به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، روسیه و ایالات متحده چهارشنبه هفته گذشته برای گسترش دامنه آتشبس در سوریه به حلب، دومین شهر بزرگ این کشور توافق کردند. دولت سوریه نیز شرایط توافق را پذیرفت.
«جاناتان استیل» خبرنگار روزنامه گاردین، به راشاتودی گفت: گزارشی در «وال استریت ژورنال» حاکی از آن است که سازمان سیا برنامهای تحت عنوان "طرح B" دارد که اگر آتش بس نقض شود و اگر مذاکرات ژنو شکست بخورد، گروههای به اصطلاح میانه رو به طور چشمگیری تجهیز خواهد کرد.
با این وجود برخی از مخالفین میانه رو با خود خواهند گفت: «چرا ما باید به آتشبس پایبند باشیم؟ چرا ما باید این مذاکرات را ادامه دهیم؟ پس اگر همه چیز خراب شود ما به سلاحهای بهتری دست خواهیم یافت.»
«پاتریک هنینگسن» کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به سوالات راشاتودی پرده از اهداف آمریکا در پشت پرده و تلاش آنها برای جلب افکار عمومی بر داشت:
راشا تودی: آتش بس مورد توافق مسکو و واشنگتن، چقدر میتواند بر وضعیت فعلی حلب تاثیر گذار باشد؟
پاتریک هنینگسن: من فکر نمیکنم آتش بس مورد توافق مسکو و واشنگتن واقعا به تغییری جدی در وضعیت میدانی منجر شود. من فکر میکنم آنچه که هست وضعیتی است که در آن گروههای افراطی – چه بر آنها نام مخالفان میانه رو بگذاریم، و چه گروههای تروریستی- میخواهند با استفاده از آتشبس به تقویت خطوط پشتیبانی آسیب دیده خود بپردازند که توسط حملات هوایی روسیه طی دو ماه گذشته ضعف آنها را دو چندان شده است.
جبهه النصره، یا احرار الشام، و یا همه این گروههای تروریستی که در سوریه حضور دارند همیشه در کنار مخالفان باصطلاح میانه رو رفتوآمد میکنند. شما نمیتوانید آنها را از هم جدا کنید. این فقط یک بازی نمایشی است که در حال اجراست و ایالات متحده آنرا به خوبی میداند. در همین حال، دیپلماتها باید به بازی دیپلماتیک خود بپردازند. آنها در حال انجام کار خود هستند، اما در پشت صحنه کاملا برنامههای دیگری در حال اجراست.
راشا تودی: اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا اخیرا روسیه را به دامن زدن به جنگ داخلی با حمایت بشار اسد متهم کرده است. آیا چنین اظهاراتی نمیتواند همکاری روسیه و ایالات متحده را در تلاش برای برقراری صلح به با مشکل مواجه کند؟
پاتریک هنینگسن: اولا، وزیر دفاع آمریکا از زبانی استفاده میکند که در این درگیری کاربرد ندارد. هدف کارتر از این گفته باز تعریف چارچوب جدیدی برای روایت خود از حوادث است. او این درگیریها را یک جنگ داخلی میخواند. در حالیکه بحران سوریه یک جنگ داخلی نیست. شاید اگر به سال 2011، و نهایتا اوایل سال 2012، برگردیم میتوان نام جنگ داخلی بر آن نهاد اما پس از آن هر چیزی میتواند باشد به جز یک جنگ داخلی. این یک درگیری است، که در واقع باید آن را جنگ نیابتی بنامیم.
آنچه شما ناظر اجرای آن از سوی آمریکا هستید، همان چیزی است که در ادبیات روابط عمومی از آن با عنوان "استراتژی سردرگمی" یاد میشود. بنابراین جان کری پلیس خوبی است، که با سرگئی لاوروف، در تلاش برای چکش کاری قرارداد صلح در ژنو هستند.
در عین حال اشتون کارتر در حال اجرای نقش پلیس بد است و تلاش میکند با اظهارات تنش زا، روسیه را به صورت یک عنصر مخرب توصیف کند. پس از آن اوباما ممکن است بیانیه دیگری صادر کند، و سخنگوی وزارت امور خارجه در پی آن چیز دیگری بگوید. این چیزی است که آمریکا دائما در حال انجام آن است و این استراتژی جدی آنها برای "سردرگمی افکار عمومی" (PR Confusion) است، به طوری که هیچ کس نمیداند دقیقا موضع آنها در هر مسئلهای چیست. این ابزاری جدی است که به وسیله آن ایجاد ابهام نموده و بر جنگ سوریه سرپوش گذاشته میشود.
این یک جنگ افکار عمومی است. ما شاهد یک جنگ افکار عمومی هستیم. آمریکا و جورج سوروس تنها طی چند هفته گذشته، میلیونها دلار صرف به راه اندازی جنگ روانی " حلب در آتش میسوزد" کردهاند که این یک کمپین تنها برای انحراف افکار عمومی است و طراحی شده تا حمایت مردم را از ایجاد "منطقه بمباران ممنوع" جلب نماید.
همانطور که منطقه " پرواز ممنوع " به "منطقه امن" تبدیل شد، و در حال حاضر به دنبال ایجاد "منطقه بمباران ممنوع" هستند. این فقط جنگ افکار عمومی است با سطحی از پیچیدگی که ما هرگز آنرا ندیدهام.