به گزارش گروه فرهنگ دفاعپرس، کتاب پیش رو برگرفته از خاطرات و کراماتی از شهدا و جانبازان و آزادگان و رزمندگان و ایثارگران سرافراز دوران انقلاب و جنگ تحمیلی حزب بعث ارتش عراق علیه ایران در هشت سال دفاع مقدس و شهدای و رزمندگان مدافعین حرم اهل بیت (س) . این خاطرات توسط خانوادههای محترم شهدا و همرزمان و همسنگران و بچههای گروه تفحص و بازماندگان عرصه میدانهای نبرد نقل شده است. روایتهایی که ذکر شده است فداکاریها و ایثارگریهای پرارزشی از بزرگ مردانی است که در دوران انقلاب و دفاع مقدس و جبهه مقاومت حماسه آفریدند تا امنیت در این کشور پایدار شود.
بخشی از متن کتاب
«دهه فجر سال ۱۳۹۱ در سالن همایش صداوسیما یکی از خبرنگاران سؤالی از ابراهیم حاتمیکیا کارگردان معروف و سازنده فیلمهای دفاع مقدس پرسیده بود که جناب حاتمیکیا جواب جالبی داده بود.
خبرنگار پرسید آقای حاتمیکیا، شما که کارگردان و سازنده توانمند و فیلمساز کشور هستید چرا صرفاً موضوعات دفاع مقدس کار میکنید موضوعات دیگری نیز در جامعه وجود دارد چرا به آنها نمیپردازید؟
حاتمیکیا در جواب خبرنگار گفت: زمان جنگ من در یک عملیات در هورالعظیم شرکت کرده بودم که متأسفانه در یک نقطهای از خط گردان ما مجبور به عقبنشینی میشود من هم همراه بقیه نیروهای گردان از کنار هور که یک طرفش آب و نیزار و طرف دیگر هم خشکی بود به عقب بر میگشتیم ناگهان یک خمپاره دشمن پشت سر ما زمین میخورد و منفجر میشود.
من و نفر پشت سری من که عقبنشینی میکردیم با این انفجار به زمین افتادیم. نفر پشت سری من به خاطر اصابت ترکش شدیداً مجروح میشود و به داخل آب میافتد. وقتی داخل آب میافتد دست راستش را به طرفم دراز میکند و مچ پای راست من میگیرد من که روی زمین دراز کشیده بودم سرم را به عقب برگرداندم تا ببینم این بنده خدا را چه شده است.
داشت نفسهای آخرش را میکشید؛ اما همچنان مچ پای راستم توی پنجههای دستش گیر کرده بود آن لحظه در زیر آتش دشمن کاری از دستم برنمیآمد با گذشت چندین سال از جنگ هنوز احساس میکنم که دست و پایم گیراست و به این بچهها بدهکار هستم.»
متن کتاب «شهدا به روایت راویان۱» با که به صورت الکترونیکی از سوی نشر «صریر» منتشر شده است را از اینجا کنید.
انتهای پیام/ 161