به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از گلستان، شهید «غلامرضا ممشلی» یکم مرداد ۱۳۴۸، در روستای جنگل ده بالا از توابع شهرستان مینودشت به دنیا آمد. پدرش رمضان و مادرش بسته گل نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کشاورز بود. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم آذر ۱۳۶۵، با سمت آر پی جی زن در بمباران هوایی مریوان به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادران او حسنعلی و ابوالفضل نیز شهید شدهاند.
برگی از وصیت نامه شهید «غلامرضا ممشلی»
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
عزیزان رزمنده به عملیات میروند و با نام حسین (ع)، یا حسین (ع)، به دشمن حمله کنید و به نهایتشان آغشته به خون شده و در خون شناور میشوند و باز هم یا حسین، یا حسین (ع) میکنند.
حسین جان در صحرای کربلا تو بودی زینب بود؛ و عزیزانت بودند. آمدی در صحرای کربلا تو را پذیرایی نکردند مهمان نوازیت نکردند... و با لب تشنه به شهادت رساندنت...
اینجا وقتی عزیزی شهید میشود و همه در تشییع جنازه اش شرکت میکنند همه شهادت او را گرامی میدارند. همه به خانه شهید میروند. مادر و همسر و خانواده شهید را دلداری میدهند ولی دلها بسوزد برای زینب بعد از شهادت علی اکبر، بعد از شهادت علی اصغر، بعد از شهادت قاسم ابن حسن، بعد از شهادت ابوالفضل، بعد از شهادت حسین ابن علی بجای اینکه به آنها دلداری بدهند سرهای مقدس شهدا را جدا کردند و بر روی نیزهها زدند. سر مقدس اباعبدالله در جلو حرکت میکرد و سرهای دیگر به دنبالش.
عزیزان صحنه کربلا خیلی غم انگیز است.ای خانوادههای شهدا وقتی ناراحت میشوید و با یاد شهیدان میافتند صحرای کربلا را مجسم کنید و به خودتان تسلی بدهید. خدایا پرودگارا خون شهدا ابا عبدالله قسمت میدهم شهدای ما را با سید الشهدا محشور بگردان.
خدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند و به علی اکبر بگو که شیعیانش قیامت بپا کردهاند و به حسین بگو خونش در رگاهیم هم چنان میجوشد بگو از آن خونها سروها روییده ظالمان سروها را بریدند، اما دوباره رفتند.
باید از یک سو بمانیم تا فردا شهید نشود، عجب دردی... چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم.
خانواده محترمم را سعادت بخشی حسین (ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید. بدانید که ما برای آخرت آفریده شدهایم نه برای دنیا. برای نیستن برای هستن و برای بردن زندگانی، و در جهان کوچیم و در سرای موقت و در راه آخرت و رانده گردیم که بنده از آن رهایی مییابد و جوینده آن را از دست نمیدهند و ناچار مرگ او را در مییابد.
لاپس بترس از اینکه مرگ تو را دریابد و تو در حال گناه باشی
انتهای پیام/