شهید رشید شخصیتی خستگی‌ناپذیر و بی‌نظیر داشت

همسر شهید سپهبد غلامعلی رشید در مراسم رونمایی از کتاب تاریخ شفاهی سردار عبدالمحمد رئوفی‌نژاد، با بیان اینکه شهید رشید شخصیتی بی‌بدیل و خستگی‌ناپذیر داشت که خستگی را خسته می‌کرد، به تشریح ابعاد علمی، معنوی و مبارزاتی ایشان پرداخت و خواستار روایت صادقانه و بدون غلو سبک زندگی او برای نسل‌های آینده شد.
کد خبر: ۷۸۳۷۴۷
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۹ - 07October 2025

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سارا ترابی کیا» همسر سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» و مادر شهید عباس رشید در آیین رونمایی از کتاب «فرمانده رئوف»، به عنوان تاریخ شفاهی دفاع مقدس و خاطرات سردار عبدالمحمد رئوفی‌نژاد فرمانده لشکر ۷ ولیعصر (عج) در دوران دفاع مقدس با یادی از همه شهدای اسلام و به بهانه حضور در مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت های سپاه به بیان نکاتی از شخصیت برجسته همسر شهیدش پرداخت.

شهید رشید شخصیتی خستگی‌ناپذیر و بی‌نظیر بود

وی با بیان اینکه صحبت از آقای رشید حقیقتاً بسیار سخت است، اظهارداشت: من شبیه، مثل و مانند او را ندیدم. او از نظر هوش، ذکاوت و همه ابعاد انسانی که یک فرد می‌تواند داشته باشد، شخصیتی متفاوت داشت. هر چیزی را که می‌خواست، در مرتبه اول قرار می‌گرفت، از لحاظ ذهنی هم هیچگاه نمی‌شد که احتیاج پیدا کند یک مطلب یا کتاب را دوباره بخواند با همان بار اول کاملا مطلب در ذهنش می‌ماند. 

همسر شهید رشید با اشاره به اراده قوی و روحیه خستگی‌ناپذیر این شهید بزرگوار، گفت: رشید موجودی بود که خستگی را خسته می‌کرد. او مصداق تعبیر امیرالمؤمنین (ع) یعنی «ساعٍ سریع» بود؛ از تلاشی پیوسته و بی‌وقفه برخوردار بود و با وجود اینکه سه دکتری داشت، اما در رشته‌های غیر تحصیلی خود هم متخصص بود، تسلط عجیبی روی تاریخ داشت و مصداق‌های بی‌شماری از او در ذهن دارم که بخواهم در این جلسه مرور کنم ساعت‌‎ها طول خواهد کشید؛ مثلا من خودم رشته ام دکتری فلسفه است، وقتی که آقای رشید همت کرد که کتاب‌های فلسفه را بخواند در یک زمان کوتاه دیدم که در فلسفه از من که سال‌ها در این رشته تحصیل می‌کردم جلو زد.

وی با اشاره به اینکه حتی اساتید شهید رشید هم بعضا اذعان داشتند که او خودش استاد است، افزود: در سفر لبنان وقتی برای بازدید از مکان‌های ترایخی لبنان با یکی از اساتید تاریخ همراه بودیم، با تعجب می‌دید‌م که آن استاد تاریخ موضوعات و مسائل پیرامون آن مکان را از شهید رشید می‌پرسید و همسرم دقیق برایش توضیح می‌داد، شهید رشید هیچگاه قلمش را زمین نگذاشت، حتی در لحظه شهادت هم بنظرم بعد از نماز قلم به دست بود، به خوبی یادم است که در سفر حج در محل جنگ احد بودیم که یک تکه از پارچه احرامش را پاره کرد و با ماژیک به قول خودمان کالک عملیات احد را از روی شکل منطقه کشید و بعد در هتل عملیات احد را برای کاروانیان کامل و دقیق بعد از بازدید میدانی منطقه توضیح داد که بنظرم حتی افرادی که اطلاعات کم نظامی هم نداشتند با توضیحان او دقیق متوجه غزوه احد شدند. 

ترابی‌کیا با بیان خاطره‌ای از دوران تحصیل غلامعلی رشید پس از دستگیری توسط ساواک، عنوان کرد: شهید رشید مهر ماه سال آخر تحصیل دستگیر شد و اگر همت نداشت، آن سال نمی‌توانست دیپلم بگیرد، اما همت کرد و طی یکی دو ماه خودش تصمیم گرفت درس‌هایش را بخواند و شهریور امتحان بدهد، او تعریف می‌کرد که برای اینکه نور چراغ مطالعه مزاحم استراحت خانواده نباشد، برای امتحانات دیپلم به پشت‌بام می‌رفت و زیر نور ماه درس می‌خواندند و با همان شرایط با نمرات عالی قبول شد.

شهید رشید شخصیتی خستگی‌ناپذیر و بی‌نظیر بود

همسر و مادر شهیدان رشید، در ادامه با اشاره به این که پسر شهیدم عباس هم مانند پدرش ذهن قویی داشت، افزود: ما عباس را به مهد کودک بردیم، از آنجایی که آقای رشید از سه سالگی ربای عباس شاهنامه، گلستان و بوستان و کتاب‌هایی زا این دست می‌خواند، عباس متفاوت از دیگر بچه‌ها اشعار و فرازهایی از این کتاب‌ها را خوانده بود که باعث تعجب همه شده بود و با همان زبان کودکی به من گفت، مادر فکر کنم نه بچه ها فهمیدند که من چه خواندم و نه مربی مهد. 

این همسر شهید به تواضع و انزواطلبی خودخواسته این شهید سعید اشاره کرد و گفت: رشید در دست‌نوشته‌ای مربوط به سال ۹۵ صراحتاً نوشته‌ است که «دوست ندارم برایم همایش یا کنگره بگیرید» همیشه امضا می‌کرد «پاسدار» و حتی وصیت کرده بودند در جایی دفن شود که امکان ساخت بارگاه یا گرفتن مراسم‌های عریض و طویل بر سر مزار نباشد و مقام و منصب برایش اهمیت نداشت، حتی بواسطه این روحیه نپذیرفت فرمانده سپاه یا رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شود و تاکید داشت که من یک نیروی عملیاتی هستم و کار ستادی نمی‌کنم، از این جهت بود که فرمانده قراگاه مرکزی حضرت خاتم صل الله علیه و آله را نه فقط از سر تعبد به ولایت فقیه و تبعیت از امر حضرت آقا بلکه از سر علاقه به کارهای اجرایی هم پذیرفت، البته حضرت آقا هم بر اساس همین رویحه ایشان این مسئولیت را به آقای رشید واگذار کرد.  

وی با اشاره به حدیثی از امام کاظم (ع) مبنی بر اینکه بهای بدن مؤمن بهشت است، اظهار کرد: اگر بهای بدن بهشت باشد، پس ارزش جان انسان «لقاء رب» است. شهدا بدن خود را دادند تا به این لقا برسند.

ترابی‌کیا در ادامه به خواب یکی از همرزمان شهید اشاره کرد و بیان داشت: آن فرد در خواب از سردار پرسیده بود آنجا چه خبر است و ایشان پاسخ داده بود: ما از لحظه ورود، محو جمال حضرت اباعبدالله (ع) هستیم و هنوز کار دیگری نکردیم.

همسر شهید رشید در پایان با تأکید بر اینکه شهید رشید حقیتا نیازی به غلو و افسانه‌سرایی ندارد، تصریح کرد: تقاضا می‌کنم قصه زندگی او را که برای فرزندان ما مفید و سازنده است، به صورت واقعی و بدون حاشیه روایت کنید، چرا که سبک زندگی این شهدا خود یک مکتب است و باید برای نسل آینده تبیین شود.

انتهای پیام/ 119

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار