به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از گلستان، شهید «حسینعلی شیبک» در تازیخ ۱۳۳۸/۹/۱۷ دریکی از روستاهای اطراف زابل دیده به جهان گشود و پس از چندی به همراه خانواده به منطقه گنبد مهاجرت نمودند. حسینعلی در سال ۴۵ تحصیلات ابتدایی خود را در یکی از مدارس کلاله آغاز نمود وبه علت مشکلات امرار معاش زندگی، در حین تحصیل با سن کمی که داشت کار هم میکرد. علی رغم شرایط سخت حاکم براو و خانواده حسینعلی موفق به پایان رساندن دوران ابتدایی شد.
شهید به علت مشکلات اقتصادی حاکم بر خانواده بعد از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی مجبور به ترک تحصیل شد و بجای خود برادر کوچکش را وا میداشت که به تحصیلات خود ادامه دهد او برای تامین معاش خانواده از هیچ کار شرافتمندانهای روی گردان نبود و تا آنجا که توان داشت تلاش میکرد؛ حسینعلی در سال ۱۳۵۳ ازدواج نمود و حاصل این ازدواج سه فرزند پسر بود که آخرین فرزند بعد از شهادت پدر دیده به جهان گشود.
با شروع انقلاب وی یکی از فعالتریتن افراد منطقه بشمار میرفت چرا که هیچگاه نسبت به اسلام بی تفاوت نبود و همیشه آماده هر گونه فداکاری بود و در طول نهضت با تمام وجود در براندازی رژیم منحط پهلوی کوشا بود بعد از انقلاب نیز در حفظ و حراست از جمهوری اسلامی تلاش میکرد و همواره قلبش برای انقلاب و اهداف مقدسه آن میطپید و همپای امت حزب الله با روحیهای انقلابی میزیست و در عمل نیز به اثبات میرساند و به طور کلی از جوانان پر شور و فعال اجتماع بود که بعد از عضویت در بسیج سپاه پاسداران گنبد و طی مراحل آموزشی با عنوان مسئول گروه مقاومت دکتر چمران به فعالیت پرداخت و بدین ترتیب روزها بکاروشبهایش قسمتی به تحصیل و قسمتی دیگر به پاسداری و گشت زنی میگذشت.
در روزهای جمعه نیز برای حفاظت از سنگر نماز جمعه به نگهبانی و حفاظت از این محل مقدس میپرداخت او در دوران آشوبها و جنگ داخلی گنبد مدت سیزده روز به اسارت در آمد که پس از چندی با مساعدت یکی از دوستان ترکمنش توانست از چنگال ضد انقلاب رها شود ومجددا به فعالیت بپردازد شهید فردی خوش خلق و با صداقت بود حسینعلی درشهریور هزارو سیصدو پنجاه ونه تنها برادر و یاور رنجهایش را که در حین ماموریت و گشت زنی در پاسگاه کلاله به شهادت رسید را از دست داد و از آن پس مجبور شد که خود به تنهایی با مشکلات و سختیهای زندگی دست و پنجه نرم کند با شروع جنگ تحمیلی دیگر تاب ماندن را نیاورد وقفس دنیا برایش تنگ بود. از اینرودر سال هزارو سیصد و شصت از طریق بسیج سپاه پاسداران گنبد داوطلبانه به جبهه اعزام شد تا این که در جنگ با کفار بعثی سهمی داشته باشد چرا که او مامن حقیقی خود را یافته بود و حقیقت زندگی را درک کرده بود و با آگاهی کامل بسوی اوج تکامل روحی به پرواز در آمد و همین اخلاص و ایمانش، رمز هدایت و پیروزیش گشت و سر انجام در حین عملیات محمد رسول الله (ص) درتاریخ ۱۰/ ۱۳۶۰/۰۹ در منطقه گیلان غرب جبهه داربلوط آنچه را که طلب مینمود یافت و به آرزوی دیرینش دست یافت و بر اثر ترکشی که به سرش خورد به شهادت رسید و روح پر فتوحش را تا اعلا علیین به پرواز در آورد.
انتهای پیام/