به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، عملیات ثامنالائمه علیه السلام که از چند ماه قبل از اجرای آن به عنوان شروع یک سلسله عملیات برای تعیین تکلیف جنگ ایران با ارتش بعث صدام مطرح بود. مثلث شهیدان «غلامعلی رشید»، «حسن باقری» به همراه «سید یحیی صفوی» به این جمع بندی رسیدند که بر اساس برآوردهای دقیق اطلاعاتی حسن باقری و طراحیهای این سه با ده سلسله عملیات میتوان تکلیف جنگ را مشخص و عراق را مغلوبه کرد. تا زمان فرماندهی بنیصدر بر جنگ عملا چنین طرحهایی که مبتنی بر تفکر ایمانی و انقلاب اسلامی بود امکان مطرح شدن پیدا نمیکرد.
فلذا باید گفت الگوی آغاز با عملیات ثامن الائمه در واقع اجرای اولین الگوی راهبردی انقلابی در دوران دفاع مقدس بود. تا این زمان همه الگوها در سطوح فنی و راهکنشی (تکنیکی و تاکتیکی) مطرح بودند. درواقع اجرای طرح دهگانه کربلا اگرچه خود یک طرح راهبردی بود، اما پیش از اجرای آن باید رهنامه یا دکترین دفاعی انقلاب در جنگ دقیق معلوم میشد. این رهنامه که نبرد ایمانی بود بر اساس منویات امام خمینی رحمت الله علیه عملا در ذهنها جاری بود، اما کمکم فرماندهان جنگ متوجه شدند که باید آن را دقیق تدوین کنند. طور دیگر باید جنگید باید شیوه نبرد را تغییر داد و زمزمههایی از این دست، از زبان فرماندهان طراح جنگ نمیافتاد. این جمله را بارها شهید حسن باقری تکرار کرد، این حرف دل غلامعلی رشید، محسن رضایی، یحیح صفوی و دیگر فرماندهان در قرارگاهها بود.
نکته قابل توجه اینکه تا عملیات بیت المقدس و حتی رمضان هم فرماندهان ارتش تواستند با این تغییر سنت و روندها کنار بیایند اما از یک زمان به بعد عملا با تقابل دیدگاهها ماموریتهای ارتش و سپاه از هم تفکیک شد و عمدتا حفظ خطوط پدافندی و پشتیبانی هوایی از سپاه در عملیاتها به عده ارتش گذاشته شد و خط شکنی با نیروهای سپاه و با قاعده جدید جنگ اتفاق افتاد.
البته باید اذعان داشت که این ده سری عملیات در طرح ده گانه عملیاتهای کربلا تا طرح کربلا چهار آن موفقیت آمیز بود که منجر اجرای عملیات الی بیت المقدس و آزادی سازی خرمشهر شد و پس از آن شرایط جنگ با دخالتهای مستقیم و شدید دشمنان از شرق و غرب عالم و پشتیبانی بینظیر هر دو بلوک سیاسی و نظامی دنیا متغیر شد. اهمیت مهار انقلاب اسلامی به عنوان سومین الگوی جهانی در کنار دو بلکو شرق و غرب باعث شده بود که در یک امر محال هر دو بلوک بر سر مهار ایران با اتفاق نظر پشت سر ارتش بعث قرار بگیرند و این این نبرد را یک نبرد در جبهه جهانی کردهبود، هرچند جغرافیای عملیاتی آن در حدود هزا رکیلومتر مرز مشترک ایرن و عراق و بعضا آبههای خلیج فارس بود.
از عملیات «کربلا چهار» که «بیت المقدس» نام گرفت، به بعد همه طرحهای عملیاتی معطوف به تصرف بصره و داشتن امتیاز بالا برای پایان دادن جنگ توسط ایران بود. حتی طراحیها برای سقوط حکومت بعث بعد از اشغال بصره هم انجام شده بود. امری که با پشتیبانی دو بلوک و قطب قدرت جهانی و با مسلح کردن زمین مرزی بین ایران و عراق عملا تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ غیر ممکن شد.
با این اوصاف، اما نباید فراموش کرد که در هر چهار برهه هشت ساله دفاع مقدس (۱. دوران بنی صدر، ۲. عزل بنی صدر تا آزادسازی خرمشهر ۳. آزادسازی خرمشهر تا کربلای ۸ که منجر به صدور قطعنامه ۵۹۸ شد. از کربلای ۸ (فرودین) ۱۳۶۶ تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸) مهمترین برهه و سرنوشت سازترین برهه برای انقلاب چهار عملیات؛ ثامن الائمه علیه السلام، طریق القدس، فتح المبین و الی بیت المقدس بود که بر اساس طراحیهای دقیق فرماندهان قرارگاه سپاه در جبهه جنوب طرح ریزی شده بود.
هرچند تجربه عملیاتهای رمضان، محرم، مسلم ابن عقیل، خیبر، بدر، والفجر هشت و کربلای چهار و پنج از تجربههای بینظیر و غیر قابل تکرار تاریخ هستند.
اجرای عملیات شکستن حصر آبادان در ثامن الائمه علیه السلام اولین تجربه انقلاب اسلامی از این دست بود. شکلگیری تیپهای سپاه که بعدا عمدتا تیپهای نیروی زمینی سپاه بودند از اینجا آغاز شد. برای شکستن حصر آبادان نیاز به اجرای برخی عملیاتهای ایذایی و مقدماتی وجود داشت که شرح برخی مفصل است.
اما باید گفت موضوع شکستن حصر آبادان که محاصره تقریبا کاملی نبود، اما شرایط زمین دسترسی به آبادان و خرمشهر در بخش غرب کارون را خیلی دشوار میکرد، پس در واقع برداشتن محاصره آبادان جز یک طرح گلی و مرحلهای برای بازپسگیری و آزادسازی خرمشهر هم بود.
در ادامه از کتاب «نبردهای شرق کارون به روایت فرماندهان» نوشته «سید علی بنی لوحی»، «هادی پیرمرادی» از سری کتب اسنادی مرکز مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه مطلبی درباره عملیات ثامن الائمه علیه السلام میخوانید: زمانی که خطوط دفاعی عراق در شرق کارون در هم شکست، یاد و خاطره شهیدان جبهه عشق، لحظهای از ذهن رزمندگان اسلام دور نمیشد. خاطره مردم مظلوم آبادان و خرمشهر که در روزهای نخستین جنگ، زیر گلولهباران و بمباران وحشیانه عراقیها به خون نشستند. یاد مردان بزرگ و حماسهآفرین شرکت نفت که شهادت را به جان خریدند تا از انهدام و شعلهور شدن بیشازپیش پالایشگاه آبادان جلوگیری کنند و آنگاه در دل آتش سوزان فرو رفتند.
خاطره مردان و زنان مظلومی که محله احمدآباد آبادان، بیمارستان طالقانی و کوچهباغهای جزیره مینو یادآور اشک غریبانه آنها بود. یاد دشداشههای غرقه در خون، یاد اللهاکبر بسیجیان کوت شیخ و یاد چفیههای خواهرانمان که همدم زخمهای دلاوران در گمرک خرمشهر شد؛ و اکنون، شهیدان خفته در آبادان میزبان یارانی بودند که خروش مردانه آنها در نبرد شرق کارون، وداع آخر با دنیای کوچک و زودگذر بود.
شهیدان منطقه فیاضیه و کوی ذوالفقاری به آبادان و شهدای جبهه شمالی، پس از جمع آوری در محمدیه، به دارخوین منتقل میشدند. هوا گرم و سوزان بود و باید با امکاناتی اندک کارهای زیادی انجام میگرفت. مدرسه دارخوین، نخلها و درختهای کنار آن با حضور شهیدان بوی بهشت گرفته بود. در جبهه اسلام، همیشه شهیدان را مانند گل میبوییدند و هنوز به زمین نرسیده، بر دستهای مجاهدان راه حق به آسمان رفته بودند.
در عملیات فرمانده کل قوا، جبهه دارخوین حدود ۶۵ مفقودالاثر داشت که بهمحض شکستن خطوط دشمن در عملیات ثامنالائمه، چند نفر از بچهها به جستوجوی آنها در جلوی خط اول عراقیها پرداختند. شیر مردانی که یکصد روز از شهادتشان گذشته و چیز زیادی از جسم پاکشان نمانده بود، پس از یک هفته شناسایی به اصفهان منتقل شدند. تعداد شهدای عملیات ثامنالائمه هم حدود ۲۰۰ الی ۲۱۰ نفر بود که بیشتر آنها به آبادان منتقل شدند.
عملیات ثامنالائمه در حالی به پایان رسید که پیروزی در آن جمهوری اسلامی ایران را در آستانه روزهای بزرگ دیگر قرار داد. روزهایی که مردمی شیفته ولایت با حضور در صحنههایی از خون و عشق و شهادت و ایثار، به وجود آورنده آن بودند. بسیاری از بچههای بسیجی آبادان که با آرزوی شهادت در منطقه مانده بودند، از آن ذوق و شوقی که داشتند، شب عملیات جزء اولین نیروهایی بودند که به خط دشمن زدند و عدهای از آنها به شهادت رسیدند. فردای آن روز ما گلهای آبادان را میدیدیم که روی دست مردم، در شهرآبادان تشییع میشدند.»
انتهای پیام/ 119