نگاهی به تاثیرات زندگانی آیت الله میلانی در انقلاب اسلامی

آیت‌الله العظمی سید محمدهادی میلانی از مراجع عظام مقیم مشهد مقدس، و از اولین یاران و حامیان حضرت امام خمینی (ره) در مشهد مقدس بودند. آن بزرگوار در آخرین روز از ماه رجب سال 1354 شمسی، بدرود حیات گفت.
کد خبر: ۸۱۳۷۴
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۷ - 08May 2016

نگاهی به تاثیرات زندگانی آیت الله میلانی در انقلاب اسلامی

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شجره طیبه انقلاب اسلامی ایران به عنوان بزرگترین حرکت اسلامی علیه استکبار جهانی در بهمن سال 1357 به رهبری امام خمینی به بار نشست و توانست با اقتدار تمام به حکومت 2500 ساله شاهنشاهی خاتمه دهد.

در راه به ثمر نشستن این درخت تناور زحمات زیادی کشیده شد، شهدای بسیاری با ایثار جان خود جاده انقلاب را هموار کردند و بزرگان و فرزانگان زیادی عمر، آبرو و حتی جان خود را بر سر این پیمان نهادند.

یکی از کسانی که تمام قامت در برابر نظام ستمشاهی ایستادند و با موضعگیریهای بهموقع و شجاعانه خود نقش بسیار مؤثری در پیشبرد نهضت امام داشتند، مرحوم حضرت آیتالله العظمی  سید محمدمهدی میلانی(قده) بودند که همواره در خط مقدم مبارزه حضور داشتند و با پیامها، نامهها و اعلامیههای روشنگرانه خود در هدایت حرکتهای مردمی کمنظیر بودند.

*نخستین موضعگیری انقلابی

پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی، رژیم شاه به تصور اینکه حوزه علمیه دیگر قدرت سابق را در مهار عملکردهای ضد دینی او ندارد، رفتارهای اسلام ستیزانه خویش را آغاز کرد و به عنوان اولین حرکت، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی دولت اسدالله علم ابلاغ شد. در نظامنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی مصوب مجلس اول شورای ملی، شرط نمایندگی تدین به اسلام، سوگند به قرآن مجید و ممنوعیت زنان از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن آمده بود. در لایحه اسدالله علم این شرط ها حذف شده و بهجای سوگند به قرآن، سوگند به کتاب آسمانی ذکر شده بود!

روحانیونِ با بصیرت متوجه شدند که حکومت پهلوی میخواهد از طریق قانون، دست فرقههای ضاله را باز بگذارد و عناصر سرسپرده آنها را در مناصب مهم تصمیمگیری و اداره کشور دخالت بدهد.

آیتاللهالعظمی میلانی با تأسی به برخورد شدید امام خمینی با این لایحه، نامه تندی را خطاب به نخستوزیر وقت، اسدالله علم نوشتند و در آن به نکات مهمی اشاره کردند، از جمله اینکه: « لایحه شما در مورد انجمنهای ایالتی و ولایتی و عدم رعایت شرط اسلام و تبدیل قسم قرآن به قسم به کتب آسمانی ملت مسلمان ایران، بهویژه علمای اعلام را بهشدت خشمگین کرده است. همچنین حق دخالت بانوان در انتخابات از جنبههای مختلف مستلزم مفاسد است. بهتر است دولت بهجای علم کردن مسائل مختلف که توهین به احساسات دینی مردم است، در راه ترقی و تعالی کشور بکوشد». ایشان در انتهای نامه هم تذکر داده بود ضرورت دارد به خاطر احترام به باورهای ملت مسلمان ایران و رعایت موازین شرعی این تصویبنامه هر چه سریعتر لغو شود.

در نوروز سال 1342 نیز که حکومت شاه سعی داشت با برپایی جشن و سرور حرکتهای ملی و اسلامی را از خاطرهها محو سازد، آیتالله میلانی در اعلامیهای هیئت حاکمه را خائن به حقوق ملت نامیدند و متذکر شدند:« با وجود آنچه که در سال گذشته بر ملت ما گذشت، دل شاد و خاطر آسودهای باقی نمانده است که در طلیعه سال نو طبق عادات همیشگی در مملکت مراسم جشن و سرور برپا شود. هیئت حاکمه گستاخی را تا بدانجا کشید که حتی قوانین آسمانی را ملعبه قرار داد و به حریم احکام شرعیه تجاوز کرد. هماکنون جمعی از علما، دانشجویان و اساتید کشور در زندان به سر میبرند و فقر، گرسنگی و بیماری از هر سو ملت را تهدید میکند و بیکاری، فساد و تجاوز هیچکسی را بینصیب نگذاشته است! تنها چیزی که ابداً مورد توجه حکومت نیست حقوق و مصالح مردم است».

در پایان نامه هم آورده بودند روحانیت خود را شریک غم و اندوه مردم میداند و ابداً عید نوروز را جشن نخواهد گرفت.

*واکنش به فاجعه مدرسه فیضیه

یکی از فجایعی که رژیم پهلوی برای مقابله با حوزههای علمیه، بهویژه حوزه علمیه قم به وجود آورد، فاجعه فیضیه قم در سوم فروردین سال 1343 است. در این روز مرحوم آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی(قده) به منظور گرامیداشت سالگرد شهادت امام جعفر صادق(ع) مجلسی را در این مدرسه برگزار کردند، اما رژیم با اعزام مأموران خود به این مجلس ابتدا به ایجاد اخلال در آن پرداخت و سپس کار را به ضرب و شتم طلاب و حضار شرکتکننده در مجلس کشاند و دهها تن را زخمی کرد و عدهای را به شهادت رساند. بعد هم این رسوایی آشکار را نشانه پیروزی خود دانست! امام خمینی بهشدت نسبت به این حرکت رژیم واکنش نشان دادند و آیتالله میلانی نیز در حمایت از ایشان ساکت ننشستند و این عمل را با حملات مغول و چنگیز مقایسه کردند و آن را خوشخدمتی رژیم پهلوی به صهیونیسم و حرکتی برای نابودی اسلام اعلام کردند.

در نامه ایشان به امام خمینی ضمن تسلیت به امام زمان(عج)، علما و فضلای حوزه علمیه قم آمده است که:« رژیم فاسد حاکم مصالح دینی و ملی مردم را مورد تجاوز قرار داده است و اگر مسلمانی در این شرایط سکوت کند و درصدد دفاع از کیان اسلام برنیاید، موجب شگفتی است». ایشان با هوشمندی زیادی ضمن برشمردن جنایات رژیم پهلوی خاطرنشان میسازند که:« گیریم ما از حمله چنگیزوار رژیم به حوزه علمیه قم، حبس رجال دینی و ملی، هجمه به دانشگاهها و مراکز علمی، دزدی، فساد، تباهی و تجاوز به انسانهای صالح و تقویت دزدان و خیانتکاران و برادرکشیهای مختلفی که در سراسر کشور صورت میگیرند گذشتیم، از این ننگ که یک کشور اسلامی را پایگاه اسرائیل و صهیونیسم کرده و عوامل آنها را در رأس امور قرار دادهاند چگونه بگذریم.رژیم فاسد پهلوی از آنجا که حمایت مردم را ندارد، برای حفظ خود به هر خیانتی دست میزند و لذا وظیفه بنده و جنابعالی و سایر زعمای دینی است که قیام و از حریم مملکت اسلامی دفاع کنیم».

ایشان بار دیگر بر خطر اسرائیل تأکید میکنند و مینویسند:« رژیم سعی دارد سیاست خود را با سیاست اسرائیل هماهنگ کند و با او قراردادهای نظامی و غیرنظامی ببندد و این خطری است که احدی حق سکوت در برابر آن را ندارد. از آنجا که انتشار نشریات ممکن نیست، مبلغین و وعاظ بصیر باید در ایام محرم فلسفه قیام حسینی را برای مردم تبیین کنند و حقایق را بیپرده آشکار سازند و در راه بیان معارف قرآن و اسلام از هیچ چیز هراس نداشته باشند، زیرا حضرت در تمام احوال ناظر، حافظ و مراقب خدمتگزاران خود هستند. باید به مردم آگاهی داد که این هیئت حاکمه فاسد شرایط مسلمان بودن را از قضات برداشته و به هر فرد فاسد و کمونیستی اجازه اشتغال به امر قضا را داده است. ملت باید بداند این رژیم فاسد چگونه راه را برای جاسوسان اسرائیل در ایران باز کرده و با پول این ملت بیش از هزاران تن از اعمال آنها را برای آموزش به خارج از کشور فرستاده است. ملت باید بدانند که ایادی اسرائیل چگونه مهار فرهنگ کشور را در دست گرفتهاند. این وظیفه وعاظ و مبلغین دینی است که در ایام عاشورا به وظیفه دینی خود عمل کنند که اگر جز این کنند، از خوان نعمت حسینی بهرهمند شده و نان خورده و نمکدان شکستهاند».

امام خمینی نیز در پاسخ به نامه آیتالله میلانی به نکات روشنگرانهای اشاره کرده و نوشتهاند:« امروز کتاب الله و عترت از سوی هیئت حاکمه جبار در خطر است و حذف اسلام از شرایط قاضی شدن چیزی جز پیروی از نقشههای شیطانی دستنشاندگان اسرائیل که دشمن اسلام، قرآن، ملیت و تمامیت ایران هستند، نیست».

امام در ادامه به این نکته اشاره میکنند که این اعمال رژیم در واقع دنباله نقشه شیطانیای است که برای تشکیل محفل ضد اسلامی به دست دلت خائن و دستگاه جبار صورت گرفته است و به 2000 یا به قولی 5000 نفر از اعضای فرقه ضاله بهاییت که در واقع دستنشانده اسرائیل هستند، نفری 1020 تومان برای خرید بلیت هواپیما و نیز 500 دلار ارز دادهاند تا خود را به محفل ضد اسلامی لندن برسانند و در آن شرکت کنند.

*آیتالله العظمی میلانی و قیام 15 خرداد سال 1342

در 14 خرداد سال 1342، رژیم ستمشاهی امام خمینی و عدهای از علمای آگاه را دستگیر و زندانی کرد. با پخش این خبر مردم قم و تهران در روز 15 خرداد به خیابانها ریختند و شعارهای ضد رژیم فضای ظلمانی حاکم را شکست، اما اندکی نگذشته بود که این فریادها در میان صفیر گلولهها فرو نشستند. در پی سرکوب قیام 15 خرداد و دستگیری امام و دیگر علمای اسلام، آیتالله العظمی میلانی به عنوان اعتراض از مشهد راهی تهران شدند و با صدور اعلامیه تندی این عمل شاه را تقبیح کردند. همچنین ایشان نامهای به زندان خطاب به امام نوشتند و در آن اشاره کردند:« جنابعالی به جرم امر به معروف و نهی از منکر در حبس هستید که اسباب تأسف است. اگر اولیای امور از واقعه کربلا عبرت میگرفتند و به سیدالشهدا(ع) تأسی میکردند، هیچوقت کار مملکت به اینجا کشیده نمیشد. علما و دانشمندان در ممالک دیگر مورد احتراماند و در ایران در زندان!». ایشان همچنین اشاره میکنند قصد آمدن به تهران را داشتهاند، اما رژیم ممانعت به عمل آورد و لذا در زندان خانه به چارهجویی پرداختند و با تمام قدرت برای رهایی آقایان تلاش کردند.

پس از تبعید امام به ترکیه توسط رژیم پهلوی آیتالله میلانی نامهای را به ترکیه ارسال و در آن نامه خاطرنشان میکنند خوشا به سعادت سرزمینی که شما در آن تشریف دارید. ایشان در این نامه در واقع مرامنامهای را برای روحانیت تبیین کردند که اهداف حرکت علمای اسلامی را بیان و نقشه عوامل حکومت را که در صدد تحریف افکار عمومی بود، نقش بر آب کرد. ایشان هدف از نهضت اسلامی و قیام مردمی را چنین بیان میکنند:

«یاللعجب که غایله 15 خرداد 1342 را از خود نفی و خود را بیتقصیر قلمداد میکنند! این تازگی ندارد. فئه باغیه، عمار را در صفین کشتند و شهادت او را به حضرت علی(ع) نسبت دادند، با آنکه ایشان از ملازمین رکاب آن حضرت برای دفاع از حریم قرآن کریم بود... روحانیت میگوید در مملکت اسلامی افرادی که صلاحیت اخلاقی و عقلی ندارند، در مقدرات این کشور مذهبی دخالت نکنند و از بیتالمال این مملکت و قرضههای کذایی علیه مردم مسلمان سوء استفاده نکنند. روحانیت میگوید این همه علمای اعلام، خطبای عظام، دانشمندان و اساتید محترم دانشگاه را در زندانها نگه ندارند و اینقدر به این ملت ستمدیده و محروم شده از زندگی اولیه ظلم و جور نکنند.

روحانیت میگوید خود را حامی این آب و خاک و تمامیت ارضی آن میداند، اگرچه دستگاه تبلیغاتی خلاف آن را نسبت داده است و متهم میسازد....»

 

بی تردید سالیان آغازین نهضت اسلامی به لحاظ حضور جدی تمامی عالمان مجاهد در آن،از فصلهای مهم این جنبش به شمار می رود،فصلی که بدون خوانش مواضع قاطع آیت الله میلانی درآن،ناتمام خواهد بود.

منبع:فارس

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار