پژوهشگر جوان قزوینی:

اگر روایت نکنید، روایت می‌شوید

حمیدرضا ملازینل می‌گوید: متأسفانه ما در بسیاری از موارد خود را روایت نکرده‌ایم، بنابراین طبیعی است که روایت شده باشیم و این در «وضعیتِ روایت شدگی» قرار گرفتن در شأن انقلاب و کشور نیست.
کد خبر: ۷۹۲۸۴
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۱ - 03May 2016

اگر روایت نکنید، روایت می‌شوید

به گزارش دفاع پرس از قزوین، کتاب «دو روزی که گذشت» روایتی است از روزهای انقلاب و سالهای دفاع مقدس از قزوین تا تکاب و میمک که بر مبنای خاطرات جانبازان و رزمنده قزوینی «سید جعفر ثانی قوامی» که مصاحبه و تدوین آن توسط «حمیدرضا ملازینل» از پژوهشگران جوان قزوینی انجام شده است.

این اثر در قالب تاریخ شفاهی تقسیم بندی میشود، رونمایی از کتاب «دو روزی که گذشت» بهتازگی در قزوین انجام شد و به همین مناسبت در گفتگو با حمیدرضا ملازینل به موضوعاتی چون: وجه ممیز تاریخ شفاهی از سایر علوم و فنون، چگونگی تدوین کتابش، امکان خلق آثار دیگری چون دور روزی که گذشت و نیز ضرورتهای پرداختن به جریان نوپای انقلاب و دفاع مقدس در تاریخ شفاهی پرداختهایم.

***

برای بسیاری «تاریخ شفاهی» و کتابهایی از نوع «دو روزی که گذشت» شبیه مصاحبههای مطبوعاتی هستند در حالی که پژوهشگران تاریخ شفاهی تفاوتهای عمدهای میان این دو نوع قائل هستند، این تفاوتها شامل چه مواردی میشود؟

البته این تصور که ثبت تاریخ شفاهی و مصاحبههای ژورنالیستی یکی هستند، تصور کاملاً اشتباهی است. اساساً تاریخ شفاهی تفاوتهای بسیاری با مصاحبههای مطبوعاتی دارد چه اینکه مصاحبههای مطبوعاتی نه ذاتاً بلکه معمولاً به سبب سلیقه مخاطب و محدودیت چاپ، قهراً باید سطحی و محدود باشند در حالی که در تاریخ شفاهی با محدودیتهایی چون حجم اندک و مراعات سلیقه مخاطبانی که مصاحبههای ژورنالیستی و رسانهای را میپسندند، مواجه نیستیم.

از این رو تاریخ شفاهی غالباً پژوهشگرانه و عمیق است و گاه ممکن است هر مخاطبی را به خود جذب نکند. دقیقاً برعکس مصاحبههای مطبوعاتی که سطحی اما جذاب هستند. از سویی نیز تاریخ شفاهی تقریباً یک ژانر مدرن در تاریخ علم محسوب میشود و محصول درهم ریختن روایتهای کلان، آمرانه و پادشاه محورانه در ثبت تاریخ است.

همچنین مصاحبه گران تاریخ شفاهی و مطبوعاتی در عین تشابهات، تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند از آن جمله این که اصحاب رسانه معمولاً برخوردار از حوزههای کاری غیرتخصصی اما متعددی هستند در حالی که مصاحبه گر تاریخ شفاهی به ناگزیر باید تنها در یک یا دو حوزه وارد شود اما بهصورت عمقی و با حجم وسیعی از مطالعه و پژوهش.

ضمن اینکه مصاحبه گر تاریخ شفاهی باید باقدرت بازیابی اطلاعات و یا همان «ریکاوری اطلاعات» از مصاحبه شوندهای که ممکن است دچار کهولت سن و یا سایر مسائلی از این دست باشد، وارد پروسه علمی خود شود.

بر همین اساس مصاحبه گر تاریخ شفاهی برای طراحی هر کدام از سؤالات خود باید از اشراف و حیطه تحقیقاتی وسیعی برخوردار باشد از این رو مصاحبههای تاریخ شفاهی قابلیت استناد بیشتری در جریان تاریخ نویسی دارند.

بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تاریخ شفاهی بیشتر تمایل به تاریخ دارد تا روزنامه نگاری؟

تا حدودی بله، البته در قیاس با روزنامه نگاری میتوان این داوری را انجام داد اما بهطور کلی  قدرت مانور در تاریخ شفاهی بسیار بالا است و به همان میزان نیز کار در این ژانر سختتر است. ضمن اینکه شما میتوانید در کنار استفاده از دستاوردها و قالبهای کاملاً کلاسیک فن تاریخ نویسی، نیم نگاهی هم به روزنامه نگاری، ادبیات بهویژه ادبیات روایی و داستانی - صرفاً از نوع رئال آن- داشته باشید.

مردم شناسی و جامعه شناسی از جمله مهمترین رشتههایی است که مصاحبه گر تاریخ شفاهی باید علاوه بر تاریخ بر آنها تسلط داشته باشد. در واقع هرچه تسلط بر این علوم و فنون بیشتر باشد نتیجه کار نیز علمیتر، قابل استنادتر و البته جذابتر خواهد بود.

وارد بحث کتاب «دو روزی که گذشت» و خاطرات «سید جعفر ثانی قوامی» شویم. سؤال کلی که در اینجا مطرح است این است که چرا برای تدوین اولین اثر مکتوب خود در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس، سید جعفر ثانی قوامی را انتخاب کردید؟

خاطرات آقای ثانی قوامی از ویژگیهای متعددی برخوردار است چنانکه میتوان پرداختن به خاطرات ایشان را از لحاظ علمی، «یک تیر و چند نشان» قلمداد کرد. علت این امتیاز نیز ویژگی خاطرات و زندگی ایشان است که دربردارنده خاطرات و تجاربی چند لایه و پیچیدهای است که در برهههای زمانی بسیار حساسی در تاریخ این شهر و کشور به وقوع پیوستهاند.

بهعنوان مثال زمانی که آقای ثانی قوامی شرحی از وضعیت مغازههای مشروب فروشی و سینماهای هشتگانه قزوین  و نیز درگیری دانش آموزان این شهر با گارد شاهنشاهی ارائه میدهد، زمانی  که تجارب حضور خود را به همراه نیروهای انقلاب در «تکاب» و درگیری با برخی از خوانین شرح میدهد و نیز خاطرات جنگ ایشان در «میمک» و فعالیتهایشان در ستاد پشتیبانی را گزارش میکند، مخاطب خود را با حجم وسیعی از اطلاعات و روایتهای چند لایه از چندین برهه زمانی آن هم در چندین منطقه استراتژیک مواجه میبیند.

همچنین در تمام این تجارب، خواننده اثر میتواند خود را نه صرفاً با خاطراتی بازخوانی شده، بلکه با خاطراتی تحلیل شده، رودررو ببیند.

ضمن اینکه میتواند از شرح سفری داستانی به عصر شکستها و موفقیتهای یکی از مهمترین انقلابهای بشریت لذت ببرد و در کنار آن صاحب تحلیل و تجربه در رابطه با این انقلاب نیز باشد.

 در کل این ویژگی دوم –یعنی صاحب تجربه و تحلیل شدن- یکی از مهمترین امتیازات مرور تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس بهویژه برای نسل امروز و سایر نسلهای انقلاب است.

کتاب دارای پاورقیهای تشریحی بسیاری است که به گفته خوانندگانی که اثر را خواندهاند، جذابیت و  محتوای مکملی مناسبی ایجاد کرده است آیا این مسئله تأکید خود شما بود؟

بله و واقعاً هم نیاز بود که این پاورقیها درج شوند تا خواننده هم بتواند سطح ارتباط خود را با کتاب بالا ببرد و هم انتقال تجربیات و خاطرات با شمول فهم و روانی مناسبتری صورت گیرد.

از سویی تلاش داشتیم که این کتاب برای خوانندگان غیر قزوینی هم جذاب و مفید باشد بنابراین لازم بود که برخی از شخصیتهای تاریخی- مانند: «نعمت الله معتمدی»- و المانهای مخصوص شهر قزوین – مانند نام محلات-  نیز در پاورقی معرفی شوند.

در مسیر تدوین این کتاب با مشکلات و موانعی برخورد نکردید؟

خوشبختانه مشکلات غیرعادی در تهیه اثر ایجاد نشد با این حال تهیه  این کتاب نیز مانند ثبت هر اثر دیگری در حوزه تاریخ شفاهی مشکلات و سختیهای خود را داشت.

بهویژه آنکه از برخی خاطرات این کتاب، حدود شش دهه میگذرد بنابراین باید به آقای ثانی قوامی حق دهیم که برخی از خاطرات خود را فراموش کند. هر چند که در مجموع حافظه این جانباز بزرگوار با توجه به حجم وسیعی از خاطرات و تجاربی که در ذهن و ضمیر خودشان نهفته داشتهاند، واقعاً تحسین برانگیز بود.

از سویی اشراف به سه برهه تاریخی پیش از انقلاب، انقلاب و سالیان دفاع مقدس آنهم نه صرفاً در جغرافیای قزوین بلکه در گستره کشور، مقوله دشواری بود که باید بهنوعی و البته بهصورت نسبی از پس آن برمی آمدم تا مبادا سؤالات بیربطی در جریان مصاحبه مطرح شود که موجبات افت جنبههای تاریخی و علمی کتاب را فراهم کند.

دو روزی که گذشت در قالب تاریخ شفاهی ثبت شده است فکر میکنید باز هم بتوان شخصیتهایی نظیر «حاج حمزه قربانی» و  «سید جعفر ثانی قوامی» در شهر قزوین یافت که مجموعه خاطرات آنها در قالب تاریخ شفاهی هم جذاب و هم از بار علمی برخوردار باشد؟

یقیناً میتوان. هنوز شخصیتهای بسیاری هستند که گنجینهای از تاریخ شفاهی ایران و استان قزوین را در سینه خود نهفته دارند در کنار ما هستند در حالی که متأسفانه با کهولت سن و از دست دادن این شخصیتها، گذشته از این که نسل فعلی  ما از وجود پر برکت آنها محروم میشوند، خسارت بزرگتری زمانی رخ مینماید که نسلها بعدی کشور از گنجینه این خاطرات، تجارب و اندیشهها بیبهره میمانند و این یعنی از نو اختراع کردن چرخ، بیاطلاعی و بیهویتی در قبال تجربههای ناب انقلاب و سایر موارد تأسف باری از این دست.

البته تاریخ شفاهی و بهطور اخص تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس تنها منحصر در چهرههای رزمنده و ایثارگر نیست، بلکه در مواردی میتوان از نیرویهای که بهنوعی با انقلاب زاویه داشتند و یا نسبت به آن حالت بیطرفی داشتند نیز در ثبت تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس استفاده کرد.

فکر میکنید این شخصیتهایی که شما معتقدید هنوز در بین ما هستند و سینه آنها مأمن گنجینههایی از تجارب انقلاب و دفاع مقدس است نسبت به رسالت خود در انتقال این تجربیات ارزشمند آگاه هستند؟

متأسفانه از باب تواضعی که در میان این شخصیتها وجود دارد، آنها هنوز نسبت به این رسالت خود چندان آگاه و توجیه نیستند. بنابراین  ما نیاز داریم که این شخصیتها را نسبت به انتقال این تجربیات گرانسنگ و نیز ضرورت حیاتی که در رابطه با انتقال این تجربیات به نسلهای بعدی  انقلاب وجود دارد، آگاه کنیم.

البته فعالیتهای برخی از رسانههای سطحی و نوع نگاههای ژورنالیستی که تاکنون به خاطرات و زندگی شهدا و ایثارگران وجود داشته نیز صدمات جبران ناپذیری به تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس وارد ساخته است.

این نوع رویکرد برخی از رسانه موجب رسوب همیشگی تجارب تحلیلی شخصیتهای انقلاب در زیر آواری از شعارها و سؤالات کلیشهای میشود در حالی که نسل خالق انقلاب و نسلهای بعدی انقلاب نیازی به گدایی ترحم، شعار و کلیشه ندارد آنها از ما الگو، تحلیل و تجربه میخواهند.

بنابراین شما معتقدید که انتقال این تجربیات ارزشمند به نسل آینده انقلاب اسلامی و فرزندان این مرز و بوم مهمترین ضرورت پرداختن به تاریخ شفاهی در حوزه انقلاب و دفاع مقدس است؟

دقیقاً، قاعده معروفی در این رابطه وجود دارد که میگوید: «اگر روایت نکنید، روایت میشوید». متأسفانه ما در بسیاری از موارد خود را روایت نکردهایم. بنابراین طبیعی است که روایت شده باشیم و این در «وضعیتِ روایت شدگی» قرار گرفتن در شأن انقلاب و کشور نیست و بسیار خطرناکتر از زمانی است که دشمن به خاک شما چشم دوخته است.

یعنی روایت شده بودن خطرناکتر از جنگ زده بودن است چرا که این مسئله – یعنی چشم طمع دوختن به خاک کشور- یک خطر مقطعی است اما زمانی که ما در «وضعیتِ روایت شدگی» قرار گرفتهایم دشمن آینده ما، تمدن ما و منافع ملی را هدف گرفته است، بنابراین میتواند بسیار راحتتر، قویتر و طولانیتر نیروهای خود را در کشور مدیریت کند.

 اگر قرار باشد کتاب دو روزی که گذشت را به کسی یا کسانی اهدا کنید از چه کسانی یاد میکنید؟

طبیعتاً خود آقای ثانی قوامی، شهدای قزوین و نیز همه شهدای کشور و انقلاب در رتبه اول اهدای این کتاب هستند. اما گذشته از اهدا، از زحمات همه دوستان و عزیزانی که در تهیه این کتاب بهنوعی نقش داشتند بهویژه از بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، آقای «روح الله شریفی» که با حمایت «جناب سرهنگ طاهرخانی» ریاست بنیاد باقوت در راستای اشاعه میراث شهدا و ایثارگران این خطه و نیز تقویت تاریخ شفاهی دفاع مقدس، گام بر میدارند، صمیمانه تقدیر و تشکر میکنم.

بدون شک کتاب دو روزی که گذشت نیازمند نقد و بررسیهای جدی است چون تنها از این طریق است که میتوان آثاری پختهتر و حرفهایتری را ارائه کرد. در هر حال  امیدوارم که جریان نوپای پژوهش در تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس در قزوین و نیز شهدای این خطه در میان پژوهشگران و نویسندگان بهدرستی جایگاه خود را پیدا کند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار