گروه استانهای دفاعپرس_«حدیثه صالحی»؛ رسانهها، بهعنوان بازتابدهنده فرهنگ و اندیشه جوامع، نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به تصویر زن در ذهن مخاطبان دارند. آنچه در قاب رسانهها دیده میشود، نه صرفاً بازنمایی واقعیت، بلکه بازتابی از نظام ارزشی، ساختار قدرت، و نگرش حاکم بر آن جامعه است. در این میان، تفاوت بنیادین نگاه اسلام و غرب به جایگاه زن، در رسانهها نیز بهوضوح قابل مشاهده و تحلیل است.

زن در رسانههای غربی؛ از سوژه تا ابزار
در جوامع غربی، بهویژه در رسانههای جریان غالب، زن اغلب بهعنوان ابزاری برای جذب مخاطب، تبلیغات تجاری، و سرگرمی معرفی میشود. تصویر زن در بسیاری از تولیدات رسانهای غرب، با تأکید بر جذابیت ظاهری، نقشهای مصرفگرایانه، و روابط سطحی، از جایگاه انسانی و هویتی او فاصله گرفته است. این نگاه، ریشه در تحولات تاریخی پسارُنسانس، انقلاب صنعتی، و جریانهای فمینیستی دارد که گاه به افراط در آزادیهای فردی و گاه به تقلیل نقشهای تربیتی و خانوادگی زنان انجامیده است.
در این فضا، زن بهجای آنکه کنشگر فرهنگی باشد، به سوژهای تبدیل میشود که در چارچوب زیباییشناسی تجاری و استانداردهای رسانهای تعریف میشود. این امر نهتنها موجب شیانگاری زن، بلکه باعث تضعیف نقشهای اصیل او در خانواده، تربیت نسل، و مشارکت اجتماعی شده است.
زن در رسانههای اسلامی؛ کرامت، هویت، نقشآفرینی
در مقابل، اسلام با نگاهی کرامتمحور، زن را موجودی صاحب عقل، اراده، و جایگاه اجتماعی معرفی میکند. در متون دینی، زن نهتنها مادر و همسر، بلکه مربی نسل، فعال اجتماعی، و عنصر مؤثر در ساخت تمدن اسلامی است. رسانههای اسلامی، هرچند هنوز در مسیر تحقق کامل این نگاه هستند، تلاش دارند تا تصویر زن را با تأکید بر هویت، نقشآفرینی، و منزلت انسانی او بازنمایی کنند.
در این چارچوب، زن نهتنها موضوع رسانه، بلکه خود نیز کنشگر رسانهای است. حضور بانوان در عرصههای تولید محتوا، خبرنگاری، تحلیلگری و مدیریت رسانه، نشاندهنده ظرفیت بالای زنان در شکلدهی به افکار عمومی و هدایت فرهنگی جامعه است. این حضور، اگر با تکیه بر مبانی اسلامی و شناخت دقیق از تفاوتهای فرهنگی غرب و شرق همراه باشد، میتواند به بازتعریف جایگاه زن در رسانههای ملی و فراملی کمک کند.
رسانه و مسئولیت بازنمایی زن مسلمان
رسانههای داخلی باید بتوانند با تولید محتواهای فاخر، مستند، و تحلیلی، تصویر زن مسلمان را از قالبهای کلیشهای خارج کرده و به مخاطب نشان دهند که زن در اسلام، نه در حاشیه، بلکه در متن جامعه حضور دارد؛ با حفظ کرامت، با نقشآفرینی، و با تأثیرگذاری. این بازنمایی باید از سطح نمادین فراتر رود و به عرصههای واقعی زندگی اجتماعی، علمی، فرهنگی و اقتصادی زنان مسلمان بپردازد.
همچنین، رسانه باید بتواند مرز میان آزادی و ابتذال را روشن کند؛ تفاوت میان حضور فعال زن در جامعه با نمایشهای سطحی و تجاری را تبیین کند؛ و الگویی از زن مسلمان ارائه دهد که همزمان با حفظ هویت دینی، در عرصههای اجتماعی و رسانهای نیز نقشآفرین باشد.
نتیجهگیری؛ زن، رسانه، تمدنسازی
در نهایت، رسانه نهتنها باید تصویر زن را اصلاح کند، بلکه باید از خودِ زن برای اصلاح تصویر بهره گیرد. زن مسلمان، با هویت دینی و اجتماعی خود، میتواند صدای رسای کرامت انسانی باشد؛ صدایی که در هیاهوی رسانههای غربی، بیش از هر زمان دیگری به شنیده شدن نیاز دارد.
بازتعریف جایگاه زن در رسانه، نهتنها یک ضرورت فرهنگی، بلکه گامی در مسیر تمدنسازی اسلامی است؛ تمدنی که زن را نه ابزار، بلکه انسان، نه سوژه تبلیغاتی، بلکه معمار نسل آینده میداند.
انتهای پیام/