گروه بینالملل دفاعپرس: سوال مشهوری که «شارل دوگل»، رهبر جنگ جهانی دوم و رئیسجمهور سابق فرانسه، مطرح کرد، همچنان طنینانداز است: «چگونه میتوان کشوری را با ۲۵۸ نوع پنیر اداره کرد؟» بیش از ۶۰ سال پس از آن، پاسخ آشکار است: هیچکس نمیتواند. فرانسه، که زمانی نماد ثبات به سبک اروپایی بود، اکنون به کشوری ناتوان در حکمرانی تبدیل شده است. با سقوط احتمالی دولت بایرو، «امانوئل مکرون»، رئیسجمهور این کشور، ضعیفتر از همیشه ظاهر شده و شکستهای پیدرپی دولتش، میراثی تلخ از دوران رهبریاش به جا خواهد گذاشت.
«فرانسوا بایرو» در روز دوشنبه، در شرایطی که کمتر از یک سال از نخستوزیریاش میگذرد، در آستانه سقوط قرار خواهد گرفت و ممکن است چهارمین نخستوزیر فرانسه در تنها ۲۰ ماه گذشته باشد. سرنوشت او به رأی اعتماد پارلمان وابسته است و شکست در آن، رکورد ناخوشایند پنجمین نخست وزیر را به ثبت خواهد رساند. بایرو از نمایندگان پارلماس درخواست کرد به طرح صرفهجویی ۴۴ میلیارد یورویی وی که شامل حذف دو تعطیلی عمومی و توقف هزینهها میشود، رأی داده و او را ابقا نمایند. وی تصویب این طرح را «مسئله بقای ملی» مینامد و هشدار میدهد که بدهی فرانسه در ۲۰ سال گذشته، هر ساعت، ۱۲ میلیون یورو افزایش یافته است.
با عمیقتر شدن بیثباتی سیاسی، هزینههای استقراض فرانسه رو به افزایش است. بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله فرانسه از اسپانیا، پرتغال و یونان (کشورهایی که زمانی قلب بحران بدهی یوروزون بودند) پیشی گرفته و به ایتالیا نزدیک میشود. اقتصادی که اکنون زیر فشار فزایندهای قرار دارد، با تصویری که مکرون از فرانسه به عنوان قدرت برتر اروپا ترسیم کرده است، در تضاد کامل قرار دارد. این وضعیت، نتیجه مستقیم تصمیمات نادرست مکرون است.
بیثباتی کنونی ریشه در انتخابات زودهنگام سال گذشته دارد. مکرون که از موفقیت چشمگیر راست افراطی در انتخابات اروپایی مه ۲۰۲۴ خشمگین بود، این انتخابات را برپا کرد. حزب خودش صندلیهای پارلمانی را به راست و چپ افراطی باخت و مجلسی تقسیمشده به جا گذاشت. این تصمیم پرخاشگرانه، نه تنها ثبات فرانسه را برهم زد، بلکه این کشور را به ورطه سقوط رساند.
جمهوری پنجم، که دوگل در سال ۱۹۵۸ بنیان گذاشت، برای پایان دادن به بیثباتی مزمن جمهوریهای سوم و چهارم طراحی شده بود. قانون اساسی جدید، اختیارات گستردهای به قوه مجریه داد و سیستم اکثریتی را برای جلوگیری از دولتهای کوتاهمدت برقرار کرد.
برای دههها، دو حزب اصلی چپ و راست به نوبت قدرت را در دست داشتند. اما مکرون در سال ۲۰۱۷ این نظم را از بین برد. او نخستین رئیسجمهوری بود که بدون حمایت احزاب سنتی پا به عرصه سیاست گذاشت. در سال ۲۰۲۲ مجدداً پیروز شد، اما بلافاصله اکثریت پارلمانی خود را از دست داد، چرا که رأیدهندگان به افراطگرایان روی آوردهاند.
حکومت فرانسه به مدت ۲ سال به صورت شکننده اداره شده و مکرون با استفاده مکرر از ماده ۴۹.۳ قانون اساسی) تصویب قوانین بدون رأی پارلمان که خشم نمایندگان و بخش عمدهای از مردم را به همراه داشت. در انتخابات زودهنگام ۲۰۲۴، حزب چپگرا بیشترین صندلیها را تصاحب کرده، اما به اکثریت نرسید، در حالی که راست افراطی در دور اول غالب بود.
امید چپها برای تشکیل دولت اقلیت، با امتناع مکرون از پذیرش نخستوزیر پیشنهادیشان، بر باد رفت. برخلاف آلمان یا ایتالیا، فرانسه سنت ائتلافسازی ندارد و سیاستش بیش از ۶۰ سال تحت سلطه ریاستجمهوری بوده است. اکنون مکرون با عدم توانایی در سازش با احزاب، این سیستم را به ورطه نابودی کشانده است.
حال، آینده مبهم است. اگر بایرو سقوط کند، با وجود قول مکرون به ماندن تا پایان دورهاش، فشار برای استعفایش افزایش خواهد یافت. «مارین لو پن»، رهبر راست افراطی، خواستار انحلال پارلمان است، اما انتخابات جدید به احتمال زیاد حزبش را تقویت خواهد کرد و پارلمان را بیش از پیش متفرق خواهد کرد.
گزینه دیگر، انتصاب دولت موقت در خلال انتخاب جانشین است. نامزدهای تشکیل این دولت موقت، «سباستین لکورنو»، وزیر نیروهای مسلح، و «ژرار دارمانن»، وزیر دادگستری هستند. پس از سه نخستوزیر میانهرو شکستخورده، احزاب مخالف به نامزد حزب دیگر فرصت نداده و بلافاصله به کاندیدای پیشنهادی، رأی عدم اعتماد میدهند.
فضای سیاسی حاکم بر فرانسه، تاریک و پیچیده است. نظرسنجی اخیر موسسه پژوهشی «الب» نشان میدهد در انتخابات پارلمانی جدید، رالی ملی، اول؛ چپ، دوم و میانهروها، سوم خواهند شد. بسیاری باور دارند راست افراطی سرانجام قدرت را به دست خواهد گرفت (اگر در این دوره پیروز نشوند، قطعا در در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۷ پیروز خواهند شد. اگرچه این نظرسنجی انتظار ندارد که بحران کنونی به این زودی حل شود.
اعتماد عمومی به طبقه سیاسی از بین رفته است و قرار است خشم فروخفته مردم در ۱۰ سپتامبر در قالب اعتراضات سراسری با عنوان «در همه چیز را گل بگیرید»، به خیابانها سرازیر شود. تمام این اتفاقات در زمانی در حال وقوع است که از طرفی جنگ پایان ناپذیر اوکراین در جریان است و بحرانهای خاورمیانه هم همچنان ادامه دارد. ضمن اینکه بیثباتی پاریس، هدیهای برای ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ است که از ضعف اروپا لذت میبرند.
از طرف دیگر، «دومینیک موئیسی»، تحلیلگر ارشد مؤسسه مونتین پاریس، میگوید چنین بنبستی عمیقی در جمهوری پنجم، بیسابقه است. وی هشدار میدهد که تغییر رژیم اجتنابناپذیر به نظر میرسد، اما چگونگی و عامل آن نامعلوم است. ما در گذار از سیستمی که کار نمیکند به سیستمی که کسی تصور نمیکند، هستیم.
و در آخر، دوگل، علیرغم غرغرهایش در سال ۱۹۵۸ درباره پنیرها، در دورهای از ثبات نسبی جمهوری پنجم را آغاز کرد. سوال این است که آیا مکرون، رئیسجمهوری که با تصمیمات ناکامش کشور را به آشفتگی کشاند، پایاندهنده آن خواهد بود؟ شکستهای پیدرپی دولتش، نه تنها اعتبار فرانسه را خدشهدار کرده، بلکه میراثی از ناتوانی و بیثباتی به جا گذاشته است که سالها طول میکشد تا ترمیم شود.
انتهای پیام/ ۱۳۴