به گزارش خبرنگار دفاعپرس از البرز، غربت، همیشه فقط یک واژه نیست...
گاهی، تمام هویت یک انسان است که با او دفن میشود، در سرزمینی دور، زیر آفتاب داغ زبیدات یا در سکوت شرجیهای شرق بصره.
یکی ۲۴ ساله بود. مردی جوان، در اوج زندگی.
در تیرماه ۱۳۶۷، عملیات "تک دشمن" در منطقه زبیدات. شاید آخرین جملهای که از او شنیده شد، "یا حسین (ع) " بود، و بعد... سکوت.
دیگری، تنها ۱۹ سال داشت. هنوز صدای خندههای نوجوانیاش در گوش مادر میپیچید، که در عملیات رمضان، در شرق بصره، در تیرماه سال ۱۳۶۱ پرکشید.
پلاکش را باد با خود برد، اما نامش بر لوح زمان حک شد.
سالها بعد، درست در ۳۰ دیماه ۱۴۰۰، این دو پیکر مطهر پس از تفحص، شناسایی نشدند...، اما عشقشان به وطن کافی بود تا هر قلبی در این سرزمین، آنها را فرزند خود بداند. آنها آمدند؛ بینام، اما نه بیصدا.
در سالروز وفات حضرتامالبنین (س)، بانویی که چهار فرزندش را در کربلا فدای ولایت کرد، آرامستان بهشت علی در جاده ماهدشت به اشتهارد، با اشک چشم و گلاب استقبالشان کرد. حالا خاک این آرامستان، به عطر بهشت آغشته شده؛ چرا که دو شهید گمنام، دو ستاره خاموش، دو روایت ناتمام در این خاک آرمیدهاند.
اینجا، «یادمان شهدای گمنام بهشت علی» است.
نه فقط یک قطعهی خاک، بلکه قطعهای از آسمان.
جایی که مادران شهید ندیده، زانوان خود را زمین میگذارند و با بغضی بیصدا، زیر لب میگویند: "شاید این پسر من باشد... "
امروز، این یادمان نه فقط مکانی برای زیارت، که مدرسهای از فداکاری است. جایی برای نوجوانانی که شاید جنگ را ندیدهاند، اما صدای آن را در سکوت این مزارها میشنوند.
آرامستان بهشت علی، حالا بهشت علیگونهای است...
با دو پرچم کوچک، دو سنگ ساده، و دو نام که هرگز فراموش نخواهند شد:
شهید گمنام ۲۴ ساله – عملیات تک دشمن – زبیدات – شهادت: تیر ۱۳۶۷
شهید گمنام ۱۹ ساله – عملیات رمضان – شرق بصره – شهادت: تیر ۱۳۶۱
آدرس یادمان:
استان البرز – شهرستان کرج – جاده ماهدشت به اشتهارد – بعد از پلیس راه – آرامستان بهشت علی
بازگشت پیکرها: ۳۰ دیماه ۱۴۰۰
انتهای پیام/