به گزارش خبرنگار دفاعپرس از البرز، «فاطمه ترکاشوند»، همسر شهید حجتالاسلاموالمسلمین علی ترکاشوند، در گفتوگو با این رسانه اظهار داشت: شهید ترکاشوند، اهل روستای قرآنی اشترمل از توابع تویسرکان بود و عمری با صداقت، سادهزیستی و قلبی رئوف زندگی کرد، خانواده خود را عاشقانه دوست داشت و در مسیر خدمت به مردم و دفاع از کشور، بیهیچ ادعایی قدم برمیداشت.
وی با بیان اینکه همسرم پسر عمه من بود، ازدواجی کاملا سنتی داشتیم، سه دختر 27، 21 و 13 ساله داریم و حدود 30 سال در کنار هم زندگی کردیم، صداقت را یکی از بهترین خصلت های شهید برشمرد و گفت: اولین چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد و باعث شد با وی ازدواج کنم، سادگی و قلب رئوف او بود. یک طلبه سادهزیست و بیآلایش بود و من عاشق سادگی وی شدم.
همسر شهید ترکاشوند ادامه داد: شهید ترکاشوند ابتدا یک طلبه بود و پس از اینکه درس طلبگی را به اتمام رساند، جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و نیروی امر به معروف بود و سپس در حوزه نمایندگی ولی فقیه مشغول به کار شد و مجبور شدیم به خاطر کار او به شهرهای مختلفی همچون همدان، بروجرد، نهاوند و ... برویم و البرز آخرین استان محل زندگی ما بود.
وی بیان داشت: همسرم کارش را عاشقانه دوست داشت و برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر تلاش میکرد. او به معنای واقعی، پدری مهربان و دلسوز و همسری فداکار بود. هیچ وقت آخرین دیدارمان را فراموش نمی کنم. شب آخر، منزل مادرم مهمان بودیم و شبی به یادماندنی برای همه ما رقم خورد. او زنگهای خطر و هشدار را حس کرده بود و انگار میدانست که قرار است شهید شود.
همسر شهید ترکاشوند توضیح داد: صبح روز حمله رژیم صهیونیستی به سپاه البرز بیرون بودم که با من تماس گرفت و با همان لحن شاد و مشتاق همیشگی گفت: خانم کجا هستید؟ گفتم بیرونم، گفت: اصلاً به سمت خانه نروید خطرناک است. او از ما خواست به منزل مادرم برویم و آنجا بمانیم. گویی در حرفهایش تلاش میکرد ما را به گونهای قانع کند که به سمت منزل نرویم.
وی در خصوص روز حادثه مطرح کرد: در خیابان مصباح بودم، صدای انفجارهای پیدرپی، شهر و دل همه را آشوب کرده و دود زیادی آسمان شهر را پوشانده بود و مردم در رفتوآمد و نگران بودند. هر کس به دنبال گمشده خود میگشت و من و دخترم هم نگران و مضطرب بودیم. دلهره بدی داشتم و هراسان به این سو و آن سو میدویدیم و فقط از رهگذران سئوال میکردیم چه شده؟
ترکاشوند افزود: در میان سروصداها شنیدم که سپاه البرز مورد هدف قرار گرفته و ناخودآگاه تمام حواسم به حاج آقا معطوف شد، همراه دخترم به آن سو رفتیم اما شلوغ بود و کسی اجازه ورود نداشت و ماموران نیز در پی تامین امنیت بودند. چند نفر از همکارانش را بیرون از سپاه دیدم و متوجه شدیم همسرم به بیمارستان منتقل شده اما در بین مسیر به شهادت رسیده است.
وی با بیان اینکه شهید ترکاشوند اولین شهیدی بود که شناسایی و شهادتش اعلام شد، آن لحظات را بدترین و سخت ترین ساعت عمر خود توصیف و تاکید کرد: همسرم آرزویش شهادت بود، هر زمان خبر شهادت یکی از شهدا را میشنید تا مدتی غمگین بود و میگفت چرا نصیب من نشد؟ من متوجه میشدم در دعاهای طولانی و سجادهنشینیهایش شهادت را طلب میکند.
همسر شهید ترکاشوند خاطرنشان کرد: زمانی که به زیارت قبور مطهر شهدا میرفتیم، با تامل بیشتری کنار مزار آنها مینشست و گاهی اوقات حتی حس میکردم به شهدا التماس و از آنها شهادت و دعوتنامه طلب میکند. محرمها از امام حسین(ع) طلب شهادت میکرد و به هر دری میزد تا دعوتنامه شهادت نصیبش شود و در نهایت هم به آرزویش رسید
وی پیرو ولایت فقیه بودن را یکی از ویژگی های شهید ترکاشوند دانست و اذعان داشت: او به معنای واقعی عاشق رهبر و پیرو بیچونوچرای ایشان بود و سعی میکرد به تمام سخنان معظم له جامه عمل بپوشاند. هیچگاه خسته نمیشد و از کارش گلایه نمیکرد، اینجا بود که متوجه شدیم به عنوان یک وظیفه سازمانی به کار نمیپردازد بلکه عشق است که او را سرپا نگه داشته و اجازه خستگی را به وی نمیدهد.
ترکاشوند بیان داشت: همسرم یک خصلت خاص داشت و در مناسبتهای مذهبی حال و هوای همان مناسبت را پیدا میکرد و معتقد بود باید با شادی ائمه شاد و با مصیبتهای آنها غمگین بود. در ایام ولادت ها سعی میکرد فضای خانه را شاد نگه دارد و در ایام شهادت ها با پوشیدن لباس مشکی و گوش دادن به مداحی سعی میکرد حزن اهل بیت(ع) را به خانواده هم منتقل کند.
همسر شهید ترکاشوند ادامه داد: شهید ترکاشوند معتقد بود فرزندان ما این مناسبتها را باید حس کنند تا در این مسیر بمانند و تلاش میکرد بچهها را هم به این موضوع تشویق کند. این موضوع برای من خیلی جالب بود و همین امر سبب شد فرزندان ما هم اهل بیتی شوند و در این مسیر بمانند زیرا این درس را از پدرشان آموختهاند.
وی تصریح کرد: تشییع باشکوه شهدای جنگ تحمیلی 12 روزه پیام محکمی برای دشمنان داشت، حضورهای باشکوه مردم نشان داد که مسیر شهدا چراغی است که راه را برای همه روشن نگه میدارد و نوری است که همه را دور خود جمع میکند و اگر کسی بخواهد بین مردم اختلاف نظر ایجاد کند، خون شهدا میجوشد و باز مردم را با هر اعتقاد و طرز فکری به هم متصل میکند.
همسر شهید ترکاشوند اذعان داشت: ما در شرایط حساسی به سر میبریم و ممکن است برخی جوانهای ما مسیر اصلی را گم کنند و چشم به دهان دشمن دوخته باشند. به همه جوانان توصیه میکنم تنها به خودشان فکر نکنند و جامعه را هم در نظر بگیرند و در این دوران پرپیچوخم، مسیر شهدا را به عنوان الگو انتخاب کنند و خالصانه در این مسیر گام بردارند تا رستگار شوند.
وی عنوان کرد: از اینکه به عنوان همسر شهید از من یاد می شود هم خوشحال و هم ناراحت هستم. خوشحال از اینکه امروز بهتر میتوانم حس و حال آنها را درک کنم و در مسیر شهدا که همان خط اطاعت از رهبری است گام بردارم زیرا میدانم مسیر خوبی است و به عاقبت بخیری ختم میشود اما ناراحتم از اینکه فرزندانمان یتیم شدند و پدرشان را از دست دادند اما میدانم که نگاه ائمه اطهار(ع) به زندگی ماست و رهایمان نمیکنند.
ترکاشوند با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی و پرپر شدن جوانان، کودکان و زنان که دلها را به درد میآورد، گفت: امروز کینه من از رژیم غاصب صهیونیستی نسبت به گذشته هزاران بار بیشتر شده و از صمیم قلب ظهور امام زمان(عج) را آرزو میکنم و امیدوارم با این ظهور ریشه فساد و ظلم برچیده و جهان از شر این جانیان و مستکبران پاک شود زیرا سالهاست که چشمها را گریان و دلها را خون میکنند.
وی افزود: سانسور برخی واقعیت ها و وارونه جلوه دادن حقیقت در دنیای رسانه، مسئولیت ما را سنگینتر میکند. وظیفه ما جدا کردن و تشخیص حق از باطل و شناساندن دشمن اصلی به مردم عادی است تا برای آنها جا بیندازیم که دشمن چه نقشههایی در سر دارد. یقین دارم اگر همسرم هم امروز بود، به دشمن پیام می داد که شما پایدار نیستید و با ظهور امام زمان(عج) بساط ظلم و ستمتان جمع میشود.
انتهای پیام/