به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، بیست و هفتم تیر ۱۳۳۴ در شهرستان بوشهر به دنیا آمد. پدرش غریب و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۱، با سمت آرپ یج یزن در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند. برادرش حیدر نیز شهید شده است.

متن وصیت نامه شهید
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.
در این موقعیت حساس که عاشورای حسینی بار دیگر در ایران زنده شد و نشان داد که حسینها هنوز هستند و تا حکومت الله را در سرتاسر جهان برقرار نسازند به پیکار علیه کفر ادامه میدهند، آری میدانم قدم در راهی گذاشتهام که تیغه اش از قبل گرفته و با ایمان کامل پیکار میکنم؛ چون اگر در این میدان کشته شوم به مقامی والا دست یافتهام و راه حسین (ع) را رفتهام و اگر زنده ماندم شاهد این پیروزی مسلمین بر کفار خواهم بود.
من با کمال میل به این جبهه مقدّس که برای پیروزی اسلام است میروم و، چون ما به خودمان تعلق نداریم یعنی خلق نشدهایم تا راحتطلب باشیم و یا در پی آسایش دنیوی باشیم — نه این ارزش ندارد — ما خلق شدهایم تا آزمایش شویم و اساساً این جهان آزمایشی بیش نیست؛ زندگی جاوید در آن جهان است.
درخت انقلاب اسلامی برای سیراب شدن احتیاج به خون دارد. امام همان «هل من ناصر ینصرنی» صدا میزند. بر ملت مسلمان ایران واجب است که به این پیام امام لبیک بگویند و این درخت را با خون خود سیراب کنند. یا مهدی (عج)، یا زهرا، یا فاطمه (س)، یا حسین (ع)، یا علی (ع)، یا حسین (ع)، یا حسن (ع)، یا فاطمه زهرا (س)، یا مهدی (ع)! من هم آمدهام. انشاءالله تعالی همانطوری که آرزوی همه ماست این انقلاب به رهبری امام عزیز، جهان را به انقلاب حضرت بقیةالله الاعظم امام مهدی (عج) پیوند خواهد زد و انقلاب جهانی اسلامی خواهد شد.
مادر عزیزم! از اینکه حس میکردم در مکانی راحتتر قرار بگیرم و در سنگر بسیج امامزاده با برادران حزباللهی بودم، در سنگر شبها غمگین بودم. من نمیتوانستم به خود بقبولانم که برادران خودم در مرزها شهید شوند و من هر روز شاهد این باشم که فلان نفر کشته شده یا فلان نفر زخمی شده. مادر عزیز داغدارم! چگونه من میتوانستم مشاهده کنم که هر روز عدهای از بهترین جوانان و همسنگرانم شهید شوند: علی ماهینیها، حاجی محمدعلیها، ناصر میرسنجریها، علی ظهرابیها، احمد کرمیها، هادی آرامیها، عبدالله گلستانیها، مقاتلیها، امیر پولادیها، ابراهیم ماهینیها، ابراهیم ماندگارها، عبدالعلی میرسنجریها، محمدرضا بندرریگیها، فدائیان اسلام احمد واعظزادهها، عباس نبیپورها، عبدالمحمد هاشمیها، سید محسن جعفریها، شمسیها، جلال محمدعلی باغملائیها، علی بختیاریها، ابراهیم افراسیابیها، عنایت نجیبیها، عبدالرحمن بنیادیها، باقر میگلیها، عباس کامکاریها، اسماعیل کمانها و من، چگونه میتوانستم به کار روزمره مشغول باشم؟
میدانم که از دست دادن من شاید سنگین باشد، ولی مگر غم از دست دادن حسین (ع) بر فاطمه زهرا (س) سنگین نبود؟ مگر آنها نبودند که کشته شدند تا دین اسلام پا بر جا باشد؟ من هم به نوبهٔ خودم از آقا و سرور خود، حسین زمان خمینی، درس مبارزه و جهاد و درس شهادت را آموختم. من آموختم که زندگی مادی نکبتبار است و نباید منتظر باشیم که مرگ ما را فرا گیرد، بلکه ما باید به سراغ مرگ برویم. مگر انسان یکدفه بیشتر نمیمیرد؟ پس چه بهتر که آن یکدفه هم در راه خدا باشد.ای برادران بسیج و سپاه اسلام و ارتشی، مردم مسلمان بوشهر و خواهران و برادران عزیزم! پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا باشید و تمامی فرامین امام خمینی را به جان پذیرا باشید. زمان، زمان حسین است و ایام عاشورا.ای خواهران عزیزم! حجاب و عفت و پاکدامنی را سرلوحهٔ زندگی خود قرار دهید و همیشه فاطمهوار و زینبگونه زندگی و مبارزه کنید.
مادرجان! به برادران و خواهران حزباللهی بگو حجاب و عفت و پاکدامنی را سرلوحهٔ زندگی خود قرار دهند و همیشه فاطمهوار و زینبگونه زندگی و مبارزه کنند. مادرجان! به برادران حزباللهی بگو راهی را که من انتخاب کردهام راه حقیقت و درستی است و از شما خواستارم که امام امت، آن مجاهد کبیر و نستوه و عصارهٔ حسین ابنعلی (ع) و رهبر کبیر انقلاب خمینی را یاری نمائید و او را تنها نگذارید.
محل دفنم: بهشت صادق، جنب حاج رضا محمدی.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
ابراهیم سالمی
انتهای پیام/