به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار سرلشکر پاسدار شهید «محمد جهان آرا» مجاهد خستگی ناپذیری بود که در آن سالهای خفقان به مبارزه با رژیم دست نشانده طاغوت برخاسته بود و سالها به مجاهدات پیگیر خویش ادامه داد.
وی در سال ۱۳۵۳، زندگی مخفی خود را آغاز کرد و بارها از چنگ دژخیمان رژیم منحوس پهلوی گریخت. در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، با اوج گیری انقلاب اسلامی به فعالیتهای مسلحانه در تهران و خوزستان روی آورد و بارها با عوامل ساواک درگیر شد.
برادر جهان آرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همکاری خود را با سپاه پاسداران آغاز کرد و با برعهده گرفتن مسئولیت سپاه خونین شهر، در ریشه کن نمودن عناصر ضد خلق وابسته به صدام و خنثی سازی توطئههای تخریب و انفجار صدامیان نقش موثری ایفا کرد و پس از آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران اسلامی نیز سنگر به سنگر با قوای کفر جنگید و افتخار آفرید و عاقبت در سانحه هوائی (۷ مهر ۱۳۶۰) به یاران شهیدش پیوست.»
روایت سردار سرلشکر رحیم صفوی
«ایشان فرمانده سپاه خرمشهر بود و در شکستن حصر آبادان تعداد زیادی از پاسداران و بسیجیان دلاور خرمشهر که وی فرمانده آنها بود، شرکت کردند. نیمه غربی خرمشهر سقوط کرد و قسمت شرق رودخانه کارون که به آبادان چسبیده بود، سقوط نکرد.
وی جزء دانشجویان بسیار فعال انفلابی و از نیروهای فهیم و بسیار شجاعی بود که در شکستن حصر آبادان فداکاری کردند. جهان آرا از نظر روحی، ایمانی و اخلاقی و از نظر ولایت مداری و نیز فهم و بصیرت سیاسی، جزء بهترین فرماندهان ما بود که همان اوایل، در مهر ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
ایشان انسانی متعالی بود و در میان فرماندهان سپاه خوزستان، از خصوصیات بسیار بارزی برخوردار بود. او جزء فرماندهان درجه اول خوزستان بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم جزء نیروهای مبارز و انقلابی ضد رژیم شاهنشاهی بود.»
پرواز جهان آرا
«یک روز بعد از عملیات ثامن الائمه اتفاقی افتاد که همه ما را شوکه کرد؛ آن هم خبر شهادت محمد جهان آرا بود. رادیو اعلام کرد که هواپیمایشان سقوط کرده. خیلی ناراحت شدم.
با شهید جهان آرا خیلی از جلسات بسیج را رفته بودیم. خیلی هم صحبتش شده بودم. از شهادت همه آنهائی که توی هواپیما بودند؛ متاثر شدم، ولی شهادت محمد جهان آرا خیلی بیشتر متاثرم کرد. بهش که فکر میکردم، یاد صحنهای میافتادم که آمده بود بسیج دنبال من.
چند روز قبل از عملیات (ثامن الائمه) آمده بود بسیج؛ قرار بود با هم برویم جلسه. بهم گفت: خواهر جوشی! خوب یادداشت کن که منم از روی یادداشت هات، یادداشت برداری کنم. ما که فعلا مسئول بسیج نداریم.
همیشه مسائلی را که توی جلسه مطرح میشد، از من میپرسید. من هم برایش مینوشتم. این را که بهم گفت، یک لحظه احساس کردم خیلی ناراحت شد؛ اشک از چشم هایش جاری شد. خیلی ناراحت شدم؛ هیچ وقت ندیده بودم یک مرد گلوله، گلوله اشک بریزد؛ بی صدا.
پشت سرهم میگفت: خرمشهر که از دست رفت! انشاء الله که آبادان از دست نره. خواهر جوشی! ان شاء الله خدا کمک کنه، حصر آبادان شکسته بشه.
ما که خرمشهر را از دست دادیم، انگار که نیمه تنمو نو از دست دادیم. نمیدونم موقع آزادسازی خرمشهر هستیم، نیستیم.
فکر میکنم اطلاعاتی داشت که قرار است عملیات شود. این جلسه چند روز قبل از شکست حصر آبادان بود. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، توی دلم گفتم، محاصره آبادان شکسته شد، جهان آرا بود و دید، ولی الان دیگر نیست.
فکر میکنم مطمئن بود، شکست حصر آبادان، معبری برای آزادسازی خرمشهر است.
بعد از شیرینی شکست حصر آبادان، غم بزرگی به دلمان نشست. جهان آرا مدافع بچههای رزمنده خرمشهر بود. همین طور راحت از دست رفت. خیلی ناراحت کننده بود.» ۳
اثر مقاومت و پایداری
هر یک از مسائلی که آمریکا خواست با این موضوع ما را به ضرب بکشد، مایی که در خط خدا بودیم و در خط اسلام بودیم، ما از این موضوعی که او میخواست ما را شکست بدهد درس گرفتیم و محکمتر شدیم. ما همانند میخی هستیم که هر چه بر سر ما بیشتر کوبیده شود، محکمتر خواهیم شد. درست اثر میخ را ما داریم که هرچقدر بیشتر بر آن با چکش بکوبند، ریشهاش و یا اصلش یعنی جایی که کوفته میشود محکمتر میشود. امت ما هم، ملت قهرمان و شهیدپرور ایران به این صورت دیدیم که ما به عنوانی که قبل از انقلاب توانستیم دورههای خودسازی و معنویت را شکل دهیم، خداوند این نعمت را و این مراحل را در زمان انقلاب و بعد از انقلاب کمکم در حرکتهای کفار، در حملههای آنها به سوی ما شکل داد و ما توانستیم در این قسمت بهترین بهرهبرداری را داشته باشیم.
جدال کفر با اسلام خواهی
مسلما کفر به شخص حمله نمیکند، یا دشمن یا آمریکا به شخص حمله نمیکند. به شخصی که ایمان دارد به راه خدا.
حمله میکند. پس مسلم است که به راه خدا حمله میکند.
انتهای پیام/ 119