به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از گلستان، شهید «رمضان منتظری» بیستم مرداد ۱۳۴۴، در شهرستان علی آبادکتول دیده به جهان گشود. پدرش قنبر، بستنی فروش بود و مادرش طوبا نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان ۱۳۶۱، با سمت تک تیرانداز در موسیان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و کتف، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای امامزاده روستای الازمن تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
فرازهای از وصیت نامه شهید «رمضان منتظری»
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام به شما ملت شهید پرور و سلام به ارواح پاک شهیدان کربلا و شهیدانی که جسمشان در زیر تانکهای دشمن له شد و با درود به یگانه منجی عالم بشریت، فرمانده اسب سوار و شمشیر به دست جبههها و یا رزمندگان اسلام حضرت مهدی (عج).
اکنون که قلم بدست گرفتهام و میخواهم وصیتی کنم هر چه فکر میکنم، چیزی قابل گفتن ندارم هر چه بود امام گفت: و حرف امام نمیباشد.
ولی چند نکته قابل عرض را به شما ملت ایثارگر متذکر میشوم. باشد که با رهنمود از حسین بن علی جنگ را تا پیروزی ادامه دهید.
برادران و خواهران عزیز دو سال و چند ماه از جنگ گذشت جنگی که چه نعمتها برای ملت ما نیاورد، دشمن احمق فکر میکرد که سه روزه تهران را خواهد گرفت.
فکر نمیکرد که این کشور جوانانی دارد که از حسین (ع) سرمشق گرفتهاند، پیرانی همانند حبیب بن مظاهر، مادرانی مانند زینب، هر لحظه که انسان پا روی زمین خوزستان میگذرد، گویی زمین به او میگوید:ای برادر لحظهای آهسته راه برو و بنگرد و توجه کن که وجب به وجب این خاک تربت پاک شهیدی بی غسل و کفن است.
شهیدانی که خانه به خانه جنگیدند و حاضر به ذلت نشدند. به خدا سوگند صد بار جان دادن و در میدان نبرد خیلی بهتر از مردن درون بستر میباشد.
شهادت برای ما همانند آبی زلال و صاف میباشد، در مقابل شخص نشنه. در دنیا اگر زیبای است، اگر ثروت است، اگر خوبی است دنبال آن زشتی بدبختی، بدی میباشد.
ولی در آخرت دنبال هیچ خوبی، بدی نیست. پس چه بهتر که در این دنیا توشهای برای آخرت خود تهیه ببینیم. پدر و مادر عزیزم، اگر چه شما برای من چه زحمتها کشیدید و مرا بزرگ کردی، و یکباره مرا از دست دادی، میدانم برایت زجرآور است.
هر لحظه که ناراحت شدید یادی از حسین (ع) کنید که چگونه لب تشنه او را شهید کردند و یا زینب چه زجرها که نکشید. اگر ما برای اسلام هر چه زجر ببینم، به اندازه زجری که رهبران ما کشیدند نمیرسد.
پدر و مادرم اسلام در این زمان احتیاج به خون دارد، پس از فرستادن فرزندان دیگرت به جبهه؛ که اگر کوتاهی کنی باید در آن دنیا جواب خدا را بدهی.
مادرم؛ هر موقع خواستی شهادت مرا به رخ انقلاب بکشی یادی از زینب کن. اگر جنازهام بدستتان نرسید، هیچ ناراحت مباشید؛ که اگر ناراحتی کنید روح من در هر جا که باشد در عذاب است.
و، اما شما امت حزب الله نگاهی به گذشته کنید، که چه دستهای بکار افتاد و چه غائلهها که به پا شد برای کنار زدن خط ولایت فقیه، قدر این نعمت الهی را بدانید و دستورات او را مو به مو اجرا کنید.
اطلاعت از امام اطلاعت از خداست. حال که دشمن ناامید شده دست به ترور میزند. هیچ گونه یاس به خود راه ندهید، خدا با شماست و شما پیروزید، چون او وعده داده است.
اما توای برادر که در جامعه پشت میز نشستهای حرمت خون شهیدان را نگهدار باش و مسئولیت خود را به نحو احسن انجام ده.
اما دوستان؛ عزیزم لحظهای که میخواهید تابوت مرا در کوچه و بازار بچرخانی به میدان نبرد بشتاب و اسلحه مرا بدست بگیر که چشم میلیونها آواره و مظلوم دنیا به من و تو دوخته است.
در خاتمه از شما مردم التماس دعا دارم، دعا کنید که خداوند این جسم، ناقابل مرا قبول کنید که اگر خدا ما را نبخشد، به در خانه کی برویم. خدایا ایمان را در دل ملتهای آنچنان زینت ده که تمامی ابر قدرتها در برابرش صفر باشد.
بر اهتراز باد پرچم لااله الاالله/ محمد رسول الله در سطح جهان به فرماندهی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف والسلام/
حقیر رمضان منتظری/ دهم آبان ۱۳۶۱/ امضاء
انتهای پیام/