام، شهید ناصر کاظمی، شهید محسن گنجی زاده و شهید محمد بروجردی، در خرداد ۱۳۶۲ رسما به فرماندهی تیپ منصوب شده بود، با تلاش همه جانبه برای آموزش، سازماندهی و آماده سازی نیرو‌ها از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید.
 
بنا به صلاح‌دید فرماندهی کل سپاه در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۶۲ تیپ ویژه شهدا ماموریت یافت تا در عملیات برون مرزی والفجر ۲ که در منطقه حاج عمران انجام می‌گرفت شرکت نماید. 
 
در این عملیات شهید کاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله ارتفاعات ۲۵۱۹ را با موفقیت به تصرف درآورد.
 
همزمان با عملیات والفجر ۴ ماموریت پاکسازی محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دمکرات و منافقین) به این تیپ واگذار شد. 
 
رزمندگان غیور و سلحشور نیز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزی کوه سیر، قوری، تالشو روستای اسلام آباد، مرکز رادیویی منافقین و مقر دمکرات‌ها را تصرف کردند.
 
تیپ ویژه شهدا سال ۶۳ در عملیات بدر همراه با سایر یگان‌های سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در تاریخ ۲۳ تیر ۶۳ در عملیات قادر (همراه با یگان‌هایی از ارتش جمهوری اسلامی) در جبهه شمالی سیدکان عراق باعث بر هم زدن آرایش نظامی دشمن گردید. 
 
همچنین در عملیات پشتیبانی والفجر ۹ که در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قوای دشمن و تصرف بخشی از خاک آنان نقش موثر داشت، که هر کدام نشانی از دلاوری‌ها و حماسه‌آفرینی شهید کاوه و یارانش را در خود ثبت کرده است.
 
صفات ارزنده و ویژگی‌های ایمانی که این شهید داشت باعث شد که خود را وقف انقلاب کند و با اهمیتی که کردستان برای وی داشت خود را فرزند کردستان معرفی می‌کرد. روحیه والا و انسان‌دوستی او به قدری در اطرافیان اثر می‌گذاشت که با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو مسموم علیه آن شهید و یگان تحت امرش، هنگامی که به درجه رفیع شهادت نایل شد، مردم مهاباد با پای برهنه زیر پیکر پاک و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سینه می‌زدند و اشک می‌ریختند و ضدانقلاب را نفرین می‌کردند.
 
او با الهام از سخن خداوند که در وصف مومنان بیان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماء بَینَهم»، در قلب مردم و نیرو‌ها جای گرفته بود و هیچ انگیزه‌ای جز خدمت به انقلاب و احیای ارزش‌های الهی نداشت.
 
شهید کاوه در عین حال که تمام اوقاتش را برای مبارزه به کار می‌بست، از پرداختن به تکالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. 
 
او از مروجین قرآن کریم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مکتب، آیات جهاد را تلاوت می‌کرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسیر می‌نمود.
 
روحیه اطاعت‌پذیری و ولایتی، هوش سرشار و چابکی در عملیات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بی‌باکی، ساده زیستی و صمیمیت با نیرو‌ها از جمله ویژگی‌های شخصیتی آن شهید والامقام است.
 
با وجودی که در مقابل ضدانقلاب سازش‌ناپذیر، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تیپ با نیرو‌های تحت امر خود برخوردی بسیار متواضعانه و باصفا و صمیمی داشت و همین تواضع او سبب شده بود که محبوبیت خاصی در بین نیرو‌ها داشته باشد. شهید کاوه در قلب نیرو‌های بسیجی و سپاهی جای داشت.
 
او مصداق بارز تلفیق محبت و قاطعیت در امر فرماندهی نظامی بود. روزی یکی از نزدیکان وی به منطقه آمده بود. یکی از برادران تقاضا کرد که کار مناسبی به او محول کند، شهید کاوه پاسخ داد: همه بسیجی‌ها فامیل من هستند.
 
در بعد آمادگی جسمانی هیچ‌گاه از ورزش غافل نبود و با تشویق نیرو‌ها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی نیرو‌ها را بالا می‌برد.
 
همواره برای تشویق بچه‌ها می‌گفت: موفقیت من در کوه‌های بلند کردستان مدیون ورزش است. او چریکی زبده بود که در عمل و جنگ چریک شده بود نه با درس‌های تئوری.
 
شهید کاوه همیشه راه‌گشای عملیات بود، هرجا که کار گره می‌خورد او رهگشا بود و هر کجا که از عزم و اراده رزمندگان کاسته می‌شد، اراده پولادین او به همه آن عزیزان، روحیه‌ای تازه می‌بخشید.
 
او برای اینکه بتواند عملیات را بهتر هدایت کند با سلاح پیشاپیش رزمندگان حرکت می‌کرد.
 
با اینکه بار‌ها در صحنه‌های عملیاتی مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه باز می‌گشت و در برخی از مواقع نیز نیرو‌ها او را با سر و بدن باندپیچی شده می‌دیدند که در میانشان حاضر می‌شد و آماده پذیرش ماموریت و اجرای عملیات بود.
 
سی و نهمین سالگرد شهادت فرزند کردستان حاچ «محمود کاوه» گرامی باد
 
سرتیپ شهید "حسن آبشناسان" فرمانده لشکر ۲۳ نوهد می‌گوید: اگر در دنیا یک چریک پاک‌باخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام (ره) وجود داشته باشد، محمود کاوه است و هر رزمنده‌ای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود باید با تیپ ویژه شهدا پیش برود.
 
او دارای فضایل روحی و اخلاقی ویژه‌ای بود و انجام کار خالصانه و بی‌ریا را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. 
 
عموماً کم سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌کرد و همواره سعی می‌کرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشیان نیز او را از خود می‌دانستند. 
 
این خصال و روحیات فرماندهی بود که تیپ شهدا را به آنجایی رساند که مقام معظم رهبری درباره این یگان و شهید کاوه فرمودند: تیپ ویژه شهدا که ایشان فرماندهی‌اش را برعهده داشتند یکی از واحد‌های کارآمد ما محسوب می‌شد.
 
او در عملیات گوناگون شرکت داشت و کارآزموده میدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم، اداره واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشکر، از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت، توجه و ذکر، یک انسان جوان، اما برجسته بود.
 
این وجوان (شهید کاوه) جزو عناصر کم‌نظیری بود که او را در صدد خودسازی یافتم. حقیقتاً اهل خودسازی بود، هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی و هم خودسازی رزمی.
 
دهم شهریور ماه ۱۳۶۵، روزی که روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه‌الله الاعظم (عج) در عملیات کربلای ۲ بر بلندای قله ۲۵۱۹ حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت کرد. 
 
آن روز، کاوه مزد جهاد را که شهات بود، دریافت کرد و به بارگاه عزالهی فراخوانده شد.
 
خصال و ویژگی‌های درخشنده او در تمام مدت خدمتش و در تصدی مسئولیت‌های مختلف درسی است بس بزرگ برای همه سربازان اسلام و پاسداران انقلاب اسلامی، تا با به کارگیری آنها و آراسته شدن به آن سجایای اخلاقی، نمونه‌هایی از لشکریان مخلص حضرت بقیةالله العظم (عج) باشند و خود را برای دفاع از حریم اسلام و ارزش‌های متعالی آن، همواره مهیا و آماده سازند.
 
در وضعیت فوق طاقت و شدت دشواری که نیرو‌های عمل کننده خواه ناخواه با آن مواجه بودند و سبب شده بود پیروزی را نیز دور از دسترس ببینند، تیپ ویژه ۱۵۵ شهدا، به خصوص فرمانده آن، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگیری وارد شدند. 
 
شهید امیری مقدم، راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در این تیپ، در گزارش خودش از عملیات کربلای ۲، درباره حرکت نیرو‌ها برای ادامه عملیات و سرانجام آن، چنین روایت کرده است: 
 
«تغییرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقیت کامل تیپ ویژه ۱۵۵ شهدا در عملیات شب گذشته، موجب تردید در مسئولان، خصوصاً فرماندهان این تیپ شده بود. این تردید اگرچه در خود فرمانده تیپ (برادر محمود کاوه) نیز وجود داشت ولی وی با توجه به حساسیت زمان و مصلحت کُل عملیات، این تردید را بروز نمی‌داد و به همین دلیل تصمیم گرفت برای زدودن تردید‌ها و تقویت روحیه عملیاتی در افراد تیپ، به همراه نیرو‌های عمل کننده در منطقه درگیری حاضر شود. 
 
وقتی که مسئولان تیپ از این تصمیم آگاه شدند درصدد برآمدند که وی را از این عمل باز دارند. فرمانده یکی از گردان‌ها (برادر صلاحی) برای منصرف کردن وی، می‌گوید: «شما این کار را نکنید، آتش دشمن زیاد است، مسیر، بدمسیری است، خدای نکرده طوری می‌شود. 
 
فرماندهی در جواب می‌گوید: «خب، اگر این طور است، ما هم شهید می‌شویم. اگر کار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضریم امشب شهید شویم.» به همان اندازه که خود وی در رفتن به خط درگیری مصمم بود، سایر مسئولان تیپ مخالف بودند.
 
مکالمه زیر که در آخرین دقایق قبل از عزیمت برادر کاوه به منطقه و در هنگام پوشیدن پوتین، بین وی و قائم مقام تیپ (برادر منصوری) انجام گرفت، بیانگر این واقعیت است که ایشان چه قدر به رفتن و دیگران چه اندازه در بازداری وی مصمم بوده‌اند. متن مکالمه این چنین است:
 
منصوری: رفتن شما نه به نفع اسلام است و نه به نفع...
کاوه: نه
منصوری: اگر نظر شما این است که نیرو‌های عمل کننده آدم قوی تری می‌خواهند، من قوی نیستم ولی می‌روم جلو و یکی دیگر را اینجا می‌گذارم.
کاوه: نه، من می‌خواهم امشب، شما اینجا باشید.
منصوری: من نمی‌خواهم.
کاوه: امشب کار‌ها جور نمی‌شود.
منصوری: خب، اگر جور نمی‌شود با رفتن شما هم جور نمی‌شود.
کاوه: چه می‌گویم! جور می‌شود، ان شاءالله جور می‌شود.
منصوری: البته اگر خدا بخواهد جور می‌شود. شما هم این جا کلی کار دارید: مسئله قرارگاه، هماهنگی توپخانه و...
کاوه‌: اینها همه‌اش حل می‌شود، اینها مشخص است.
منصوری که از بحث کردن نتیجه نمی‌گیرد، با پیش کشیدن تصمیم خودش برای رفتن به جلو، می‌گوید: حالا در هر صورت شما بروید، من کار ندارم. من هم برای انجام مأموریت، گردان امام‌حسین (ع) را برمی‌دارم و می‌روم.
کاوه‌: خُب، شما این کار را بکنید.
منصوری‌: ولی این‌جا در مقر فرماندهی تیپ کار‌ها می‌خوابد.
کاوه‌: مسئله‌ای نیست، شما همین اول درگیری که من جلو هستم، این‌جا باشید.
منصوری وقتی باز هم نتیجه نمی‌گیرد، به‌طور جدی‌تری می‌گوید: آقای کاوه، می‌خواهید به زور متوسل بشویم؟ جلو رفتن شما اصلاً درست نیست، منطقی نیست.
کاوه‌: امروز با روزهای دیگر فرق می‌کند، من یک چیزهایی می‌دانم، یک چیزهایی هست، می‌دانم تردید هست.
منصوری‌: خُب، تردید طبیعی است، باید باشد.
کاوه‌: خُب اگر آدم خودش جلو باشد و یک وقت مسئله‌ای پیش آمد، می‌تواند هم پیش خدای خودش و هم پیش خلق خدا و.
برادر کاوه سکوت می‌کند و برای هدایت گردان امام‌حسین (ع) از سنگر فرماندهی خارج می‌شود.»
 
راوی تیپ ویژه ۱۵۵ شهدا سپس افزوده است: «به هنگام اعزام گردان‌ها برای انجام ماموریت، ابتدا گردان امام حسین (ع)، سپس گردان امام سجاد (ع) درحالی که فر ماندهی تیپ (محمود کاوه) پیشاپیش آنها قرار داشت، حرکت خود را برای تصرف ارتفاع ۲۵۱۹ آغازکردند. 
 
طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسین (ع) پایگاه‌های ۱ و ۲ وگردان امام سجاد (ع) پایگاه‌های ۳ و ۴ را تصرف کنند. 
 
حساسیت دشمن نیز نسبت به شب اول کمتر شده بود و احتمال جدی نمی‌داد در این محور مجددا عملیات شود، از این رو اجرای آ تش وپرتاب منور آ نها نیز اندکی کاهش یافته بود.
 
به هر ترتیب حدود ساعت یک بامداد که نیرو‌های پیاده پس از پیمودن مسافت فاصله خط خودی تا دشمن به زیر اهداف مورد نظر رسیدند تا با هماهنگی آ تش خودی در گیری را شروع کنند در همین حین گلوله خمپاره کنار برادر کاوه به زمین اصابت کرد و او در جا شهید شد.»
 
سی و نهمین سالگرد شهادت فرزند کردستان حاچ «محمود کاوه» گرامی باد
 
به دنبال شهادت فرمانده تیپ ویژه ۱۵۵ شهدا (شهید محمود کاوه) در منطقه عملیاتی کربلای‌۲، از مراسم تشییع وی در مشهد، روزنامه کیهان (۱۶/۶/۱۳۶۵) چنین گزارش داده‌است‌: 
 
در این مراسم که با حضور مسئولان استان خراسان و نیروهای نظامی و انتظامی شهر مشهد برگزار شد، پیکر پاک این سردار اسلام بر دوش انبوهی از اقشار مختلف امت حزب‌الله مشهد تا بارگاه ملکوتی امام‌رضا (ع) تشییع و پس از طواف ضریح مطهر، طی مراسمی به خاک سپرده شد.»
 
راوی قرارگاه حمزه ـ‌ع‌_ (اسدالله احمدی) به نقل از فرمانده لشکر ۵ نصر (باقر قالیباف) نوشته‌است‌: «در مراسم تشییع جنازه شهید محمود کاوه، پدر وی درخواست حجت‌الاسلام طبسی تولیت آستان قدس‌رضوی را مبنی بر این که پیکر شهید محمود کاوه در حرم مطهر حضرت رضا (ع) و یا در یکی از حجره‌های مخصوص حرم دفن شود نپذیرفت و گفت‌: «پسرم از ابتدا با بسیجی‌ها بوده و بهتر است در کنار آنها دفن شود.»
 
و در پایان گوشه‌ای از وصیت‌نامه شهید؛ دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچ‌گاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود...
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها