گروه استانهای دفاعپرس- «سیده معصومه حسینی»؛ در ادبیات انقلاب اسلامی، هیچ واژهای به اندازه «استکبار» دشمن اصلی را به تصویر نمیکشد. اما این واژه کلیدی، گاهی به سطحیترین معانی تقلیل داده میشود. رهبر معظم انقلاب، امام خامنهای (مدظله العالی)، در کالبدشکافی این مفهوم، پرده از یک مکانیسم پیچیده و خطرناک برمیدارند. در نگاه ایشان، استکبار تنها یک «صفت» نیست، یک «ساختار ستمگر جهانی» است که از یک انحراف درونی آغاز و به یک سیستم سازمانیافته برای سلطه و غارت ختم میشود.

ایشان با اشاره به ریشه قرآنی این مفهوم، استکبار را در دو گام اساسی تعریف میکنند:
گام اول: خودبرتربینی به مثابه یک «بیماری درونی»
در نقطه آغاز، استکبار به معنای «خودبرتربینی» است. رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به داستان ابلیس، اولین نمونه این بیماری را نشان میدهند: «من برتر از آدم هستم». این نگرش به خودی خود یک رذیلت اخلاقی است، اما هنوز به مرحله «دشمنی عملی» نرسیده است. اینجاست که تحلیل ایشان، نقطه تمایز حیاتی را مشخص میکند.
گام دوم: گذر از نگرش به اقدام؛ حقِّ تجاوز!
استکبار زمانی به یک تهدید تبدیل میشود که این خودبرتربینی، به «حقِّ تجاوز» به دیگران تعبیر شود. رهبر معظم انقلاب با وضوح تمام این انتقال را شرح میدهند: «یک دولتی... خودش را برتر از دیگران میداند و به خودش حق میدهد که به دیگران تنه بزند، به منافع حیاتی دیگران دستدرازی کند، درباره دیگران تکلیف معیّن کند.» این «به خود حق دادن»، هسته مرکزی استکبار مدرن است. اینجا دیگر بحث بر سر غرور نیست، بحث بر سر «قانونشکنی سیستماتیک» و «تأسیس یک نظام بینالملل مبتنی بر زور» است.
مصداق عینی: آمریکای پس از جنگ جهانی دوم
رهبر معظم انقلاب، ایالات متحده آمریکا را به عنوان مصداق بارز این تعریف معرفی میکنند. آمریکایی که پس از جنگ جهانی دوم، این نقش را برای خود تعریف کرد: «همهجا تصرّف کند، همهجا دست بزند، همهجا وارد بشود و هر جا منافعش ایجاب میکند، با هر وسیلهای... منافع خودش را غلبه بدهد بر منافع ملّتها.»
این توصیف، آمریکا را نه به عنوان یک رقیب ژئوپلیتیک، بلکه به عنوان یک «قدرت فراگیر و فراقانونی» معرفی میکند که مرزهای حاکمیت ملی دیگران برایش بیمعناست. ابزارهای این سیستم استکباری نیز منعطف و خطرناک است: «گاهی با خشم و با اخم، گاهی با لبخند، گاهی با زور، گاهی با رشوه». این یعنی یک استراتژی همهجانبه برای سلطه.
نکته کلیدی:
این تحلیل به ما میفهماند که چرا «تقابل جمهوری اسلامی و آمریکا، یک تقابل ذاتی است». ذات انقلاب اسلامی، «استقلالطلبی» و «آزادگی» است و ذات آمریکا، «سلطهگری» و «به خود حق دادن برای تعیین تکلیف دیگران». این دو ذات، مانند آب و روغن، با هم قابل جمع نیستند. رهبر معظم انقلاب با صراحت میفرمایند: «ذات استکباری آمریکا با ذات استقلالطلبی انقلاب با همدیگر سازگار نبود».
نتیجهگیری:
بنابراین، استکبارستیزی جمهوری اسلامی یک «انتخاب سلیقهای» یا یک «شعار احساسی» نیست. این موضع، یک «واکنش ضروری و منطقی» در برابر ساختاری است که اساس وجود ملتهای مستقل را به رسمیت نمیشناسد. وقتی یک قدرت، برای خود «حق قانونی» برای دخالت در سرنوشت شما قائل است، تسلیم شدن در برابر او به معنای نفی «حق حیات» به عنوان یک ملت آزاده است. از این منظر، درک عمیق از مفهوم استکبار، اولین گام برای درک ضرورت مبارزه در برابر آن است. این تنها راه حفظ کرامت و حاکمیت ملی در برابر ماشین عظیم غارت است.
انتهای پیام/