به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، منصور نظری شعری سروده است به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان که در زیر می خوانیم:
آمدنِ ماهِ خدا را خبر
مرغ سحر نغمۀِ حق داده سر
نابترین بانگ اذان میرسد
ماه جلیل رمضان میرسد
راحتِ روحانیِ روح آمده
قافلۀِ صبحِ صبوح آمده
جلوۀِ دلدار جلی آمده
ماه دلارای علی آمده
نوشِ عطش بر لبِ چاک شُهود
مستِ خدا، غرقۀِ در خون سجود
آمده هنگامۀِ ماه حضور
سینۀِ سجاده لبالب ز نور
سفرۀِ رحمت شده گسترده باز
عطر خدا کرده دلارا نماز
گشته نسیمی ز تَولّا وزان
ماذنه ها مستِ شمیمِ اذان
زلف نسیم سحری را به دست
سوسن و سنبل به چمن گشته مست
در تبِ قد قامت عباسها
لاله اذانگو شده بر یاسها
فصل دگرگونیِ مقیاسها
غرق محبت شده احساسها
مستِ اذانِ سحرِ لمیزل
کعبه به تن کرده حریر غزل
خُم ز میِ لعل علی گشته پُر
میچکد از ساغر و پیمانه حُر
مست میِ عشقِ علی دلشده
خاکِ درِ میکدهها گِل شده
بانگ الست از همه سو خاسته
کرب و بلا چهره بیاراسته
شد رمضان ماه خدا جلوهگر
تا که شود زر همه خاک بشر
مستی و مستوری و محراب و می
آتش سوزان به نیستان و نی
عطر اذان در سحر آرزو
مستی ِباران به شراب وضو
حال و هوای دگری دارد عشق
بادیه تا بادیه میبارد عشق
کوکبۀِ وحی الهی رسید
بهر علی عالیه ماهی رسید
ماه علی گشته در آن رستگار
ماه تماشاییِ دیدار یار
ماه همآغوشی با حق رسید
مستی و شیدایی مطلق رسید
اهل بُکا هلهله سر دادهاند
مست شراب از خُم سجادهاند
در خَم ابروییِ محرابها
مُعجزِ سجادۀِ بر آبها
روحالامین بادۀِ رحمت فروش
ماه خدا آمده مستان به هوش
ساغر و پیمانه فراهم کنید
نوش از این بادۀِ اَکرم کنید
هرکه از این باده سبو میزند
بوسه خدا بر لب او میزند
خاک به مهمانی زیبای عرش
بال ملک در قدم او را به فرش
شور شراب و شب میخانهها
عکسِ رخِ یار به پیمانهها
لذت شُربِ میِ نابِ نماز
سوزوگدازِ و تبِ راز و نیاز
در رمضان ماه خدا ماهِ عشق
کرب و بلایی شده برپا دمشق
میرسد از سمت دمشق و حلب
عطر ظهورانۀِ فُزت وَ رب
شیعه دلآشوب حلب تا دمشق
آمده شبخیزِ سحرگاهِ عشق
قوم مدافع به حرم در حلب
میخورد از نخل شهادت رطب
روزه به خونِجگر آورده باز
غرقهبهخون کرده خدا را نماز
سفرۀ افطارِ شقایق به شام
نان و بلا و نمکِ انتقام
حادثه افطار جنون کرده باز
فرق علی غرقهبهخون در نماز
اشک خدا گشته روان در سحر
غرقهبهخون فرق علی جلوهگر
آه جگرسوخته از درد و داغ
سهم علی بر دل زینب فراق
شیعه علم بیرق حق میکند
شعشعه بر چشم فلق میکند
عصر ظهوراست و دلارا بهار
میرسد آخر به سر این انتظار
در سحر اِی منتظرانِ ولی
همقسمِ با غمِ سید علی
فاطمه را دست به دامان شوید
ملتمس اُم امامان شوید
تا که کند امر ملوکانه او
تا بدهد اذن ظهورانه او
گشته نشانهای ظهورش جلی
می رسد آن وارث خون علی
جمله مهیای ظهورش شوید
لشکر سرسبز غرورش شوید
به امید ظهور حضرت یار
دوم رمضان 1437