به گزارش دفاعپرس از خراسان رضوی، خانهشان بوی قرآن میدهد. هنوز صدای تلاوت سید محمد از نوارهای قدیمی در گوش مادر زنده است. پدر و برادرش، هر کدام با زبانی پر از افتخار و دلی پر از دلتنگی از او میگویند؛ مردی که از کودکی راهش را پیدا کرد و در ۴۰ سالگی، با شهادت، به آرزویش رسید.

پدر شهید از همان روزهای آغاز میگوید: «محمد از پنج، ششسالگی قرآن را کامل میخواند. آنقدر به تلاوت علاقه داشت که همه تعجب میکردند. در درس، اخلاق، ادب، همیشه نمونه بود. اهل نماز اول وقت بود، اهل نماز شب. حافظ قرآن و مداح اهلبیت (ع) بود. هرچه داشت از صفای دلش بود؛ از همان بچگی مومن بود و اهل بندگی.»
برادرش وقتی حرف میزند، لحنش پر از احترام است.
«شش سال از من بزرگتر بود، ولی همیشه با مهربانی برخورد میکرد. هیچوقت به خودم اجازه بیاحترامی به او را نمیدادم. همیشه برایم مثل پدر بود. اهل ایمان، آرامش و ادب بود. اگر از ازدواج حرف میزد، فقط میگفت همسرم باید دختری مومن و ولایی باشد. همه زندگیاش بر مدار ایمان میچرخید.»
مادرش از شب حادثه میگوید؛ شبی که زندگیشان برای همیشه عوض شد: «در راه برگشت از مهمانی بودیم که یکی از همکارانش زنگ زد. گفت ساختمانی که سید محمد در آن بوده، هدف موشک قرار گرفته. گفتم یعنی شهید شده؟ گفت هنوز معلوم نیست. ۱۰ روز در تهران ماندیم تا پیکر را آوردند. وقتی دیدمش، مطمئن شدم خودش است. همانجا آرام شدم، چون میدانستم به آرزویش رسیده.»
سید محمد متولد ۲۶ خرداد ۱۳۶۴ بود. امسال ۴۰ ساله میشد. همسرش کیک تولد آماده کرده بود و بچهها منتظر بودند پدرشان برگردد.
برادرش میگوید: «مثل هر سال، میخواستم براش بنویسم تولدت مبارک. روی عکسش نوشتم و هنوز نفرستاده بودم که خبر شهادتش رسید. درست همان شب.»
پیکر مطهر سید محمد مصطفوی بعد از انتقال به مشهد، همراه با دیگر شهدا ششم تیر تشییع و در رواق حضرت زهرا (س) حرم مطهر امام رضا (ع) آرام گرفت.
انتهای پیام/