به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «شهید سیدمصطفی موسوی» روز پنج شنبه 18 آبان 1374 در کوی زاهدی شهرک ولیعصر (عج) در جنوب تهران در به دنیا آمد و در پنج شنبه 21 آبان ماه 1394 و تنها 3 روز پس از تولدش در سوریه به شهادت رسید. نوجوانی که خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و داوطلبانه به سوریه رفت و در دفاع از حریم اهل بیت(ع) به شهادت رسید.
در آستانه روز پدر و تجلیل از پدران شهدا با سید محمد موسوی پدر ارجمند «شهید سید مصطفی موسوی» به گفتگو نشستیم تا این سید خوش سیما و محجوب از فرزند دلبندش نوجوان شهید و نابغه کوچک مدافعان حرم، جوانترین شهید مدافع حرم ایرانی بگوید:
پدر شهید درباره تحصیلات شهید مصطفی می گوید:شهریور سال گذشته در رشته مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب قبول شد. البته رشته فیزیک مهندسی دانشگاه دولتی دامغان هم قبول شده بود و ثبت نام هم کرده بود و اما برای این که بتواند سوریه برود، مکانیک تهران را ثبت نام کرد و مرخصی تحصیلی گرفت.
سید محمد موسوی می گوید: تنها پسرم مصطفی بود. واقعا نشدنی بود که برود؛ بخاطر سن و سال کم هم از طرف دانشگاه به او نامه نمی دادند و هم اعزامش مشکل بود، اما او بالاخره رضایت همه را گرفت. به مصطفی گفتم؛ برو دانشگاه و درس را ادامه بده ... می گفت؛ «پدر! همیشه عاشورا نیست. شاید من عوض شدم و این روحیه و انگیزه را از دست بدهم...».
پدر مصطفی ادامه می دهد که: با اصرار و پافشاری تمام نشدنی اش در نهایت رضایت دادم و به مادرش گفتم: «مگر مصطفی از علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهمتر است، من آن همه مدت در جبهه بودم ولی هیچ اتفاقی برایم نیفتاد، راضی به رضای خدا باش و توکل کن.» و در نهایت من هم با این آرام شدم.
آقا سید محمد از علایق شهید می گوید: عضو بسیج بود و در مسجد بابالحوائج محله مان فعال بود. مصطفی علاقه شدیدی به شهید بابایی را داشت و بیشتر از همه عاشق مولا و رهبرش امام خامنه ای بود. تابستانها که سرکار میرفت. به ظاهرش بسیار رسیدگی میکرد که همیشه مرتب باشد. حتی وسایل اتاقش هم همیشه مرتب و منظم بود. همرزمانش در سوریه هم تعریف کردند در آنجا هم بسیار منظم بوده است. کتابهای دکتر شریعتی، شهید چمران، شهید آوینی، رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه میکرد. به شهید آوینی نیز علاقه زیادی داشت و جملههای شهید آوینی و شهید چمران را در اتاقش نصب کرده است
این پدر شهید ادامه می دهد: اینکه منقول است «از دامن زن مرد به معراج می رود» اینجا مصداق دارد چرا که مادر مصطفی در بچگ و شیرخوارگی اش همیشه با وضو بود. حتما مصطفی هرچه دارد از همسرم دارد و من هم مدیون او هستم. این که من سعی در زرق حلال داشته ام درست، اما ترییت و رشد و نمو فکری و فرهنگی مصطفی را مدیون زحمات بی دریغ مادر شهید می دانم.
گفتگو با پدر جوان ترین شهید مدافع حرم در آستانه روز پدر/ دیدم مصطفی راه خودش را پیدا کرده است
پدر شهید روایت می کندکه؛ از وقتی به مجموعه هوابرد برای آموزش و تمرین میرفت.زمزمههای سوریه رفتن هم از جمع بچههای همانجا شروع شد. هیچ گاه از کارهایی که انجام میداد حرفی نمیزد. من خیلی حرفهایش را در مورد سوریه رفتن، جدی نمیگرفتم و فکر هم نمیکردم که برود. من به شدت به مصطفی وابسته بودم و او این را میدانست.
آخرین جمله از زبان این پدر شهید هم خواندنی است که؛دیدم مصطفی راه خودش را پیدا کرده است، عاشق شده و نمیتوانم جلوی هدفش را بگیرم. رضایت دارم که او به آروزیش برسد.
منبع: نوید شاهد