دل‌نوشته/

مادر جهاد؛ شهادت ذوالفقارت مبارک

"کاش آن روز که زینب(س) نظاره‌گر ریخته شدن خون برادر، فرزندان برادر و فرزندانش بود تو بودی تا داغ دختر علی(ع) را با غمت شریک می‌شدی اما زمان تو را به غنیمت گرفت و ذخیره‌ی تاریخ کرد تا امروز بمانی و آینه‌ی حرکت عاشورایی زینب شوی. شهادت برادرت مبارک ام جهاد."
کد خبر: ۸۲۳۴۱
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۵ - 14May 2016

مادر جهاد؛ شهادت ذوالفقارت مبارک

گروه حماسه و جهاد دفاع پرس - فاطمه سادات کیایی، سخت است نوشتن از زنی که دارد یک تنه پای مردانهترین جنگ تاریخ با دادن عزیزترینهایش میایستد و دم نمیزند و برعکس وقتی با او هم کلام میشوی نه تنها لبخند از روی لبش محو نمیشود که سخنان پرشور و حماسیاش با آن لحن زیبای عربی تو را یاد سخنان زینبی دختر علی(ع) میاندازد. شیرین است که یادت برود سختیهای از دست دادن پسر و همسر و برادر؛ نتیجهاش هم نشینی با اهل ایمان است وقتی تو را از صابرین میکند و درجهات را میبرد. بالاتر از شهیدانی که تقدیم اسلام کردهای.

شاید از همان روز که پای زندگی سخت یک مبارز اسلامی نشستی و پشت عواطف و مهر زنانهات مبارزه با صبر را ادامه دادی پیش بینی چنین روزهایی را میکردی که یکی یکی با جسم خاکی اعضای خانوادهات خداحافظی کنی و با لحظهی سخت دوری از آنها، شیرینی و حلاوت هم نشینی با ام المصائب را تجربه کنی.


شهید عماد مغنیه

این روزها همه نگاهها به توست. تویی که شدهای نماد مقاومت یک ملت، اسوه زنان صبوری که با جان و دل هر آنچه دارند را خرج معامله با خدا میکنند. عمر زنی که خانهاش را با نور شهیدانش روشن کرده تا چراغ روشن خانههای سرزمینش شود. برای مایی که روزهای دفاع مقدس را ندیدهایم و همه نادیدههایمان به شنیدهها از آن زمان ختم میشود تو نمونهی همان مادرانی هستی که فرزندان و برادران و پدر و همسرش را به معرکهی نبرد میفرستاد و با صدای بلند فریاد راضیا به رضائک سر میداد تا مبادا غم از دست دادن عزیزان باعث خشنودی دشمن شود. و چه حقیر است دشمنی که پنداشته است تو را با آن آرمان بلندت میتواند به زمین بزند و عقیدهی مادران و خواهران و همسران سرزمینت را با نشان دادن غمهای تو از پای درآورد.


شهید مصطفی بدرالدین

روزی که تو را در ختم پسرت دیدم با همان خندهای که تمام صورتت را گرفته بود میشد  فهمید سالها مبارزه از تو زنی به بزرگی یک حزب الله ساخته است. تو پرورش یافته آرمان حزب اللهی همان عظمتی که وقتی درباره شهادت فرزند از تو سوال میشود می گویی افتخار میکنم که جهادم را و عمادم را در راه خدا دادم. وقتی با عمادت وداع کردی و جهادت را به کمال جهاد رساندی و حالا که ذوالفقارت را با خدا معامله کردی بی راه نیست تو هم شهید شده باشی. امروز که برادرت را کنار همسرت و فرزندت و شهدای مقاومت اسلامی لبنان به خاک میسپارند نام تو را هم باید در کنار شهیدانت بنویسند.


شهید جهاد مغنیه

این روزها که تو به تبریک شهادت برادر نشستهای در کشور ما هم زنانی هستند که آغازگر راه پر خون همسر، فرزند و برادرت شدهاند. همسران و فرزندان و برادرانشان را بدرقه راه جهاد میکنند و به انتظار شکوفه زدن جوانههای انتظارشان مینشینند. مقاومت را باید مدیون تو و زنانی همچون تو دانست، کاش آن روز که زینب(س) نظارهگر ریخته شدن خون برادرش و فرزندان و فرزندان برادرش بود تو بودی تا داغ دختر علی(ع) را با غمت شریک میشدی اما زمان تو را به غنیمت گرفت و ذخیرهی تاریخ کرد که تا امروز بمانی و آینهی حرکت عاشورایی زینب شوی. شهادت برادرت مبارک ام جهاد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار