به مناسبت سالروز شهادت "سید علی محسنی"؛

تمام تلاشش پیروزی لشکر اسلام بر استکبار جهانی بود

تقی محسنی برادر شهید گفت: "پدرم هر وقت از برادرم سوال می کرد که علی چه خبر؟ می گفت آقا جان به زودی پرچم اسلام را بر بالای مجسمه آزادی در نیویورک برافراشته می کنیم."
کد خبر: ۸۳۳۰۹
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۶ - 19May 2016

تمام تلاشش پیروزی لشکر اسلام بر استکبار جهانی بود

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، سید علی محسنی سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و دگرگونیهای ایجاد شده همراه با مردم و با انگیزههای انقلابی به ندای امام لبیک گفت. ندایی که سال های بعد منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد و سید علی در راه مبارزه با شاه حتی سربازی خود را نیمه کاره رها کرد.

بعد از پیروزی انقلاب به واسطه رشته تحصیلی در تشکیل بنیاد مسکن و خانهسازی برای مستضعفان تلاشهای بسیاری کرد. تا اینکه با شروع غائله کردستان و درگیریها در غرب کشور راهی کرمانشاه شد و در این بین در مدتی نگذشت که با مدرک لیسانس راه و ساختمان از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

سال 59 و با حمله عراق به مرزهای کشور جنگ تحمیلی آغاز شد. همان سال سیدعلی به عضویت سپاه دراومد و سال 61 مسئولیت مهندسی قرارگاه مرکزی سپاه در قصر فیروزه در شرق تهران را برعهده او گذاشتند. سال 63 نیز مسئولین مهندسی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) را به وی واگذار کردند.

سید علی محسنی آرزوی شهادت داشت و خدا هم او را در اردیبهشت سال 65 درست زمانی که مشغول یکی از کارهای عمرانی در منطقه حاج عمران بود به آرزویش رساند.

نحوه شهادت

یکی از دوستان شهید روایت کرد: سیدعلی با ماشین به طرف محور حاج عمران که قرار بود صاف شود، به راه افتاد. در راه، پس از طی مسافتی به اصرار، جای خود را با راننده عوض کرد. جاده خیلی خطرناکی بود. عراق پاتک زده و توپهایی در اطراف شلیک میکرد. ناگهان یک توپ به ماشین اصابت کرد و سیدعلی از ماشین بیرون پرید. ترکشهای توپ، ایشان را هدف گرفت و در آخرین لحظه، با فریاد لا اله الا الله و یا اباعبدالله (ع) ایشان را به ارومیه و از آنجا به تبریز منتقل کردند. او که از ناحیه سر، مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود در آسمان بیکران تبریز جان عاریت را تسلیم دوست کرد و به فوز عظیم شهادت نایل آمد.

برافراشتین پرچم اسلام بر بالای مجسمه آزادی در نیویورک

تقی محسنی برادر شهید روایت کرد: سال ۶۱ مسئولیت مهندسی قرارگاه را به او بدهد ولی سیدعلی راضی نبود و به کار ستادی و دفتری علاقه نداشت. در قرارگاه گروهی تشکیل داده بودند که در آن همهی حرفهها مثل آهنگری و لوله کشی و تاسیسات برق و غیره استادهای این حرفه حضور داشتند و چنان تیم قوی تشکیل شده بود که در حین خدمات به قرارگاه نیاز جبهه و پشت جبهه را نیز تامین می کردند.

برای پشتیبانی در حوالی اهواز قرارگاههای استراحت و پشتیبانی برپا شده بود که خیلی ها را به تعجب وامیداشت که چگونه این سوله ها را بدون حمایت یک دفتر مشاور قوی برقرار کرده اند.

سیدعلی چه از لحاظ تحصیلی و چه از نظر پیروی از دستورات ولایت در سطح بالایی قرار داشت. تمام تلاشش پیروزی لشکر اسلام بر استکبار جهانی بود. خاطرم هست که پدرم هر وقت از برادرم سوال می کرد که علی چه خبر؟ می گفت آقا جان به زودی پرچم اسلام را بر بالای مجسمه آزادی در نیویورک برافراشته می کنیم.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار