به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، عبدالباری عطوان سردبیر نشریه عربی رای الیوم در مقاله جدید خود درباره ترکی الفیصل با ژنرال رژیم صهیونیستی چنین نوشت:
تشکیل ائتلاف راهبردی عربستان علیه ایران
مناظره شاهزاده ترکی الفیصل با ژنرال رژیم صهیونیستی در واقع مقدمهای برای عادی سازی روابط و گسترش آنها بین تل آویو و ریاض است، و این مناظره در واقع مقدمه ای برای تاسیس روابط و تشکیل ائتلاف راهبردی برضد نظام جمهوری اسلامی ایران است.
شاهزاده سعودی در این مناظره نظریهای هم درباره نزدیکی روابط بین اندیشه عربی و اموال صهیونیستی مطرح کرده که در نوع خود این سخنان غافلگیر کننده و غیر قابل قبول است، از این رو لازم می دانم این مناظره را به صورت ذیل مورد ارزیابی قرار دهم:
کسانی که این مناظره را پیگیری کرده اند، یعنی مناظره ای که از سوی مرکز مطالعات خاور دور واشنگتن برگزار شده، خوب می دانند این مرکز بر سلطه یافتن لابی صهیونیستی بر آن معروف است، در این مناظره که بین شاهزاده ترکی الفیصل رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان سعودی از یک سو و در سوی دیگر آن ژنرال یعقوب عمیدور مشاور سابق امنیت داخلی رژیم صهیونیستی حضور داشته برگزار شد، به خوبی میدانند عادی سازی روابط بین ریاض و تل آویو به صورت گسترده و جدی در حال دنبال شدن است.
این مناظره اخیر در واقع تنها به مثابه صفحهای از صفحات این روابط رو به گسترش است، البته در این مناظره حتی سعی شده است، از آن به عنوان مقدمهای برای تاسیس و آغاز همکاری راهبردی بین دو طرف برای مقابله با خطر مشترک که در برگیرنده تروریسم است، یاد شود، تروریسمی که سعودیها و رژیم صهیونیستها میخواهند با اقسامی که آن را سنی، شیعی و ایرانی و حزب اللهی می دانند و در راس آن تروریسم داعش است، مقابله شود.
این ائتلاف راهبردی بین ریاض و تل آویو تشکیل می شود، چرا که دیگر از نظر مقامات عربستان سعودی رژیم صهیونیستی دشمن تلقی نمیشود، ولو این که به عنوان دشمن هنوز وانمود می شود، با رژیم صهیونیستی ریاض مشکل دارد، در واقع اکنون رژیم صهیونیستی دشمن درجه دو به حساب می آید، و یا حتی دشمن درجه 10 می توان دانست، و در هر صورت رژیم صهیونیستی بعد از ایران دشمن عربستان سعودی تلقی میشود.
ژنرال عمیدور در طول این مناظره و در بخش های مختلف آن بر مسائل متعدد اساسی تاکید کرده است، که برای خلاصه کردن آن مسائل به صورت نکته ای و موردی به شرح ذیل به بخش هایی از آن اشاره خواهیم کرد، تا بعد از آن به صورت عمیق تر گام های اجرایی را بررسی کنیم:
• اول : اتحادیه عرب تغییر یافته است، ( دچار تقسیم و تجزیه شده است )، و طرح صلح عربی به گذر زمان پیوسته است، از این رو دیگر قابل اجرا نیست، از این رو باید عادی سازی و همکاری بین کشورهایی که با آنها منافع مشترک داریم، صورت گیرد، و منظور در این باره رژیم صهیونیستی با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است.
• دوم : ایران و حزب الله هر دو خطری هستند، که وجود رژیم صهیونیستی را در معرض تهدید جدی قرار داده اند، از این رو هم ایران و هم حزب الله تلاش می کنند، منطقه جولان را به عنوان نقطه ای برای آغاز حملات راهبردی خود برضد رژیم صهیونیستی مبدل کنند.
• سوم : ایران به عنوان یک قدرت و توان هسته ای به مثابه خطری بزرگ برای عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و برای رژیم صهیونیستی به شمار می آید، از این رو باید مانع از این شویم، که ایران بتواند توان هسته ای خود را نیرومند و پیشرفته سازد، این وضع حتی بعد از پایان یافتن توافق کنونی باید دنبال شود.
• چهارم : این ژنرال رژیم صهیونیستی به صراحت از عربها خواست تا موضوع مساله فلسطین را فراموش کنند، البته برای این موضوع هم به شیوه ای فریبکارانه وارد عمل شد، و عنوان این مرحله را همکاری با رژیم صهیونیستی نام نهاد، همکاری که نیازی به حل مساله فلسطین در آن محسوس نباشد، وقاحت این ژنرال رژیم صهیونیستی به حدی بود، که گفته است، امنیت فلسطینیان در اراضی اشغالی فلسطین و در کرانه باختری و نوار غزه در امنیتی بیشتری از حضور آنها در کشورهای عرب مختلف است.
اما در مقابل شاهزاده ترکی الفیصل در این مناظره بر مسائل و مطالب مختلفی تاکید داشته که هیچ یک از این مطالب در برگیرنده مسائلی جدید نسبت به سخنان و مواضع قبلی وی نبوده است، سخنانی که پیش از این نیز وی در گفت وگو با مقامات رژیم صهیونیستی مطرح کرده است، این مسائل را می توان به صورت خلاصه در موارد ذیل یاد کرد:
• اول : وی از محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین حمایت کرد، وی در خصوص ابومازن گفت، وی زمانی که یاسر عرفات خواستار برگزاری انتفاضه دوم شده بود، به مخالفت با عرفات پرداخت و وی را با این مخالفتش به چالش طلبید، محمود عباس در آن زمان هم تاکید داشت، مساله فلسطین راه حلی نظامی ندارد، این همان سخنانی است که شاگرد ترکی الفیصل یعنی سرتیپ انور عشقی نیز در گفت وگو با یک تلویزیون عربی هم به آن تاکید داشته است.
• دوم : وی بر طرح سازش عربی تاکید کرد، طرح سازشی که در واقع ساخته و پرداخته سعودی هاست، وی از این که کابینه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به این طرح توجه نشان نداد، ابراز شگفتی کرد.
• سوم : تاکید کرده است که همکاری بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب در مقابله با ایران، در صورتی که صلح و سازش بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی محقق شود، به صورت بهتری دنبال خواهد شد.
• چهارم : شاهزاده ترکی الفیصل بار دیگر گفته خود را تکرار کرد، که می گوید:من از اصطلاح دولت اسلامی برای داعش استفاده نمیکنم، بلکه من این گروه را فاحش میدانم، همچنین وی بار دیگر به بشار اسد رئیس جمهوری سوریه حمله ور شد و گفت: من به اروپایی ها گفتم که تنها یک نفر را به عنوان پناهنده از سوریه بپذیرند و آن یک نفر هم شخص بشار اسد است، وی گفت: من خواستار مسلح شدن گروه های معارض سوری هستم.
• پنجم : شاهزاده ترکی الفیصل گفت: داعش هم اکنون در لیبی و عراق و سوریه حضور دارد، چرا که این کشورها به دولت های ناموفق به زعم خودش تبدیل شده بودند، وی در سخنانش هرگز به وضع کشورهایی که این سه دولت را احاطه کرده اند، اشاره نکرد، که آیا به چنین سرنوشتی دچار شده اند، بخصوص به آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و در بین آنها به وضع عربستان سعودی در این میان اشاره نکرد.
خطرناکترین عبارتی که از زبان شاهزاده ترکی الفیصل در این مناظره خارج شد، این بوده که گفت: من همواره به بینندگان یهودی خود چنین می گویم، با اندیشه عربی و اموال یهودی است که می توانیم دوشادوش هم به پیش رویم و در عرصه های مختلف علمی و تکنولوژی موفق به موفقیت برسیم.
آن چیزی که شاهزاده ترکی الفیصل به درستی از آن آگاه نیست این واقعیت است که عرب ها هر دوی این مسائلی را که وی برشمرده در اختیار دارند، یعنی هم اندیشه و هم مال را دارند، از این رو به اندیشه و مال یهودی برای موفقیت نیازی ندارند، اما مشکلی که عرب ها به طور کلی با آن رو به رو هستند، مشکل موجود در دولت ها و حاکمان است، و عربستان سعودی هم در راس این مشکلات است، این حاکمان و حکومت ها اموال را هدر دادند و اندیشههای عربی را هم سرکوب کردند و آن دسته از جامعه عربی را که قتل عام نکردند، ناگزیر به مهاجرت به اروپا ساخته اند، اروپایی که به علم و اندیشمندان توجه دارد، و می داند چگونه محیط لازم را برای پرورش دادن و بقای این اندیشمندان در خاک خود فراهم سازند.
واقعا برای ما این سخنان شاهزاده ترکی الفیصل مایه تعجب و شگفتی است، چگونه وی از نیاز به اموال یهودیان سخن می گوید، حال این که وی متعلق به خاندانی است که بر مقدرات کشوری حاکم هستند، که قادر است 10 میلیون بشکه نفت را در طول مدت دستکم 50 سال دیگر صادر کند، و حال این که این کشور هم اکنون درصدد است، یکی از بزرگ ترین شرکت های جهان را بفروشد، آن شرکت آرامکو نام دارد، البته اکنون می گویند، بخشی از این شرکت را خواهند فروخت، تا از عادیات فروش آن صندوق سرمایه گذاری مستقلی به ارزش دو هزار میلیارد دلار تاسیس کنند.
این غزل سرایی شاهزاده سعودی برای اموال یهودی نتایج اشتباهی به همراه خواهد داشت، و مفاهیم نادرستی را رواج خواهند داد و اصولی غیر منطقی را پایه گذاری می کند، و درها را بر روی هجوم سرمایههای صهیونیستی برای اشغال بازارهای عربی را خواهد گشود، بازارهایی که از هم اکنون باید گفت دیگر زیر سلطه صهیونیست ها خواهد بود.
ما گمان نمی کنیم، یهودیان سراسر جهان که شمار آنها به 15 میلیون نفر هم نمی رسد، آن میزان از دارایی ها را داشته باشند، که بخواهد با اموال عربی قابل مقایسه باشد، عرب هایی که دو سوم تولید نفت اوپک را در اختیار دارند، همچنین دو سوم از ذخایر نفتی جهان را در دست دارند و علاوه بر این منابع و ذخایر معدنی بسیاری را در کشورهای عربی می توان یافت که در بخش های دیگر جهان کمتر می توان نظیر آن را مشاهده کرد.
چرا شهروندان سعودی با این اوصاف اقتصادی، امروزه باید با گرانی کالاها مواجه باشند، گرانی که حتی گفته می شود، در طول سال های آتی هم با آن مواجه باشند ؟
عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس همواره ذخایر مالی بسیاری داشته اند، و بیش از 800 میلیارد دلار این ذخایر همه ساله بعد از به دست آمدن عایدات صادرات نفتی جمع می شدند، این ارقام تا پیش از دوسال قبل به همین منوال بودند، یعنی تا زمانی که ارزش فروش هر بشکه نفت خام به 140 دلار می رسید، اما اکنون در این دو سال اخیر اوضاع دگرگون شده است، این شاهزاده سعودی اکنون به ما بگوید، این عایدات و دیگر عایدات نفتی کجا رفته است ؟، چرا امروزه ملت عربستان باید با اوضاع نابسامان اقتصادی کنار بیاید ؟ چرا ملت عربستان در این دو سال باید با مالیات بسیار سنگینی روبه رو باشد، و مبالغی را در قالب مالیات به صورت مستقیم یا غیر مستقیم برای پرداختش به دولت اقدام کند، چرا شهروندان سعودی با این اوصاف اقتصادی، امروزه باید با گرانی کالاها مواجه باشند، گرانی که حتی گفته می شود، در طول سال های آتی هم با آن مواجه باشند ؟.
هم اکنون مسئولان در نظام عربستان سعودی بر این باور هستند، که عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی می تواند به مثابه سوپاپ اطمینان باشد، در مواجه با آن چه ریاض آن را خطر ایرانی می داند، خطری که به عنوان مترسکی از آن سعودی ها در طول این سال ها استفاده کردند، تا برای عادی سازی روابط خود با دولت اشغالگر از آن بهره برداری کنند، البته آنها در این مورد هم مرتکب اشتباه شده اند، چرا که رژیم صهیونیستی همواره و برای همیشه به عنوان یک خطر تلقی می شود، و امنیت و آرامش واقعی برای آنها و نظامشان در مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم صهیونیستی محقق می شود، وقتی این مقاومت از سوی کشورهای عربی ادامه پیدا کند، در آن صورت است که رژیم صهیونیستی ناگزیر به قبول شرایط فلسطینیان خواهد شد، شرایط وحقوقی که در قطعنامه های رسمی بین المللی بر آن تاکید شده است، سعودی ها باید طرح سازش عربی خفت بار خود را کنار بگذارند، طرحی که متعفن شده است و دیگر جز حقارت و پستی عایدی برای کسی از آن قابل تصور نیست.
رژیم صهیونیستی هرگز با عرب ها مذاکره نخواهد کرد، اگر هم مذاکره کند، هرگز در مذاکرات از چیزی اساسی چشم پوشی نخواهد کرد، این ژنرال رژیم صهیونیستیی هم در این مناظره این واقعیت را تشریح کرد، چرا دولت های عربی تهدیدی برای رژیم صهیونیستی به شمار نمی آیند ...، به همین دلیل است که میگوییم، تمام طرح های شاهزاده فیصل در باره سازش و مذاکرات طرح هایی هستند که عمرشان به سر آمده است و دیگر در قبال دشمنان لااقل بی ارزش است.
بله در آن زمان که عرب ها واقعا عرب بودند، و مخالف عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند، و برای بازپس گیری حقوق غصب شده فلسطینیان چهار جنگ را برضد رژیم صهیونیستی به راه انداختند، در آن زمان رژیم صهیونیستی التماس می کرد، و در کنار رژیم صهیونیستی تمام غرب هم التماس می کرد، تا عرب ها با این رژیم وارد مذاکره شوند، اما اکنون شرایط فرق کرده است، اکنون که عرب ها یا شاید بهتر است بگویم برخی از عرب ها التماس رژیم صهیونیستی را می کنند، تا عادی سازی را قبول کند، و از رژیم صهیونیستی التماس می کنند، تا روابطی را با آنها پایه ریزی نماید، باید گفت دیگر اوضاع متفاوت شده است، اکنون رژیم صهیونیستی به این عرب ها به عنوان انسان های ضعیف می نگرد، عرب هایی که حتی شایسته و لیاقت شفقت و ترحم را هم ندارند.
***
اگر واقعا در نهادهای دولتی عربی عقل و خرد خلاقانه وجود می داشت، هرگز وضع امت عربی ما به این پستی ای شاهزاده نمی رسید!
در پایان باید به این خلاصه برسیم که این مناظره مقدمه ای برای همکاری راهبردی عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی است، آن هم رژیم صهیونیستی که سعودی ها تصمیم گرفتند به عنوان جایگزین آمریکایی که به گفته آنها دیگر تغییر یافته جایگزین شود، آمریکایی که به اذعان مقامات سعودی دیگر حاضر نیست، برای ریاض بجنگد، یعنی دیگر نمی خواهد برای عربستان وارد جنگ شود، و برضد ایران و دیگران جنگ به راه بیندازد، هدف از این مناظره ها و دست دادن بین مقامات سعودی و رژیم صهیونیستی فراهم کردن زمینه و بستر لازم برای قبولاندن واقعیت جدید برای مردن عربستان سعودی است، و بعد از آن ملت های عربی و اسلامی باید بپذیرند، که این مساله دست دادن و مناظره می تواند بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی عادی شود، اکنون عادی سازی از نوعی دیگر در حال دنبال شدن است، عادی سازی از نوع مطالعه شده و مورد توافق قرار گرفته است.
هم اکنون کشور پادشاهی عربستان سعودی با اوضاع متشنج و درهم پیچیده ای روبه رو است، و تصمیم های سران این کشور چه در رابطه با اوضاع داخلی و منطقه ای و بین المللی و حتی درباره عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دچار سردرگمی و چالش شده است، نزاع های ریاض در یمن و سوریه و عراق و دشمنی با ایران و مواضع مستقیم و غیر مستقیم این کشور در قبال این کشورها، خود یکی دیگر از نشانه های سردرگمی مقامات ریاض است، اکنون برای خروج از بحران های کنونی ریاض تصمیم گرفته است به تل آویو عزیمت کند، و از آن به عنوان مفری برای خروج از بحران بنگرد، وضع کنونی عربستان بسان کسانی است که برای فرار از گرما به آتش پناه می برند.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبه ای که با توماس فریدمان خبرنگار بنام آمریکایی داشته به صراحت فاش ساخت که خطر و تهدید داخلی خاندان حاکم عربستان سعودی را بیش از هر خطر خارجی دیگری آنها را در معرض تهدید قرار داده است، حتی در تکمیل این سخنان اوباما در حق خاندان سعودی و مشکلات داخلی آمریکا باید اضافه کنیم، امروزه این سیاست های عادی سازی که در سایه بحران اقتصادی عربستان سعودی از سوی مقامات این کشور در پیش گرفته شده و علاوه بر هدر رفتن هزاران میلیارد دلار از عایدات فروش نفتی این کشور به دلیل فساد و بذل و بخشش های بی پایه و اساس و سوء مدیریت همه وهمه باعث تشدید بحران داخلی در این پادشاهی خواهد شد، و باعث می شود، موج بی انگیزگی در بین ملت سعودی تشدید شود. اگر واقعا در نهادهای دولتی عربی عقل و خرد خلاقانه وجود می داشت، هرگز وضع امت عربی ما به این پستی ای شاهزاده نمی رسید.