به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، مسئله «مهدویت» مسئلهای است که از زمان آدم، ابوالبشر مطرح شده و همه پیامبران با امت خویش روی این مسئله کار کردند. امام زمان (ع) همان وارث خون پیامبران و احیا کننده شعائر انبیاء الهی و در راس آن حضرت محمد(ص) است که وعده آمدنش را دادهاند.
مسئله مهدویت مسئلهای همیشگی است
ذهن مردم از زمان هبوط آدم تا امروز به امر منجی آخرالزمان معطوف بوده و با این مسئله بیگانه نیستند. و با ظهور هر پیامبری گمان بر این بود که او پیامبر آخرالزمان است. طولانی شدن ظهور و انقطاع ظاهری مردم از ولی زمان سبب تحریفات و بدعتهای بسیاری شده و عده بسیاری به اتکای احساسات مردم سطحی نگر که درکی از شناخت امام زمان(ع) ندارند باعث شده در طول تاریخ عدهای با ادعای مهدویت خود را در مرکز توجه قرار دهند.
شناخت این افراد چندان هم پیچیده نیست. امام زمان(ع) به روشنی در احادیث ائمه هدی(ع) شناسانده شدهاند. به عنوان مثال، امام باقر(علیه السلام) به محمد بن مسلم درباره قائم آل محمد(ص) فرمودند: «اى محمد بن مسلم! در قائم آل محمّد(ص) شباهتى به پنج نفر از پیامبران وجود دارد: یونس بن متى، و یوسف بن یعقوب، موسى، عیسى و محمد (ص).
امّا شباهت او به یونس(ع)، به خاطر آنست که از غیبت باز مىگردد و پس از عمرى طولانى، جوان به نظر میرسد.
امّا شباهت او به یوسف(ع)، غیبت او از خاص و عام است و پنهان بودن او از برادرانش و مشکل شدن امر او بر پدرش یعقوب (ع)، با اینکه مسافت بین او و پدرش و اهلبیت و شیعیانش نزدیک بود.
امّا شباهت او به موسى(ع)، استمرار خوف و طولانى شدن غیبت و مخفى بودن ولادت اوست و اینکه پیروان او بعد از غیبت او با دیدن سختىها و خوارىهاى فراوان خسته شدند، تا آن زمان که خداوند عزّوجلّ اجازه ظهور به او داده و یاریش نموده و بر دشمنانش پیروز گرداند.
امّا شباهت او به عیسى(علیه السلام)، اختلاف کسانى است که در باره او به مخالفت با یکدیگر پرداختند، برخى گفتند به دنیا نیامده، گروهى گفتند وفات یافته است، گروهى دیگر گفتند، کشته شده و به دار آویخته شده است.
و امّا شباهت او به جدّش حضرت محمّد (ص)، قیام به شمشیر و کشتن دشمنان خدا و پیامبر، و ستمگران و مستکبران است و اینکه او به وسیله سلاح و القاء وحشت بر دشمن غلبه مییابد و هیچ پرچمى از پرچمهاى او بدون پیروزى بر نمیگردد.
علاوه بر این تشابهات ذهن مردم در طول سالها تجربه غیبت و ظهور را از سر گذرانده است در کتاب کمال الدین شیخ صدوق در باره غیبت و ظهور پیامبران میخوانیم:
1. «ادریس در غارى از کوهى بلند، دور از چشم مردم پناه گرفت و به روزه دارى و عبادت پرداخت. مردم پس از خروج و اختفاى او، مدّت بیست سال به قحط سالى و بیچارگى مبتلا بودند، تا اینکه طى ماجرایى، حضرت ادریس در طلب آب و غذا از نهانگاه خویش بیرون مى آید و مردم او را میشناسند و طاغوت زمانش به خوارى کشیده مىشود و او به میان مردم باز مى گردد.»
2. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «زمانى که مرگ نوح (علیه السلام) نزدیک شد، پیروان خویش را فرا خواند و به آنان گفت: بدانید که پس از من، غیبتى خواهد بود که در طى آن طاغوتها به قدرت خواهند رسید، و همانا خداى تعالى به قیام کنندهاى از فرزندان من که نامش «هود» است، در امر شما گشایشى پدید خواهد آورد.»
3 . «غیبت حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(علیه السلام) شباهت به غیبت قائم ما (صلوات اللّه علیه) دارد، بلکه عجیبتر از آن است زیرا خداوند عزوجلّ حتى در شکم مادر، اثر ابراهیم(علیه السلام) را مخفى گرداند و ولادتش را نیز پنهان داشت، تا زمان تقدیر شده ظهور آن، فرا رسد.»
4. کیفیت غیبت حضرت یوسف(ع) و جنبه امتحان داشتن این غیبت، براى حضرت یعقوب(ع) مطرح شده و نتیجه گرفته شده که حال شیعیان آگاه در زمان ما نسبت به امام غائب خویش (ع)، همانند حال حضرت یعقوب(ع) است که مى گفت: «اى فرزندان من! بروید یوسف و برادرش را جستجو کنید».
5. از قول پیامبر(ص) آمده است که فرمود: «پس از حضرت یوسف(ع) شدّت و غیبتى براى بنی اسرائیل واقع شد که چهار صد سال طول کشید، در حالى که آنان همگى منتظر قیام قائم یعنى حضرت موسى(ع) بودند.»
همه این نشانهها و تشابهات امر غیبت و ظهور را امری بدیهی میکند. عمر طولانی، امامت در خردسالی و ... از جمله شبهه افکنیهایی است که رنگ کهنگی به خود گرفته است.
مدعیان دروغین حتی ابتدائی ترین مسائل فقهی را نمیدانند و مردم فریب خورده که او را همان منجی مورد ظلم میدانند به خود جرات پرسش نمیدهند و گمان میکنند که اگر از او سوالی پرسند تا صدق ادعایش اثبات شود گناهی نابخشودنی مرتکب شدهاند.
اما این مسئله بسیار ریشه دار تر از چیزی است که مینماید اغلب این مدعیان با حمایت مالی دولتهای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران فرصت عرضه اندام پیدا میکنند.
برای نمونه آیین ظاله بهائیت که در تعارض آشکار با دین اسلام و البته سایر ادیان قرار دارند مورد حمایت انگلیس و رژیم صهیونیستی است.
تشیع به اتکای باور به انتظار مانعی جدی برای نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه شرق آسیا بویژه ایران است. اعتقاد شیعه فقط بحث منجی فقط به اعتقاد برای انتظار ظهور منجی منحصر نمیشود بلکه شیعیان از آن جا که مخالف سرسخت جدایی دین از سیاست هستند. ایمان راسخ به زمینه سازی ظهور دارند.
در تفکر شیعه زمان ظهور امری قطعی نیست بلکه میتوان با ایجاد تحول فردی و جمعی زمان ظهور را تسریع ببخشند نمونه این رفتار را خواندن دعا در جهت تعجیل در فرج میبینیم. این اندیشه مهمترین مانع برای پیشروی صهیونیسم در ایران است بر همین اساس با ایجاد فرقههای نوظهور در ایران و حمایت از مدعیان دروغین سبب میشودند تا از قدرت سیاسی و دینی شیعه کاسته شود.
اگر نه چه دلیلی دارد بهائیان مهمترین مکان عبادیشان را در قلب صهیونیسم در حیفا بسازند. چرا ترویج بهائیت با حمایت رژیم صهیونیستی صورت میگیرد. حکومت استعمارگر انگلیس به پاس سالها تفرقه افکنی به عباس افندی (مدعی دروغین پیامبری) لقبSIR اهدا میکند. چرا در مورد این سوالات پاسخ روشنی دریافت نمیکنیم.
با وجود فاش شدن چهره واقعی مدعیان دروغین مهدویت هنوز برخی از مردم به چنین ادعاهای کذبی تن میدهند. اینان به سبب ناآگاهی به مسائل تاریخی و اعتقادی و همچنین مواجه با سوالات بسیاری در مورد مهدویت و عدم توانایی در پاسخ گویی به شبهاتی که دشمنان نظام و دین مطرح میکنند به این سمت کشیده میشوند.
متاسفانه بعد از روشن شدن ادعای کذب مدعیان ضربهای کاریتر میخورند آنها دیگر حاضر به پذیرش هیچ چیز دیگری نیستند و به موجوداتی سترون و خنثی تبدیل میشوند. این گروه چنان سرخورده میشوند که دیگر حاضر به برداشتن قدمی در جهت مصالح کشور نیستند.
باید با گسترش تفکر مهدویت که استوار بر آموزههای شیعی باشد این معضل را ریشه کن کرد. کارگاههای با موضوع امامت، مهدویت و ... به علاوه سرمایه گذاری در بخش فیلم و معرفی مدعیان دروغین در سطح وسیعی دید عموم مردم که تشنه شناخت هستند اما منابع موثقی در دسترس ندارند اقدامی موثر و سریعی انجام داد چرا که ادعای مدعیان مهدویت امری تمام نشدنی است و دشمنان تشیع بخصوص در ایران سرمایه گذاریهای فراوان میکنند و تا نرسیدن به نتیجه دلخواه آرام نمیگیرند.