گروه بینالملل دفاعپرس: سلاح مقاومت یکی از مهمترین مؤلفههایی که است معادلات قدرت را در معادلات سیاسی و امنیتی غربآسیا، تغییر داده است. این سلاح نه تنها ابزار دفاعی ملتهای تحت اشغال بوده، بلکه نماد استقلال، کرامت و حق حاکمیت آنان در برابر نظام سلطه محسوب میشود.
در سالهای اخیر، رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن بارها تلاش کردهاند تا از طریق فشارهای دیپلماتیک، اقتصادی و رسانهای، گروههای مقاومت را به خلع سلاح یا محدود کردن توان دفاعی خود وادار کنند، اما تجربه نشان داده که سلاح مقاومت، قابل مذاکره نیست.
علت امر هم این است که جنبشهای مقاومت طی سالیان اخیر در فلسطین، لبنان، یمن و عراق به خوبی دریافه و متوجه شدهاند که قدرت بازدارندگی نه از توافقهای کاغذی یا وعدههای قدرتهای غربی که تنها از مسیر سلاح و توان دفاعی میگذرد.
از طرف دیگر، تجربه سالهای اخیر در سطح منطقه و جهان نشان داده که هر بار که مقاومت به توان نظامی خود تکیه کرده، اشغالگران و دشمنان مقاومت در مقابل آنها عقبنشینی کردهاند، اما هر زمان که مذاکره جای مقاومت را گرفته، نتیجه چیزی جز شکست و تحقیر نبوده است.
حال اگر بخواهیم مثالی را در این زمینه بیاوریم باید به دوران پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ و عملیات طوفان الاقصی در سال ۲۰۲۳، اشاره کنیم. حقیقتی که به وضوح و روشنی نشان داد نه مذاکرات دیپلماتیک بلکه توان موشکی و تاکتیکی مقاومت بوده که موازنه وحشت را در برابر دشمنان مقاومت به خصوص رژیم صهیونیستی برقرار کرده است.
البته گروههای مقاومت در منطقه تجربههای فراوانی را در گذشته در مواجهه و برخورد با رژیم صهیونیستی و آمریکا داشتند که این امر موجب شده تا شاهد بیاعتمادی فراوان، عاقلانه و قابل قبولی نسبت به دنیای غرب داشته باشند. در حقیقت مقاومت این درس بزرگ را به قیمتی گران آموخته که هیچگاه نباید به سران و مقامات دنیای غرب اعتماد کنند.
بر همین اساس باید بگوییم که غرب و رژیم صهیونیستی از توافق اسلو تا طرحهای موسوم به «خاورمیانه جدید»، همواره تلاش کردهاند تا از درِ مذاکره وارد شوند و مقاومت را به تدریج خلع سلاح کنند. اما نتیجه این پروژهها چیزی جز گسترش شهرکسازی، محاصره اقتصادی و تداوم جنایات در غزه و کرانه باختری نبوده است.
در حقیقت باید گفت همین تجربههای گرانسنگ و بعضا سنگین موجب شده تا رهبران مقاومت با صراحت اعلام کنند: «تا زمانی که یک وجب از خاک فلسطین در اشغال است، هیچگونه گفتوگویی درباره سلاح مقاومت معنا و مفهومی نداشته و نخواهد داشت.»
موضوع مهم دیگر این است که سلاح مقاومت صرفاً ابزاری برای جنگ نیست، بلکه زبان بازدارندگی در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی و آمریکا است. در جهانی که قدرتهای بزرگ از سلاح برای سلطه استفاده میکنند، مقاومت از سلاح برای دفاع از کرامت انسانی کمک میگیرد.
در واقع، موضوع بسیار مهم این است که سلاح مقاومت را میتوان نوعی سیاست دفاعی مقدس دانست که مشروعیت آن، برخاسته از حق طبیعی ملتهای مظلوم برای دفاع از خود در برابر ظالمان و مستکبران عالم به ویژه رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن به خصوص آمریکای جنایتکار است.
حال در این میان مسئله بسیار مهم موضع ملتها و آینده مقاومت است. افکار عمومی در منطقه و حتی بسیاری از جوامع غربی نیز به تدریج درک کردهاند که تلاش برای خلع سلاح مقاومت، در حقیقت به معنای تسلیم ملتها در برابر تجاوز و اشغال است. بر همین اساس، حمایت مردمی از محور مقاومت در سراسر جهان عرب و اسلامی روزبهروز افزایش یافته است و امروز، سلاح مقاومت نهتنها ابزار دفاع، بلکه نماد هویت ملی و سیاسی ملتهای آزاد است و هرگونه تلاش برای مذاکره بر سر آن، به منزله معامله با خون شهدا و پشت کردن به آرمان آزادی است.
و در آخر، سلاح مقاومت قابل مذاکره نیست، زیرا بخشی از هویت و موجودیت ملتهای مقاوم است. خلع سلاح مقاومت به معنای نابودی حق دفاع و باز گذاشتن دست اشغالگران برای تداوم جنایت است. در جهانی که ظلم و ستمی سازمان یافته از سوی قدرتهای سلطهگر جریان دارد، تنها زبان قدرت است که میتواند صلح واقعی را تضمین کند.
انتهای پیام/ ۱۳۴