گروه استانهای دفاعپرس- «ابوالقاسم محمدزاده» پیشکسوت دفاع مقدس؛ فامیلش موحدی نبود، اما موحد واقعی بود. اخلاقش، باورش، رفتارش، مرامش و نگاهش آسمانی و سبک زندگیاش آمیزهای از آموزههای قرآنی بود. با این حساب باید گفت؛ مردی یگانه چهره در نقاب خاک کشید که مثل هیچکس نبود!.
آری! خصوصیات اخلاقی و مختصات انسانی زندهیاد شادروان «حاج احمد سعیدینجات» بقدری زیاد است که در حوصله این مقال نمیگجند، اما چیزی که نگارنده را بر آن داشت تا پیرامون این بزرگمرد خطه خدایی خراسان قلم بزند فقط و فقط یک کنش یا واکنش قرآنی اوست.

حوالی روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ برادرزاده مرحوم حاجآقای سعیدینجات به محل کار ایشان مراجعه میکند و میگوید؛ [عموجان! محمدابراهیم و محمداسماعیل هر دو در جزیره مجنون شهید شدهاند]و این مرد بزرگ! نیمنگاهی به پسر برادرش انداخته و فقط میگوید؛ «انا لله و انا الیه راجعون». سپس مشغول به کار شده و پایان ساعت کاری مثل هر روز به منزل مراجعه مینمایند بیآنکه ذرهای تغییر در چهره، رفتار و گفتار ایشان آشکار بشود!.
ابوالشهیدین سعیدینجات میگفتند؛ از روزی که خبر شهادت دو فرزند جوانم را آوردند در دلم آتش بود، اما هیچ واکنشی نشان ندادم تا همسرم و دخترانم اذیت نشوند، اما روز هشتم فروردین ۱۳۶۴ که قرار بود پیکرشان تشییع شود به همسرم گفتم؛ حاج خانم! اگر یکی از زنان همسایه تکهای طلا به شما بدهد که نزد شما امانت باشد روزی که مراجعه بکند تا امانتش را از شما پس بگیرد اگر شما نگاهتان به همان تکه طلا باشد و او را خیلی دوست داشته باشید چه میکنید؟

همسرم با تعجب گفت؛ این چه حرفیه حاج آقا؟! امانت مردم را باید پس بدهم، من هم گفتم؛ خدای متعال محمدابراهیم و محمداسماعیل را بطور امانت به ما داد و امروز میخواهد این دو امانت را از ما بگیرد، پس بروید حاضر بشید برای تشییع آنها...
آری! این روحیه بسیار عالی برگرفته از آموزههای قرآنی است. گویا دو آیه ۱۵۶ و ۱۵۷ سوره بقره در شأن این بزرگمرد نازل شده است آنجا که خدای متعال میفرماید؛ «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ».
سلام خدا و رحمت واسعه الهی بر روح بلند این بزرگمرد و سه فرزند شهید و جانبازش باد.
انتهای پیام/