سردار کارگر: قیام ۱۷ شهریور تیر خلاصی بر قلب رژیم پهلوی بود

رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت گفت: ۱۷ شهریور تیر خلاصی بود که به قلب رژیم شاه خورد و اگر بگویم که پیروزی انقلاب در آن روز رقم خورده است، گزاف نگفته‌ام. خون شهدای ۱۷ شهریور آثار و برکات زیادی داشت و پیروزی انقلاب را تسهیل کرد.
کد خبر: ۷۷۵۹۵۳
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۳ - 08September 2025

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت در کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان خاطرات و مشاهداتی که از واقعه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ و جنایت‌های رژیم ستمشاهی علیه مردم انقلابی تهران در این روز داشته، پرداخته است.

قیام 17 شهریور تیر خلاص بر قلب رژیم پهلوی

در ادامه، بخشی از این خاطرات را می‌خوانید:

من هم اخبار تجمع (هفدهم شهریور) را شنیده بودم. من و دیگر دوستانم با موتور به راه افتادیم. ابتدا به میدان شوش رفتیم. همزمان در میدان شوش هم اتفاقاتی در جریان بود.

اولین بار می‌دیدم حکومت نظامی اعلام شده و نیرو‌های نظامی و امنیتی در همه جا هستند. گمان کنم از شب ۱۷ شهریور حکومت نظامی اعلام شده بود و خیلی‌ها هم از آن اطلاعی نداشتند. ما هم هنوز نمی‌دانستیم که حکومت نظامی چیست. برای همین از سمت دروازه غار که غرب میدان شوش می‌شود، با موتور وارد خیابان شدیم.

ماشین‌های شهربانی در میدان مستقر بودند و ارتشی‌ها هم با نظم و هیبت خاصی مسیر‌ها و ورودی‌های خیابان‌ها ایستاده بودند و نمی‌گذاشتند کسی عبور کند. اگر کسی را نگه می‌داشتند، می‌بایست از موتور یا ماشین پیاده می‌شد تا وسیله اش بازرسی شود. به همین دلیل کلّی معطل شدیم، نمی‌گذاشتند که به مسیرمان ادامه بدهیم.

اتفاقاً همانجا در خود میدان شوش هم تیراندازی شد. مثل اینکه به نیرو‌های نظامی گفته بودند که باید به‌شدت با معترضان برخورد کنند. یادم هست که اول خیابان فدائیان اسلام، یک موتوری را از نزدیک با تفنگ ژ ٣ زدند. ضرب گلوله ژ ۳ آن‌قدر قوی بود که با شلیک دو سه تا تیر، موتورسوار از روی موتور پرت و متلاشی شد.

مأموران رژیم شاه آن قدر بی‌محابا تیراندازی می‌کردند که ما جرئت نکردیم به محل حادثه برویم؛ ببینیم چه خبر شده؛ البته سر راه‌مان به میدان خراسان هم رفتیم. آنجا هم وضعیت همین‌طور بود. نظامی‌ها ایستاده بودند و نمی‌گذاشتند مردم تجمع کنند و فضا به‌شدت امنیتی شده بود.

اولین بار بود که نیرو‌های ارتش در این مقیاس وسیع به میدان آمده بودند و ماشین‌های نفربرشان پر از سرباز بود. کامیون‌های آیفا و زیل ارتش پر از سرباز می‌شدند و از پادگان‌ها به سمت خیابان‌های اصلی می‌رفتند و سرباز‌ها را پایین می‌ریختند، آنها هم به طرف مردم موضع می‌گرفتند.

رعب و وحشت زیادی ایجاد شده بود و مردم ترسیده بودند. خیلی از کاسب‌های میدان شوش، مغازه‌هایشان را تعطیل کرده بودند. به هر حال تا خودمان را با وجود این وضعیت به میدان شهدا برسانیم، آن کشتار معروف ۱۷ شهریور تمام شده بود.

بعضی‌ها می‌گفتند که زمان تیراندازی محدود بوده و وقتی به میدان رسیده‌اند، فقط با جنازه‌های مانده در خیابان مواجه شده بودند. یک مقدار هم دیگر کار از دست ارتشی‌ها خارج‌ شده بود و مردم وحشت‌زده، بدون هدف به این‌طرف و آن‌طرف می‌دویدند. خیلی‌ها از طرف میدان شهدا در خیابان ۱۷ شهریور فعلی، با دست‌ها و لباس‌های خونی در حال حرکت رو به پایین بودند و گفتند همه رو کشتن، نمیذارن کسی به جنازه‌ها دست بزنه.

بعد ما سراغ مجروحان را گرفتیم و از همان‌جا به بیمارستان بازرگانان در خیابان ری رفتیم. در بیمارستان هم نمی‌گذاشتند که ما به داخل برویم تا بفهمیم چه خبر شده است.

تیر خلاص بر پیکر رژیم ستمشاهی

۱۷ شهریور، واقعاً روز عجیبی بود. اصلاً به نظرم تیر خلاصی بود که به قلب رژیم شاه خورد و اگر بگویم که پیروزی انقلاب در آن روز رقم خورده است، گزاف نگفته‌ام. بعدازآن هم رساندن پیام ۱۷ شهریور خیلی مهم بود و ما وظیفه داشتیم ابعاد این کشت و کشتار را به گوش مردم در محله خودمان برسانیم. به همین منظور، همان‌طور که با موتور به‌طرف محلۀ خودمان در حرکت بودیم، داد می‌زدیم و به کاسب‌ها و همۀ کسانی که می‌شناختیم با صدای بلند می‌گفتیم: مردم رو کشتن و زخمی کردن. با همین اطلاع‌رسانی میدانی، جوّ روانی تازه‌ای بر ضد رژیم شاه ایجاد شد.

۱۷ شهریور لطف خدا بود. شهادت مردم برای همه سنگین بود؛ اما خون شهدای ۱۷ شهریور آثار و برکات زیادی داشت و پیروزی انقلاب را تسهیل کرد.

جالب است که بعد از آن، بعضی از نظامی‌ها خودشان را از این کشتار مبرّا دانستند و حتی اعلام کردند که با رژیم شاه مخالفت دارند.

یکی از اقوام ما که در نیروی هوایی ارتش بود، می‌گفت: «این‌ها جنایت کردن.» می‌خواهم بگویم که حتی در بدنۀ نظامی‌ها هم این مطرح‌شده بود که کار رژیم با مردم بی‌گناه و بی‌دفاع اشتباه و جنایت بوده است. بعضی هم معتقد بودند که عده‌ای خاص، کشتار ۱۷ شهریور را رقم‌زده‌اند و حتی چند نفر خارجی هم بین مأموران شاه حضورداشته‌اند؛ یعنی فقط نظامی‌های ایرانی نبودند و این احتمال وجود داشت که برخی از مأموران که صورت خودشان را پوشانده بودند، در واقع مأموران خارجی بوده باشند.

بعد از کشتار هم بلافاصله نیرو‌های عمل‌کننده را از میدان خارج کرده بودند که با مردم مبارز و خشمگین تهران مواجه نشوند.

بعد از این کشتار، مردم شهدا را در بهشت‌زهرا (س) به خاک سپردند و مراسم‌های ختم آنها پی‌درپی برگزار شد. بعد از آن، مبارزات علنی‌تر از همیشه ادامه یافت.

بعد از حادثه ۱۷ شهریور، در مهرماه سال ۵۷، امام به پاریس رفتند و دستشان برای تقویت مبارزات بازتر شد؛ ارسال اعلامیه‌ها و کار‌های این‌چنینی بهتر از قبل انجام می‌شد.

ایشان اعلامیه معروفی هم راجع به ۱۷ شهریور منتشر کردند. ما در توزیع آن اعلامیه هم کمک کردیم. در واقع، حکومت‌نظامی در تهران از ۱۷ شهریور شروع شد و همچنان ادامه داشت تا زمانی که خشم مردم به اوج رسید و رژیم شاهنشاهی را به زیر کشید.

انتهای پیام/ 119

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار