زخم‌های شیمیایی و نفس‌هایی که هنوز تیر می‌کشد

بر اساس یک مطالعه علمی، حملات سیستماتیک شیمیایی رژیم بعث عراق علیه ایران در طول جنگ تحمیلی، بیش از ۲۰ هزار شهید و ۴۰۰ هزار مجروح بر جای گذاشت که بسیاری از آنها تا امروز با عوارض جسمی و روانی فراوان این جنایت ضدبشری دست و پنجه نرم می‌کنند.
کد خبر: ۷۷۸۷۳۹
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۰ - 23September 2025

گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در دل تاریخ پرتلاطم خاورمیانه، جایی که باد‌های اقلیم چهار فصل با ناله‌های دردناک آمیخته می‌شود، جنایتی فراموش‌ناشدنی رخ داد که زخم‌هایش هنوز بر تن ایران عزیز تازه است. رژیم بعث عراق، با دستان آلوده به سلاح‌های شیمیایی، بر پیکر این سرزمین کهن ضربه‌ای وارد کرد که روح ملت را آزرد.

زخم‌های ناسور: میراث سمی صدام برای ایران / ایران هدف ۵ سال بمباران شیمیایی

بر اساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۴ در فصلنامه «Chinese Journal of Traumatology» منتشر شده، حملات شیمیایی که از ۲۳ دی ماه سال ۱۳۵۹ آغاز شد و تا پایان جنگ تحمیلی در دی ماه ۱۳۶۶ ادامه یافت، مورد بررسی و کاوش عمیق قرار گرفته است. این روایت، تنها محدود به آمار و ارقام نیست، بلکه قصه‌ای از رنج و مقاومت است؛ جایی که هر عدد، نمادی از زندگی‌های است که در هم شکست.

در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹ زمانی که جهان هنوز از خواب غفلت بیدار نشده بود، ارتش عراق نخستین بمب‌های شیمیایی را بر حلبچه در جنوب غربی ایران فرو ریخت. این آغاز راهی تاریک و خون‌آلود بود که عراق با استفاده از گاز‌های اعصاب (NAs) و خردل گوگردی (SM) آن را هموار کرد. در ابتدا، حملات محدود بود، اما بمباران‌ها از مرداد سال ۱۳۶۲، با رفع مشکلات فنی بمب‌ها، شدت گرفت و تا دی ماه ۱۳۶۶ ادامه یافت. 

ایران بیش از پنج سال زیر باران مرگبار این سموم قرار گرفت. در اسفند ۱۳۶۳، عراق حجم عظیمی از این بمب‌های شیمیایی را علیه نظامیان و غیرنظامیان ایرانی به کار برد، جایی که ابر‌های زردرنگ خردل، هوا را مسموم می‌کرد و نفس‌ها را به شماره می‌انداخت.

شهر سردشت، یکی از شهر‌های کردی در شمال غربی ایران، در تیر ماه سال ۱۳۶۶ و خرداد سال ۱۳۶۷ هدف بمب‌هایی با وزن ۲۵۰ کیلوگرم از گاز خردل قرار گرفت و ۸ هزار و ۲۵ نفر از ۱۲ هزار نفر ساکن آن منطقه مجروح شده و ۱۳۰ نفر جان باختند. این جنایت به گفته کارشناسان سازمان ملل نمادی از خشونت هدفمند و برنامه‌ریزی شده بود.

در بهمن سال ۱۳۶۶ اشنویه هدف حملات شیمیایی رژیم بعث قرار گرفت و در پی آن، ۲ هزار و ۶۸۰ غیرنظامی مجروح شدند. تقویم مرگ، از جنوب تا شمال ایران را در بر گرفت و بیش از ۲۰ هزار شهید و ۴۰۰ هزار مجروح بر جای گذاشت؛ مجروحانی که نیازمند مراقبت‌های طولانی‌مدت بودند.

کشتار وحشیانه رژیم بعث عراق در میدان‌های نبرد نیز رخ نشان داد و گاز‌های اعصاب رزمندگان را در کمتر از ۳۰ ثانیه به شهادت می‌رساند. پژوهشگران گزارش می‌دهند که حدود ۱۰۰ هزار ایرانی به دلیل آلودگی به این گاز‌های شیمیایی، تحت درمان قرار گرفته‌اند، اما با این وجود تخمین زده می‌شود که حدود ۲۵ هزار غیرنظامی به عنوان مجروح شیمیایی شناسایی نشده باشند. 

گاز خردل، با نرخ کشندگی حاد ۲ تا ۳ درصد، درصد کشندگی کمتری دارد، اما ناتوانی‌های مزمنی را ایجاد می‌کند. دوز‌های بالا این بمب شیمیایی (۲۰۰ میلی‌گرم خوراکی یا ۳-۵ گرم پوستی) با ایجاد «اِدم ریوی» (تجمع مایع در ریه‌ها)، منجر به مرگی دردناک می‌شود. در مقابل، گاز‌های اعصاب مانند «تابون» و «سارین»، که سازمان ملل ترکیب‌شان را با ۷۵ درصد تابون و ۱۲ درصد کلروبنزن تأیید کرده است، با تحریک بیش از حد گیرنده‌های موسکارینی و نیکوتینی، علائمی، چون تعریق، تهوع، تشنج و فلج تنفسی ایجاد می‌کردند. 

این سموم، که حتی در نمونه‌های خون، پوست و ادرار شهدا یافت شد، مرگ را فوری و زجرآور می‌کرد. اما این آمار، تنها بخش کوچکی از این مصیبت تاریخی است. مرگ‌های دیررس، مانند آنچه در حلبچه رخ داد (جایی که ۵ هزار نفر شهید و ۷ هزار نفر مجروح شدند) نشان‌دهنده عمق فاجعه است.

عوارض جسمی آن زخم‌های ناسور که عراق بر تن ایران نشاند، گسترده و پایدار بود. گاز خردل، شایع‌ترین عامل، با آسیب به DNA، کاهش گلوتاتیون و فعال‌سازی فاکتور‌های التهابی، سلول‌ها را به ورطه مرگ می‌کشاند. مشکلات تنفسی نظیر «برونشیت مزمن»، «فیبروز ریوی» و «اِدم ریوی» که نفس را تنگ می‌کرد، با شیوع ۴۲.۵ درصد در میان ۳۴ هزار مجروح، شایع‌ترین عارضه بود. چشم‌ها، در ۳۹ درصد موارد آسیب‌های جبران ناپذیری مانند التهاب مزمن، خشکی و حتی کوری دید. پوست، با ۲۴.۵ درصد آسیب، از قرمزی ساده تا نکروز شدید، جایی که تاول‌ها مانند آتش زیر پوست شعله می‌کشیدند، آسیب‌های دردناکی را متحمل می‌شد.

تغییرات ایمنی، با سرکوب سلولی و هومورال، بدن را مستعد عفونت‌ها کرده و احتمال ابتلا به سرطان‌هایی، چون معده و پوست را افزایش داد. گاز‌های اعصاب نیز، با اثرات مستقیم بر سیستم عصبی مرکزی، سردرد، بی‌خوابی، گیجی و کما ایجاد می‌کرد. این عوارضموجب فرسودگی جسم می‌شدو  زندگی قربانیان را هم به جهنمی دائمی تبدیل کرد. 

اما این رنج‌ها تنها به جسم مجروحان محدود نبود؛ روان ایرانیان -آن روح مقاوم- اما زخم‌خورده، زیر بار این جنایات خم شد. اختلالات روانی در جانبازان شیمیایی شایع‌تر از جمعیت عادی بود: اضطراب مانند سایه‌ای دنبال‌شان می‌کرد، افسردگی نور امید را می‌زدود و استرس پس از سانحه آنها را مدام در وحشت نگاه می‌داشت.

مهاجرت اجباری از مناطق آلوده -مانند آنچه در سردشت و حلبچه رخ داد- خانواده‌ها را از هم پاشید و فشار‌های عاطفی عمیقی بر زنان و کودکان تحمیل کرد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این حملات، بیش از ۱۵۰ نوع بیماری و عارضه ایجاد کرده و حتی عوارض اجتماعی-اقتصادی را نیز سبب شد. 

پس از ۲۵ سال از پایان جنگ، هنوز ۴۵ هزار ایرانی با عوارض تنفس گاز خردل دست‌وپنجه نرم و هزاران نفر دیگر با بیماری‌های مزمن زندگی می‌کنند. رژیم بعث عراق، با این حملات، نه تنها جان، بلکه آینده‌ای روشن را از مردمان ایران ربود. این گزارش، با تکیه بر داده‌های علمی، فریادی است برای زخم‌هایی که التیام نیافته است.

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار