به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، «جوشوا کوپر رامو»، سردبیر پیشین مجله تایمز و مدیر اجرایی فعلی موسسه مشورتی «کیسینجر»، در سال 2016، کتابی تحت عنوان «حس هفتم؛ قدرت، سرنوشت و بقا در عصر ارتباطات» منتشر کرد که در آن به معرفی یک حس غریزی برای شبکههایی میپردازد که با مجموعههای قوی جدید در سیاست، اقتصاد و امنیت شناخته شدهاند.
«حس هفتم» با الهام از ایدههایی از فنآوری، تاریخ و اقتصاد، نشان میدهد که ظهور ارتباطات ثابت و گسترده به یک پرش در قدرت منتهی خواهد شد؛ قدرتی که اهمیتی معادل عصر روشنگری و انقلاب صنعتی دارد و این قدرت در نهایت منجر به فروپاشی ساختارهای موجود و ایجاد منابع جدید قدرت میشود.
کوپر رامو در این کتاب، یک ایده جدید (حس هفتم) برای استراتژی بزرگ آمریکا که با عنوان «حفاظت سخت از دروازهها» شناخته شده، پیشنهاد میدهد و در آن کشور به توسعه و استفاده از زیرساختها برای کنترل توپولوژی شبکهای میپردازد اما با دقت دسترسی به زیرساخت را برای افراد زیرمجموعه محدود میکند.
وی بر این باور است که داعش در عراق و سوریه معنی «حس هفتم» را فهیمده است و از آن در تبلیغات خود استفاده میکند.
برهمین اساس کوپر رامو در مصاحبه با «سیانان» گفت: "داعش فهمیدهاست که با بریدن سر 12 انسان و فیلمبرداری از این صحنه و پخش آن در فضای مجازی به آنها نیرویی ویروسی در جهان الکترونیک میبخشد که ناوگان ششم آمریکا هم نمیتواند، آنرا شکست دهد.
وی در ادامه با مثالی این قدرت را اینگونه تشریح میکند و میگوید: اگر یک نفر کاندیدای ریاست جمهوری شود که برای هزینههای تبلیغاتی 150 میلیون دلار کمک مالی جمع شده و حتی 40 سال تجربه سیاسی دارد و از خانواده رؤسا نیز است اما در مقابل هم شخص دیگری کاندیدای ریاست جمهوری شده که فقط در توییتر 5 میلیون نفر طرفدار دارد؛ به نظر شما کدام یک از آنها پیروز انتخابات میشوند؟ قطعا همه میگویند شخص اول پیروز میدان است. (ترامپ و جب بوش)
کوپر رامو در ادامه با بیان اینکه حس هفتم در دورهای که ما زندگی میکنیم افراد و گروهها را از همدیگر تمییز میدهد و آنها را توانمند میسازد که چگونه مفاهیم را تغییر دهند؛ این همان چیزی است که ترامپ در برنامههای تلویزیونی از آن استفاده میکند. آنچه که توجه ما را به خود جلب میکند، این است که ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن با مسائلی برخورد میکنیم که انتظار ظهور و بروز آن را نداشتیم.
وی معتقد است که قدرت نگاه متفاوت به مسائل و فهم راه و روشی که در آن نوع ارتباط با جهان تغییر میکند، ترفندی است که نامزدهای انتخاباتی آمریکا و گروههای تروریستی (مخصوصا داعش) از آن استفاده میکنند.
در نگاه کلی اگر قدرت رسانهای داعش را بررسی کنیم متوجه میشویم که این گروهک تروریستی که خطرناک ترین گروهک تروریستی در حال حاضر است، توانستهاست به غیر از اشغال برخی سرزمینهای اسلامی و عربی در عرصه بینالملل و رسانه حضوری فعال داشته باشد.
این گروهک 18 مؤسسه رسمی و غیر رسمی رسانهای و دهها حساب در شبکههای اجتماعی و تاسیس انجمنهای مختلف اینترنتی و 2 شبکه اینترنتی قدرتمند فعالیت گسترده در سطح منطقه و جهان داشته است.
سازمان رسانهای و تبلیغات داعش تحت نظر شورای جهاد رسانهای فعالیت میکند که رهبری آنرا سخنگوی این جنبش «ابو محمد العدنانی» بر عهده دارد که وزیر اطلاع رسانی نیز میباشد.
مؤسسات رسانهای داعش
** الفرقان - وابستگی اولیه به القاعده- این مؤسسه بازوی رسانهای داعش است و تاکنون بیش از 200 اثر تولید کردهاست و فرماندهی این موسسه به دست یک سعودی تکفیری به ناصر الغامدی است.
** الحیاة بیشتر تولیدات این نشریه به زبان انگلیسی و به دیگر زبانها است که تاکنون 100 اثر تولید کرده است.
** دابق نام نشریهای است به زبانهای عربی و انگلیسی که داعش آن را در سرزمینهایی که تحت اشغال خود دارد، منتشر میکند. دابق منطقهای از استان حلب در سوریه و در فاصله 35 کیلومتری حلب واقع شده است. طبق برخی احادیث بین سپاه اسلام و روم نبردی در آخرالزمان در این ناحیه برپا میشود که علیرغم کشته شدن تعداد زیادی از مسلمانان، به پیروزی نیروهای الهی بر دجال و رومیها منجر میگردد.
استراتژی رسانهای داعش بر موضع تاسیس خلافت اسلامی متمرکز است و میخواهد با ایجاد رعب یعنی دشمن خود را قبل از استفاده از اسلحه به شیوه جنگ روانی میترساند تا بتواند آسانتر به اهداف نظامی برسد.
این گروهک تروریستی همچنین از کارشناسان خبره حوزه رسانه جهت تبلیغات استفاده میکند.
تکنیکهای رسانهای داعش مشتمل بر بزرگنمایی و قدرت نمایی نیروها و رهبران و عملیات روانی با استفاده از روشهای هالیوودی و دادن القاب بزرگ به رهبران و ایجاد فتنه با استفاده از اخبار و گزارشهای رسانهای، ترساندن مخاطب و .... است.
در پایان به راهکارهایی در مقابله با این قدرت رسانهای داعش که از آن به عنوان حس هفتم یاد میشود اشاره میشود که عبارتند از: شناخت و تحلیل صحیح از عوامل اصلی ایجاد جنگ و خشونت در خاورمیانه، آگاهی از اهداف آمریکا برای ایجاد جنگ در جهان، استفاده از ابزارهای متنوع و فناورانه روز ارتباطات، توسعه شبکه توزیع تولیدات رسانهای خود را در سطوح منطقهای و بینالمللی و مدیریت و شناسایی رسانههای متحدین ایران در جهان و منطقه با رویکرد وحدت که با استفاده از این راهکارها تا حدودی میتوان به مقابله با جنگ روانی دشمن پرداخت.
